جنبش می تو را نه تنها نمیتوان در تولیدات سینمایی و تصویری سوژهای تکراری دانست، بلکه به جهت شدت گرفتنش در یکسال اخیر و نقطه نظرات و دیدگاه های مثبت و منفی زیادی که درباره آن وجود دارد، میتواند دستمایه قصه پردازی و روایتهای متعددی در آثار سینمایی قرار بگیرد. آخرین ساخته علیرضا صمدی فیلمسازی که پیش از این دو فیلم بلند «بی نامی» و «صحنه زنی» را در گونه درام و با مایههای اجتماعی ساخته است، تلویحا و غیرمستقیم به ماجرای می تو میپردازد. اگرچه فضای مجازی و ابعاد مختلف کاربری آن نیز در آن سویه پررنگ تری دارد. صمدی در فیلم جدید خود که از تولیدات بنیاد سینمایی فارابی است، ماجرای یک استاد دانشگاه بی حاشیه و البته کمالگرا را به تصویر میکشد که در خلال داستان و به دلیل برخوردهای جدی و متقن خود با شاگردانش به دام حاشیه میافتد و مناسبات و روابط خانوادگی او نیز به چالش کشیده میشود. او از اتفاقی در گذشته اش نیز مصون نیست و به یکباره ماجرایی قدیمی و زخمی کهنه در زندگی اش سرباز میکند. همین ابعاد داستان «روایت ناتمام سیما» باعث میشود تا این فیلم را اثری دارای گره افکنیهای متعدد و خرده داستانهایی بدانیم که مخاطب را با خود تا پایان همراه میسازد. البته «روایت ناتمام سیما» به تهیه کنندگی مجید رضابالا یک پاشنه آشیل نیز دارد و آن بازی آزاده صمدی است. به نظر میرسد او نتوانسته است آنطور که باید لحظههای عاطفی و درام قصه را برای مخاطبان فیلم باورپذیر کند. به ویژه در ارتباط با داستانی که با قصهاش متکی بر بازیگرانی کم شمار پیش میرود. «روایت ناتمام سیما» دو کاراکتر محوری دارد که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند و این موقعیت حرفهای باعث شده است تا آسیبهای فضای مجازی را نه به شکل کلیشهای و بدون تحلیل منطقی و درست از آن، بلکه در قالب یک هشدار ضمنی جدی تر به مخاطبان منتقل کنیم. با این حال فیلم در موقعیتهایی به دلیل پرگویی از مشخص کردن تکلیف کاراکترهای خود با معضلات و چالشهایشان باز می ماند؛ شاید این تعدد مفاهیم و موضوعات است که نتوانسته کارگردان را در جمعبندی حرف اصلی خود موفق کند. با این وجود «روایت ناتمام سیما» را میتوان از فیلمهای قابل قبول جشنواره چهل و یکم دانست که در گیشه نیز به واسطه بازیگرانش احتمالا پرمخاطب ظاهر خواهد شد.
رکسانا قهقرایی
انتهای پیام/