جبار آذین: ساختار هنری «افرا» درحد استاندارد های رایج در سینمای ایران و جهان است/ «در کنار پروانه ها» نمایشگر بیداری ایمان در وجود انسان هاست!
جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون در پاسخ به این سوال که سریال های جدید تلویزیونی اعم از «افرا» ساخته بهرنگ توفیقی، «در کنار پروانه ها» به کارگردانی داریوش یاری و «زن زندگی، مرد زندگی» ساخته غلامرضا رمضانی از نظر محتوا و کیفیت چگونه هستند و نظرتان در باره این سریال های جدید چیست به خبرنگار خبرگزاری برنا گفت: سریال های «زن زندگی، مرد زندگی» ، «در کنار پروانه ها» و «افرا» به ترتیب از منظر تخصصی نمره های زیر متوسط، متوسط و خوب دریافت می کنند.
سریال «زن زندگی ، مرد زندگی» به دلیل بهره گیری از سوژه های پیش پا افتاده، سطحی نگری و سطحی سازی در ساخت و نداشتن نگاه عمیق و تحلیلی روی مسائل خانوادگی و اجتماعی نتوانسته مخاطبان را با خود همراه کند اگرچه استفاده از چاشنی طنز عاملی است که نویسندگان و کارگردان این سریال کوشیده اند از آن برای جذب مخاطب بهره بگیرند اما این مورد هم به دلیل همان نگاه سطحی نتوانسته است به بار بنشیند. به عبارتی به دلیل مضامین تکراری و رهنما، نگاه پیش پا افتاده و همچنین ساختار متوسط هنری این سریال در سطح آثار قابل تحمل و مانا و پر مخاطب قرار ندارد.
به همین دلیل است که می توان به دلیل ضعف های فراوان ساختاری و نوشتاری و همچنین بازی ها از آن به عنوان یک سریال زیر متوسط یاد کرد.
او در ادامه و در خصوص سریال «در کنار پروانه ها» اظهار کرد: سریال «در کنار پروانه ها» با توجه به پیشینه کارگردان آن که هنرمندی معتقد و مومن به ارزش ها و اعتقادات دینی است یک داستان اجتماعی و خانوادگی را در بستر مناسبات مذهبی بازگو می کند. اگرچه موضوع اصلی این سریال در مقطع کنونی پیوند خوردن قلب یک مقتول در سینه یک قاتل است اما تغییر و تحولاتی که از این پس در وجود قاتل اتفاق می افتد همان چیزی است که مد نظر سازنده این سریال بوده است درواقع با نگاه به مسائل دینی و انسانی و ارتباط انسان ها با خداوند سعی شده است در این سریال به بیداری ایمان در وجود انسان ها تذکر داده شود.
این سریال با عنایت به سوژه دینی و انسانی و ساختار به نسبت مقبول در ردیف آثار متوسط تلویزیونی قرار می گیرد.
نکته ای که در ارتباط با این نوع آثار قابل تذکر است گرایش سازندگان آن از جمله سازنده سریال به ارائه مستقیم پیام های داستان سریال و دشوار گویی است. دشوار گویی اگر در جای مناسب خود و توام با مسائل و آموزه های زندگی در قالب موارد خانوادگی و اجتماعی بازگو شود می تواند مورد پسند مخاطب واقع شود. در این صورت دافعه آن بیشتر از جاذبه آن خواهد بود.
او در افزود: کارگردان یا کارگردانان دیگر که در این زمینه کار می کنند بایستی به تفاوت میز خطابه با تریبون هنرمندانه توجه لازم را داشته باشند و به این نکته حتما بپردازند که جایگاه هر کدام کجاست و به ویژه اگر قرار است که مسائل معنوی و زندگی انسان ها به صورت هنرمندانه ارائه شود لازم است که به جهت انتقال این مفاهیم از ویژگی ها، عوامل و عناصر کاملا هنری بهره گیری شود.
جبار آذین در پایان و با نگاهی به سریال «افرا» مختصر درباره آن سخن گفت و خاطرنشان کرد: سومین مجموعه ای که درحال پخش است و توانسته به دلیل نوع نگاه متفاوت به زندگی یک محیط بان، مخاطب را با فراز و فرود های زندگی این شخصیت و شخصیت های پیرامون آن مرتبط کند سریال «افرا» است.
با توجه به اینکه بهرنگ توفیقی در کارنامه تلویزیونی خود کارگردانی چند سریال موفق را به ثبت رسانده و دارای تبحر و تجربه در این زمینه است در سریال «افرا» نیز توانسته از منظر هنری و ارائه تصاویر مناسب با متن خوب سریال گام های مثبتی بردارد.
به گونه ای که ساختار هنری این سریال در حد استاندارد های رایج در سینمای ایران و جهان محسوب می شود. موضوع مهم این سریال جدا از توجه به زندگی محیط بان گرفتاری ها و مشکلات زندگی شخصی و عاشقانه ای است که در کنار داستان زندگی این محیط بان در «افرا» بازگو می شود.
این داستان ها در فضا و بستر مناسبات فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی داستان های خود را با مخاطب در میان می گذارند.
به همین دلیل موضوع بکر، نگاه متفاوت، کارگردانی حرفه ای و بازی های بسیار خوب بازیگرانی چون: مهدی سلطانی، روزبه حصاری، مینا وحید و پیام دهکردی از امتیازات «افرا» محسوب می شود.
شاهین شجری کهن: تلویزیون با وجود داشتن بودجه و مخاطب های تضمین شده به سمت آثار متوسط می رود!/تلویزیون به سمت تعدد محصول و تنوع عنوان ها رفته است!
شاهین شجری کهن منتقد با یک نگاه کلی روی سریال هایی که به تازگی ساخته شده اند اظهاراتی داشت و در خصوص آن ها توضیح مختصر و مفیدی به خبرنگار برنا داد: من فکر می کنم تلویزیون با تدارکاتی که طی ماه های اخیر برای ساخت انواع سریال ها دیده بیشتر به سمت و سوی متوسط سازی رفته است و واقعا مدتی است که صدا و سیما به سمت سریال های پر سر و صدا و درجه یک مانند «هزار دستان»، «روزی روزگاری»،«وضعیت سفید» و... که تا سال ها باز پخش بشوند و محل مراجعه مخاطب به آن سو باشند نمی رود و از عهده ساخت چنین تولیداتی بر نمیاید.
درواقع امروزه تلویزیون به سمت تعدد محصول و تنوع عنوان ها رفته و عموما در سطح متوسط هستند و آنقدر آثار برجسته و درجه یکی به حساب نمی آیند.
درواقع افرادی که در این نوع آثار تلویزیونی مشغول به کار و بازی هستند بسیار کم تجربه و بی نام و نشان هستند. قدیم تر ها رسانه ملی با بازیگرانی چون «کیانوش عیاری»، زنده یاد «علی حاتمی»، «ابراهیم حاتمی کیا» و بهترین های سینما کار می کرد اما درحال حاضر بهرین های سینما به سمت شبکه نمایش خانگی کوچ کرده اند و در پلتفرم ها و شبکه ویدیویی رخت پهن کرده اند.
تلویزیون از این فرصت تاریخی و با تعطیل شدن سینما می تواند عزم خود را جزم کند و بهترین نیرو ها را جذب کند ولی متاسفانه این قافیه را به شبکه نمایش خانگی و پلتفرم ها باخته است و هرچقدر هم با راه اندازی سیستم نظارتی و ساترا بخواهد شبکه خانگی را کنترل اما حریف نخواهد شد و به عنوان مثال سریالی مانند «زخم کاری» با همه ضعف ها و ایراد هایی که داشت توانست سر و صدای خوبی راه بیندازد و یک تنه از تمام سریال هایی که طی این چند ماه در تلویزیون ساخته شد با تمام سانسور ها جلو زد.
تلویزیون با وجود داشتن بودجه و مخاطب های تضمین شده به سمت آثار متوسط می رود و این یک اشکال بسیار بزرگ است.
به طور کل و در ختم کلام سریال های اخیر تلویزیون آثار متوسطی هستند که به مرور و بعد ها از آن ها یادی نمی شود.