این روزها سریالهای سرجوخه و پلاک 13 از شبکه سه در حال پخش است و طبیعتا با نقاط ضعف و قوتی در ساخت و محتوا مواجه هستند. نکته جالب اینکه این دو مجموعه تلویزیونی در حالی در کنداکتور تولیدات به روز تلویزیون از شبکه سوم سیما جای گرفتهاند که دیگر شبکههای سراسری درحال بازپخش آثار موفق پیشین هستند.
با این وصف مقایسه آثاری چون نون- خ و زیرخاکی با سریال فعلی آرش معیریان (پلاک 13) و البته ساخت سریال جدید احمد معظمی (سرجوخه) نکتهای است که در گفتوگو با منتقدان و کارشناسان سینما بررسی میکنیم.
***
جبار آذین، نویسنده، منتقد و مدرس سینما و تلویزیون، درباره دو سریال جدید درحال پخش شبکه سه سیما به برنا گفت: سال هاست که تلویزیون در عرصه تولید سریال گام های بلند بر نداشته و برخلاف سالهای نسبتا دور که سریالهای مختلف، متعدد و متنوع در گونهها و ژانرهای مختلف مثل خانوادگی، کمدی، اجتماعی و حتی سیاسی در تلویزیون تولید میشد، به مرور به دلایل مختلف از دامنه این آثار کاسته شده و به جایی رسیده که اغلب سریال های تولید شده در چند سال اخیر از سطح متوسط و زیر متوسط فراتر نمیروند.
این منتقد میگوید: با این حال چنانچه شرایط مهیا شود و برخی از هنرمندان بتوانند در حد تواناییها، حمایتها و هزینههایی که صورت میگیرد آثاری را در تلویزیون و حوزه سریال تولید کنند، گاه با سریالهایی روبرو میشویم که به دلیل نزدیکی به ذوق و سلیقه مخاطب و تازگی در موضوع و پرداخت هنرمندانه با استقبال مواجه میشود؛ از جمله سریالهایی که این روزها شاهد پخش آن از تلویزیون هستیم مجموعه پر مخاطب، جذاب و استاندارد، سریال «سرجوخه» است که به دلیل پردازش نو در موضوع، استفاده از متنی قوی، کارگردانی حرفهای و درست و بازیگیری از بازیگران مستعد برای تماشاگران و همچنین قشرهای مختلف از هنرمندان و منتقدان، مطلوب جلوه کرده است.
جبار آذین اظهار داشت: در واقع با رایج شدن تولید سریالهای پلیسی- امنیتی، که سرجوخه نیز از آن جمله آنهاست، تلویزیون در مسیر تازهای پا گذاشته که لازم است این مسیر تداوم یافته و با دعوت از هنرمندان تراز اول کشور، که متاسفانه چند سالی است به دلیل عملکردهای غلط برخی از مدیران از تلویزیون رانده شدند و حمایت تلویزیون باز هم مردم شاهد آثار قوی کمدی، خانوادگی و حتی در همین سریالهای پلیسی- امنیتی باشند. ضرورت تغییر و تحول در شیوه تفکر در مدیریت و سریالسازی، باتوجه به استقبالی که از سریالهای نمونه مثل خانه امن و سرجوخه شده، نشان دهنده این است که تماشاگر به حرفهای جدیدتر و ساختارهای قویتر در سریال سازی نیاز دارد و به همین دلیل است که سریال سرجوخه توانسته در میان سریالهای در حال پخش تلویزیون چند سر و گردن بالاتر ظاهر شود.
وی افزود: یکی از ژانرهای پر استقبال در عرصه سینما و تلویزیون ساخت آثاری است که به نوعی در آنها با سرگرم کردن مخاطب و ارائه مضامین مناسب از طریق طنز و کمدی توام با انتقادهای خانوادگی و اجتماعی، سببساز توجه بیشتر هنرمندان و مردم به تلویزیون شوند و متاسفانه این مهم هم مدتهاست که جای خالیاش در میان تولیدات تلویزیون احساس میشود. با کوچ گروهی از هنرمندان از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی و حتی سینما دیگر شاهد اینگونه آثار در تلویزیون نیستیم با این احوال گاه کم و بیش برخی از هنرمندان سعی میکنند چیزهایی تحت عنوان سریال کمدی در تلویزیون بسازند اما واقعیت این است که اغلب این تولیدات سطحی هستند و نه در سوژه نوآوری دارند و نه در ساختار هنری حرف تازهای برای گفتن؛ نمونه این آثار سریال بسیار سطحی، کلیشهای و نخ نمای پلاک 13 است در حالیکه چنانچه از سوژه به روز و نوتر، فیلمنامه قویتر و کارگردانی حرفهایتر و بازیگرانی درجه یک در تولید استفاده میشد شاید میتوانست نظر برخی از قشرهای تماشاگر را به خود جلب کند اما متاسفانه آنچه که تحت عنوان پلاک 13 در تلویزیون تماشا میکنیم سریال بسیار ضعیفی است که هیچگونه جذابیتی برای هیچکدام از قشر های جامعه ندارد؛ نه در حد سرگرم کنندگی و سلامت برای خانوادههاست و نه موضوع آن ارتباطی با زندگی و نیازها و سلیقه مخاطب دارد و نه کارگردانی آن توانسته در این عرصه حرف خوبی در تصویرسازی ارائه کند. مشکل اساسی این سریالها در واقع به جای توجه سازندگان آن به نیاز مخاطب، در تاثیرگیری برخی از مدیران تلویزیون است که اگر توجه به نیاز مخاطب و سلیقه مردم در تولید اینگونه آثار لحاظ و از هنرمندان قَدَر و کاربلد در تولیدات استفاده شود شاید بازهم شاهد آثاری که پیشتر از هنرمندانی چون رضا عطاران، مهران مدیری، سروش صحت و دیگران دیدهایم، خواهیم بود در غیر این صورت این تولیدات مانند پلاک 13 بوده و حاصل این آثار فقط هدر دادن پول مردم است و هیچ سند فرهنگی و اجتماعی برای جامعه ما نخواهد داشت
جبار آذین در ادامه به بازپخش آثار پر مخاطب گذشته پرداخت و گفت: دلیل تکرار پخش سریالهای موفق سالهای گذشته همین است که مردم خاطرات خوب و خوشی از آن سریالها دارند و یا به هر حال یک دوره از زندگی خود را در سالهای دور با این سریالها سپری کردند به ویژه نسلهای جوان و یا میانه و این نشان دهنده این است تلویزیون که زمانی با حداقل تولیدات اینگونه برای خود مشتریان پر و پا قرص رقم زده بود در دو دهه اخیر به دلیل دو گرایش غلط کاملا بین خود و مردم جدایی انداخته و این دو گرایش غلط این است که تلویزیون به خاطر اینکه کمبودهای خود را جبران کند به تقلید و کپیسازی از سریالها و فیلمهای ماهواره و تلویزیونی کشورهای بیگانه رو آورده به همین دلیل اگر قرار است مخاطب، اینگونه سریالها را ببیند ترجیحا اصل آنها را می بیند نه نمونه دست چندم که تلویزیون پخش میکند و از تیغ ممیزی هم عبور کرده و تازگی ندارد.
آذین ادامه داد: گرایش دوم که باز هم تلویزیون را دچار نقص و کم کاری کرده حضور اسپانسرهاست. اسپانسرها در واقع در ظاهر با کمک اقتصادی وارد میشوند اما در ادامه به تولید ورود میکنند و حتی در چگونگی انتخاب عوامل و بازیگران دخالت دارند در نتیجه این سریالها به جای اینکه حاصل همدلی و همسویی با مخاطب بشود به نوعی تحمیل سلیقه اسپانسرها و مدیران است که اگر این موارد از سر راه سریالسازان تلویزیون برداشته شود بدیهی است کسانی که با تلویزیون قهر کردهاند به تلویزیون باز خواهند گشت و باز هم شاهد تولید آثار خوب ایرانی با توجه به فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهیم بود.
انتهای پیام//