به گزارش برنا؛ یادتان باشد که ابراز هر واکنشی از سوی فرزند یا فرزندان قبلی محتمل است: شاید خشم، شاید شادی و شاید هم بیتفاوتی. تمام این واکنشها کاملا طبیعی هستند. سن کودک هم در واکنشهایش اثرگذار است؛ مثلا کودکان سهساله بهاندازه پنجسالهها از تغییرات خانواده سر درنمیآورند؛ اما درهرحال، شناخت احساساتِ در حال شکلگیری، رشد آنها و واکنشهایی که درمورد احساسات خود دارند، بخش مهمی از رشد عاطفی آنهاست. بنابراین بهتر است که در فکر آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم باشید. تا دیر نشده است، آستینها را بالا بزنید.
هیچ روش مشخص و قطعی برای دادن این خبر بزرگ وجود ندارد. یادتان باشد که کودکان زیر پنجسال، معمولا درکی از مفهوم زمان ندارند؛ پس باید به آنها بگویید که خواهر یا برادر کوچکش در عیدنوروز یا زمانی که برف میبارد یا هر زمان دیگری (بنا به زمان زایمان) به دنیا خواهد آمد.
اگر کودک درباره جزئیات زایمان و بارداری پرسشهایی مطرح کرد، یادتان باشد که مجبور به پاسخدادن نیستید؛ مثلا در جواب سؤال کلیدیِ نینیها از کجا میآیند، با پاسخی ساده ماجرا را جمعبندی کنید: از شکم مامان. این پاسخ برای کودک کافی خواهد بود. بنا به پرسشهای کودک به او اطلاعات بدهید، نه بیشتر و نه کمتر.
زمانی که در حال آماده کردن لباسهای نوزاد جدید هستید و وسایلش را فراهم میکنید، احتمالا گریزی هم به لباسها و وسایل کودک اول میزنید. سعی کنید که آلبوم عکسهای نوزادی او را بیاورید و با کودک درباره روز و روزگاری صحبت کنید که او نوزاد بوده است. به او بگویید که نوزادی ناز و دوستداشتنی بوده است و وجود نوزادی دیگر که شبیه او عزیز و خواستنی است، چقدر شیرین خواهد بود.
شاید پرسیدن نظر کودک اول درباره نامگذاری کودک بعدی چندان معقول نباشد، اما پرسیدن نظرش درباره موضوعات دیگر مانند خرید رختخواب، اسباببازی و لباس نوزاد ایده خوبی است.
کودک اول را در فرایند خرید برای خواهر یا برادرش شرکت دهید. به او اجازه بدهید که نظر بدهد و مثلا لباس یا وسیلهای مانند جغجغه را انتخاب کند. اجازه بدهید که او احساس کند عضوی مهم از خانواده است و باید در فرایند ورود عضو جدید خانواده، حضور و مشارکتی فعال داشته باشد.
طبیعی است که هر روز کودک اول درباره ماجرایی که در پیش است، احساساتی متناقص و متغیر از خود نشان بدهد. این تغییرات حتی میتوانند ساعتبهساعت هم باشند. با نزدیکشدن زمان زایمان، آغوش مادر کمی دچار تحول میشود و دیگر نمیتواند مدام کودک اول را بغل کند و در آغوشش جای بدهد. همه اینها برای کودک اول باعث عصبانیت و وحشت از تغییر و پایان دورهای خوشایند میشوند.
اینجاست که اهمیت آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم بسیار مهم میشود. مهم نیست که میزان واکنشهای منفی کودک به این تغییرات چیست؛ درهرحال، اگر چندان پذیرای عضو تازه خانواده نیست، باید صبور باشید و کاری نکنید که احساس بدی به او دست بدهد.
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم بسیار مهمتر از آن است که فکر میکنید؛ بنابراین از امتحانکردن روشهای مفید و مناسب در این زمینه خودداری نکنید. کتاب بخوانید و ببینید که در بازار کتاب، چه محتوای مفیدی وجود دارد. با مطالعه رفتارهای کودکان، میتوانید بهراحتی وارد دنیایشان شوید و نگذارید که غم و غصه بزرگی در قلبشان خانه کند.
دور اجرای برنامههایی مانند گرفتن کودک اول از پوشک یا تنها خواباندن او را خط بکشید. اکنون زمان مناسبی برای این کارها نیست. هریک از این تغییرات میتواند فشار بزرگی به فرزند اول وارد کند؛ مثلا اگر به او اصرار کنید که دیگر تنها بخوابد و از تخت نوزادی به تختی بزرگتر نقلمکان کند، احتمالا این احساس را خواهد داشت که در حال تصاحب جای قبلی او برای تقدیم به نوزاد تازهوارد هستید.
زمانی که مادر وارد سهماهه سوم بارداری میشوید، وقت آن میرسد که درباره تغییرات پیش روی زندگی خانوادگی، کمی با فرزند اول صحبت شود؛ مثلا به او بگویید که در هفتههای اول، نوزاد کنار مادر یا در گهواره میخوابد و بعد از آن، به تخت نوزادی منتقل خواهد شد.
احتمال دارد که فرزندتان بیمارستان را فقط مکانی برای بیماران بداند؛ پس به او یاد بدهید که مراجعه به بیمارستان، برای موارد متنوعی است و مامانها در طول بارداری، باید به بیمارستان و پیش دکتر بروند. به آنها بگویید که حالتان کاملا خوب است و بهخاطر بیماری به آنجا مراجعه نمیکنید. حتی خوب است که در ملاقات با دکتر آنها را به همراه خود ببرید. دیدن تصویر نوزاد و شنیدن صدای ضربان قلبش در دستگاه، برای کودک خوشایند خواهد بود.
پزشک هم با کودک صحبت خواهد کرد و میتواند به پرسشهای احتمالی او پاسخ بدهد. بهتر است که پاسخهایی سنجیده و درست به پرسشهای کودک درباره مقوله بارداری و اضافهشدن نوزاد جدید به خانواده داده شود. لازم نیست که وارد جزئیات پزشکی شوید، فقط در حد درک و فهم کودک برایش توضیح بدهید.
کودکان زیر سن مدرسه معمولا خودمحورند. علت این است که هنوز در حال شناخت و کشف دنیا هستند. با گفتوگو درباره اهمیت برادر یا خواهر بزرگتر و مهربانبودن، میتوانید به تقویت این احساس خودمحوربودن او کمک کنید و کمی باعث خوشحالیاش بشوید.
به او بگویید که خواهر یا برادری فوقالعاده خواهد شد و چقدر خانواده برای کمک و حضورش ارزش قائل است. با خرید وسایل و تزیین تخت نوزاد، برای کودک اول هم چیزهایی بخرید؛ مثلا روتختیاش را عوض یا چراغخوابی تازه به اتاقش اضافه کنید.
عروسکی شبیه نوزاد بخرید و اجازه دهید تا فرزند اول با آن، ارتباط برقرارکردن با کودک دوم را تمرین کند؛ برای مثال، عروسک را در آغوش بگیرد یا به او غذا بدهد. حتی میتوانید عروسک را روی صندلی نوزاد در خودرو بگذارید، او را سوار کالسکه کنید و به گردش در حوالی منزل ببرید. این کارها در زمان نزدیکشدن زایمان ، برای آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم مفید خواهند بود.
گاهی اوضاع بهشکل عادی نیست؛ یعنی اضافهشدن فرزند دوم با شرایط خاصی پیش میرود. در این مواقع هم باید بهدقت فرزند اول را آماده کرد؛ مثلا زمانی که نوزاد شما بیمار به دنیا میآید، با شرایطی ویژهای روبهرو خواهید بود. باید به کودکِ اول بگویید که خواهر یا برادرش بیمار است و شما نگران هستید.
اگر قرار است که نوزاد در بیمارستان بماند، در صورت امکان، کودک اول را به ملاقاتش ببرید یا در غیر این صورت، عکسهایی از او بگیرید و به کودک اول نشان دهید. موضوع را از کودکتان پنهان نکنید و شرایط را برایش توضیح دهید.
گاهیاوقات هم خانوادهها اقدام به پذیرش فرزندخوانده میکنند. در این موقعیت هم باید همهچیز را برای کودک اول توضیح بدهید. به کمک کتاب و محتوای آموزشی مناسب، از فرایند فرزندخواندگی برایش بگویید. یادتان باشد که این فرایند گاهی سریع اتفاق میافتد و گاهی هم طول میکشد. پس حواستان به استرس و واکنشهای کودک دیگر باشد.
اگر کودکی که به سرپرستی میگیرید، نوزاد نباشد، چالشهای عمیقتری هم پیش رویتان خواهد بود؛ چون کودک اول با رقیبی مواجه میشود که در سطح خودش است و باید همهچیز را از همان اول با او به اشتراک بگذارد. چالشها عمیقتر هم میشود؛ چون کودک تازهوارد به خانواده هم شرایط حساسی دارد و باید کاملا درک شود.
واکنش کودکان به ورود عضوی دیگر به خانواده، با هم متفاوت است. برخی به گرمی عضو جدید را میپذیرند و برخی دیگر چندان پذیرای این موضوع نیستند. بیشتر بچهها هم در میانه این طیف قرار میگیرند. باید صبور باشید تا اوضاع عادی و طبیعی شود. کودک را تشویق کنید تا با حرفزدن یا حتی کشیدن نقاشی احساساتش را بیان کند. با او ارتباط برقرار کنید و از اشکها و احساساتش بهسادگی نگذرید.
مهمترین نکته این است که به کودک اول نشان بدهید که به او و نیازهایش توجه دارید و همچنان سلطان قلبتان است. اضافهشدن فرزندی جدید به منزل سخت است و تغییراتی بزرگ در پی دارد، اما ابعاد مثبت زیادی هم با آن همراه است: کودک اول برای تمام عمر، صاحب دوستی عزیز و صمیمی خواهد شد.