به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، جنگ جهانی دوم تاریخچه ای است از پایان جنگ جهانی اول تا جولای 1945 که توسط وینستون چرچیل نوشته شده است. چرچیل "اخلاق کار" را اینگونه نامگذاری کرد: "در جنگ: قطعنامه، در شکست: سرپیچی، در پیروزی: بزرگواری، در صلح: حسن نیت" است.
چرچیل این کتاب را با گروهی از دستیاران نوشت و از یادداشت های خود و دسترسی ممتاز به اسناد رسمی در حالی که هنوز به عنوان یک سیاستمدار کار می کرد استفاده کرد. این متن توسط دبیر کابینه بررسی شد. چرچیل در برخورد با خود تا حد زیادی منصف بود، اما تاریخ را از دیدگاه شخصی خود نوشت. او نتوانست همه ی حقایق را فاش کند، زیرا برخی از آنها، مانند استفاده از هوش الکترونیکی فوق العاده، باید مخفی بماند. از منظر تاریخی، کتاب خاطرات ناقصی است از یک شرکت کننده ی برجسته در مسیر جنگ.
این کتاب یک موفقیت تجاری بزرگ در بریتانیا و ایالات متحده بود. چاپ اول در شش جلد منتشر شد. نسخه های بعدی در دوازده و چهار جلد منتشر شد و یک نسخه خلاصه شده ی تک جلدی نیز وجود دارد. کتاب حاضر در ایران در سه جلد به چاپ رسیده است.
تاریخ قطعی و برنده ی جایزه نوبل جنگ جهانی دوم، که به عنوان یک بازسازی تاریخی باشکوه و یک اثر ادبی ماندگار شناخته شده است.
از تاریک ترین و بهترین ساعت بریتانیا تا اتحاد بزرگ و پیروزی نهایی، جنگ جهانی دوم محوری ترین رویداد قرن بیستم است. وینستون چرچیل نه تنها بزرگترین رهبر جنگ بود، بلکه صدای بینظیر جهان آزاد در مقابله با استبداد نازیها بود، و این صداست که این تاریخ سه جلدی را زنده میکند.
بخشهایی از کتاب:
در سال ۱۹۱۴ میلادی، هنگام شروع جنگ اول بین المللی، ملت فرانسه و قشون او روح تهاجمی داشتند و معتقد بودند که باید حمله کرد. سربازان و افسران فرانسوی فکر می کردند وقتی یک قشون که از لحاظ افراد مزیت دارد مبادرت به حمله کرد، قرین موفقیت خواهد شد و به استناد این نظریه افسران و سربازان مردانه به آلمان حمله کردند و محتمل تلفاتی سنگین شدند. ولی بعد از تحمل تلفات شدید، وقتی قوای فرانسه و انگلستان به خط اول جبهه خصم رسیدند، خود را با استحکامات و تفنگهای خودکار مواجه دیدند و پیشرفت آنها متوقف گردید و آن وقت این فکر پیدا شد که استحکامات و اسلحه خودکار و مسلسل های فراوان و توپهای زیاد می تواند جلوی یک قشون مهاجم را، هر قدر که افرادش زیاد باشد، بگیرد.
وقتی جنگ شروع شد، به حکم اوضاع جغرافیایی و محلی، ما در این میدان می بایست جبهه خود را در یکی از دو خط مستقر کنیم: یکی خط مقدم و یکی خط موخر. و هرگاه جبهه خود را در خط موخر مستقر می نمودیم، در موقع حمله آلمان نمی توانستیم جلوی جناح راست آن را بگیریم. بحث ها و گفته هایی که بعد از شکست فرانسه در سال ۱۹۴۰ میلادی منتشر شد، حاکی از اینکه اگر در میدان جنگ چنین با چنان می کردند فرانسه شکست نمی خورد، از طرف کسانی منتشر گردیده است که نمی دانستند میدان جنگ مغرب اروپا همچون کتابی گشاده بود که هر فرمانده مسئول تکلیف خود را در آن می دانست و نمی توانست غیر از آنچه نقشه میدان جنگ و مقتضیات جغرافیایی حکم می کند، عمل نماید.
انتهای پیام //