به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، برام استوکر که از پیشگامان ژانر وحشت است در کتاب «ملکه ترا» به زندگی مصرشناس ثروتمندی میپردازد که سالها به اکتشاف در مقبرههای فراعنه مشغول بوده است و درگیر نیروهای مافوق بشری میشود. این مرد ناخواسته پایش به داستان تاریک و عاشقانهای کشیده میشود که هزاران سال پیش آغاز شده است.
بعد از «دراکولا»، کتاب حاضر شاید زیباترین اثر برام استوکر در ژانر وحشت و عاشقانه باشد.
مارگارت تری لاونی در بدو تولد، مادرش را از دست داد و از همان هنگام دور از پدرش زندگی کرد و بزرگ شد. او به تازگی نزد پدر ثروتمندش برگشته و با او زندگی می کند. هنوز مدت زیادی از اقامت مارگارت د خانه ی مجلل پدرش نگذشته که اتفاقی عجیب و غریب رخ می دهد. اتفاقی که توجیه علمی ندارد. در همین اثنا ماجرای عاشقانه ای نیز شروع می شود که گویی با برنامه ها و نیات یک ملکه ی مصری (ترا) که هزاران سال پیش می زیسته و حالا بدن مومیایی شده اش یکی از صدها عتیقه ی موجود در خانه است، بی ارتباط نیست.
از این کتاب چند اقتباس سینمایی نیز صورت گرفته است.
بخشهایی از کتاب:
تا شعاع چند متری آن نقطه را به دقت بررسی کرد، ولی چیزی که توجه خاص او را جلب کند به دست نیاورد. بعد سراغ گاوصندوق رفت، دو قفل، امتداد بالا و پایین دو در، و بیشتر از همه آن بخشهایی را که در قسمت جلو به هم میرسیدند وارسی کرد. سپس به سراغ پنجرهها که پایینشان با چفت بسته بود، رفت. از دوشیزه تریلاونی پرسید: «آیا کرکرهها بسته بودهاند؟» این سؤال را طوری پرسید که گویی منتظر همان جواب منفی بود که دریافت کرد. تمام مدت، دکتر وینچستر بر بالین بیمار بود، یا زخمهای دستش را میبست، یا به همان دقت سر و گردن را معاینه میکرد و یا قلب را چک میکرد. چندبار بینیاش را به دهان مرد بیهوش نزدیک کرد و بو کشید. هر بار که این کار را تکرار میکرد به طور ناخودآگاه نظری هم به دور و اطراف میانداخت، گویی دنبال چیزی بود.
انتهای پیام //