صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

محمد حسین لطیفی : هیات داوران شجاعت داشته باشد و بگوید چرا بابک حمیدیان کاندید نشد؟

۱۴۰۱/۱۲/۰۱ - ۱۱:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۳۸۵۷۸
محمد حسین لطیفی کارگردان فیلم های «روز سوم» ، «توفیق اجباری»، «خوابگاه دختران » و ... که اخیرا با فیلم سینمایی «غریب» در جشنواره فیلم فجر چهل و یک حضور داشت و در روز اختتامیه توانست با کاندید در چند بخش فیلمش حائز جوایز متفاوتی شود در خبرگزاری برنا حاضر شد و به نکاتی جالب و متفاوتی از آنچه در جشنواره فیلم فجر رخ داده است اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر برنا؛ محمد حسین لطیفی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری برنا به نکاتی درخصوص چرایی هایی کاندید نشدن بابک حمیدیان برای دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد، قرار نگرفتن فیلم در لیست بهترین کارگردانی فیلم غریب ، مسیر تولید فیلم ، چند و چون کارگردانی در هدایت بازیگران و  ساخت فیلم سینمایی «غریب » صحبت کرد که بخش اول این گفت و گو را از نظر می گذرانید. 

بعد از ساخت فیلم سینمایی روز سوم در سال 1385 مدتها از ژانر دفاع مقدس فاصله گرفتید و جالب اینکه خودتان هم به این نکته اشاره کرده بودید که کارگردان این ژانر نیستید، چه شد که با زندگی شهید بروجردی به سراغ فیلمنامه غریب آمدید؟

من در سال 85 (که حدود 16 سال پیش بود ) روز سوم را ساختم روی صحنه آمدم و گفتم که خیلیها از گرفتن جایزه و این تعداد کاندید شدن فیلم «روز سوم» حالشان خوب نیست و این ناراحت کننده است  به من هم برخورده بود و در مراسم  تجلی اراده ملی گفتم این جایزه کافی است و من از این به بعد فیلم به جشنواره نمی دهم و دوستان آرام بخوابند. 

 در هتل لاله سراغ هیات داوران رفتم  و گفتم قسم می دهم شما را که به من راست بگویید چرا این جایزه را به من دادید؟ 

چون گرفتن جایزه درجشنواره گاهی وقت ها افتخار نیست و یک سری اتفاق پشت پرده می افتد و از سویی  خیلی وقتها واقعا جوایز به شکل شایسته ای  تقسیم نمی شود و این برای من مهم بود که بدانم چرا در آن سال جایزه گرفتم!

در آن سال عزیزانی بودند که همه پیشکسوت  من بودند و آنها می توانستند صاحب این جایزه باشند از سوی دیگر  آماده کردن فیلم «روز سوم » کار ساده ای نبود . خاطرم  هست که من سوم بهمن ماه رسیدم تهران وجشنواره 12 بهمن قرار بود شروع بشود و فیلم در تاریخ  18 بهمن به جشنواره رسید یادم هست من 14 شبانه روز خانه نرفته بودم که حتی یک دوش بگیرم.

 قبلا اینگونه نبود که فیلمی به راحتی با تاخیر بتواند در جدول قرار بگیرد  امسال این مسئله  حالت عادی پیدا کرده بود که فیلم ها دیر می رسیدند ،آن زمان اینگونه نبود و اگر فیلمی دیر می رسید می گفتند تمام و خداحافظ . 

در دو روز پایانی فیلم  رسید و همه  معادلات را ریخت به هم ، جالب اینکه من از قبل هم مصاحبه ای داشتم که دوستان  می گفتند نظر شما روی فیلم تان چیست؟ و گفتم من تا فیلم پخش نشود که نظر نمی دهم ، مردم باید ببینند! اما یک چیزی را می دانم که اگر فیلم «روز سوم » برسد  معادلات جشنواره را بهم می ریزد . که آمد و معادلات را به هم ریخت و آن اتفاقات افتاد .

من سر میز هیات داوران رفتم و گفتم به من راست بگویید دلیل اینکه جایزه را به من دادید چه بود ؟ 

برایم مهم است گفتند جایزه را گرفتی خوش باش دیگر!

گفتم نه!

دوستان با اصرار من  یک نگاهی به هم انداختند و یکی از آنها گفت :

 روز اول دست در دست هم گذاشتیم وگفتیم هر فیلمی که غیر از مسائل تکنیکی ، صداقت بیشتری داشته باشد جایزه را به آن می دهیم و جایزه را به شما دادیم چون فیلم شما صادق بود. 

خیالم راحت شد و گفتم احساس می کنم که این جایزه نزدیک به حق شد که من گرفتم. 

ساخت فیلم برای ژانر دفاع مقدس روی حس و حال کارگردان هم مشخصا موثر است؟

فیلم دفاع مقدسی ساختن ماجرای خودش را دارد . البته که من تعریف خودم را از فیلم ارزشی دارم . در مصاحبه ای هم گفتم همه فیلم ها ارزشی هستند! فیلمی که عاطفه مادری را بالا ببرد ارزشی می شود، فیلمی که عشق را توضیح می دهد ارزشی است . فیلمی که رفتار انسانی را نمایش می دهد ارزشی است . من اینجا  راجع به فیلم ارزشی صحبت نمی کنم من درباره گوشه ای از تاریخ صحبت می کنم . اگر توجه کنید  فیلم «غریب» فیلمی نیست که سراسر جنگ باشد وما می خواهیم  راجع به شخصیتی صحبت کنیم   و در یک مقطع زمانی با این شخصیت کار داریم.

 برای من در این فیلم مهمترین سرفصل  این بود  که شهید  بروجردی را ببینیم . نرفتم که جنگ را به تصویر بکشم  کما اینکه در« روز سوم » هم همین است .

جالب  اینکه یک تجربه قبلی هم درست چسبیده به این فیلم دارم که هنوز پخش نشده است ، سریال  سنجرخان وزیری که در  24 قسمت تولید شده است  که باید اینجا بگویم  این سریال غریبانه ترین سریال در این سالها بوده است و کارگردان آن غریب ترین آدم است که من هستم.

چه اتفاقی برای سریال سنجرخان افتاده است که این قدر عصبانی شده اید؟

یک سال نشستم که پست پروداکشن این کار، بودجه حقیرش را بگیرد تا بتوانم آن را به نتیجه برسانم و همه جا اعلام کردم  که نشد !

یعنی هنوز آن سریال نیمه کاره است؟

تصویربرداری سریال به پایان رسیده است و ما  24 قسمت سریال تاریخی در سنندج ساختیم که اگربه نظر برخی دوستان زمان ساخت این سریال  طولانی شده باید بگویم یک شش ماه و یک سه ماه کار خوابیده است  . نهایتا این کار ظرف یازده ماه فیلمبرداری شده است. 

کار به مرکز استانها مرتبط می شود؟ 

بله کار برای مرکز استانها است . 

شنیده ام خود استان قرار بود هزینه این سریال را پرداخت کند ؟

اتفاقا فقط استان کمک کرده و تلویزیون تا این لحظه  فقط 3 میلیارد داده  است و جالب اینکه بیش از این حرفها بابت این سریال از ریاست جمهوری پول گرفته ولی به ما پرداخت نکرده است. الان یک سال است که این کار در غربتش خوابیده است باور کنید با دست خالی من این سریال را ساختم و آن کار هم مانند این فیلم  جنگ دارد و دارای پروداکشن وسیعی است که شاید وقتی که سریال پخش شد متوجه آن بشوید. 

برگردیم سراغ فیلم «غریب» و ...

بسیار کار سختی بود و خیلی ها فکر می کنند این یک کار سفارشی است باید بدانیم لطیفی بابت این کار چقدر دستمزد گرفته است؟

اگر بحث کار  سفارشی بود که تا الان پیشنهاد ساخت فیلم  5 شهید دیگر را نیز به من داده بودند  که طرح و فیلمنامه را  دیدم و کار نکردم .حتما دلیلی دارد که من داستان زندگی شهید بروجردی را کار کردم . حتما یک سنخیتی با من باید داشته باشد که بتوانم زندگی او را بسازم. 

این آدم را باید به  خودم خیلی نزدیک ببینم و احساس کنم این آدم را می فهمم تا بتوانم زندگی آنها را فیلم کنم  و شاید خیلی از شهداء را من نفهمم . شاید  شهید والامقامی هم هست در دفاع مقدس ما  ولی من  شیوه زندگی و نگرشش به اطرافش و شیوه جنگیدنش را شاید متوجه نشوم و اگر  بخواهم فیلم او را بسازم خب غلط می سازم. 

ماجرا اینگونه کلید خورد ؛

با حامد عنقا قرار کار دیگری را داریم او می گوید بیا این کار را بسازیم که اول قرار بود سریال باشد . 

سریال «غربت» ؟

 سریال را که اسمش شاید اسم کتاب بود شاید غربت یا چیز دیگر، در نهایت به این تصمیم رسیدم که و سینمایی اش را  بسازیم قرار شد خود حامد عنقا فیلمنامه اش را بنویسد پس کار شروع شد و هدف این بود که بعد از سالها اگر من برگردم به این حیطه شرایط خوبی برای تولید برای من وجود داشته باشد که وجود داشت! البته راستش را بخواهید  می خواست وجود داشته باشد ولی نشد !

با اتفاقاتی که افتاد نشد. 

شرایط طوری بود که باعث شد که ما به لحاظ تامین امنیت نتوانیم آن طور که باید کار کنیم.

دوستان هم حق داشتند!

شرایط خاصی بود؟

 من داخل پادگان کار می کردم و حق شلیک مشقی هم نداشتم چرا که  ممکن است  آنهایی که بیرون هستند شک کنند  داخل پادگان درگیری شده ! من حتی نمی توانستم یک فشنگ جابجا کنم و در این شرایط 25 روز کار ما خوابید . خیلی ها می گویند که چقدر طولانی شد ، نه طولانی نشد این کار که خیلی سخت بود . بالغ بر 160 دقیقه مونتاژ اولیه این فیلم است که از لحاظ تایمی ما باید در طول چهار یا 5 ماه کار می کردیم  یا مثل خیلی ها این کار هم می توانست نزدیک به 11-12 ماه طول بکشد به نظرم این کار در یک شرایط استاندارد به لحاظ زمانی ساخته شد هر چند که با شرایط جوی و زمانی متفاوتی روبرو بودیم . 

ملزم بودید به جشنواره برسانید؟

ملزم نبودیم تا این که 5شب قبل از جشنواره دو نفر آدم خودشان را ملزم کردند که حالا که اینگونه شد باید کار به جشنواره برسد .

پشیمان نیستید؟ 

قاعدتا پشیمان نیستم ولی خوب می دانم که اگر زمان کافی برای تدوین،  موسیقی و ...  داشتم حتما ماجرا متفاوت بود. باور کنید من زمان کمی  در اختیار داشتم و بچه ها پرفشار کار می کردند و این می توانست یک مقداری روی کیفیت کار موثر باشد.

نمی دانم شاید بتوانیم حدود 12 تا 13 دقیقه به نسخه ای که شما دیدید اضافه کنیم البته این باید در تصمیمی دورهمی گرفته شود و شاید نظر من اشتباه باشد. 

با فیلمنامه آماده سر صحنه رفتید؟

در مورد فیلم «غریب» دو نکته مهم وجود دارد؛

 یکی بحث نگارش آن است که انصافا کار بسیار هوشمندانه  نوشته شده و روی کاغذ اصطلاحا در آمده بود و...

با فیلمنامه کامل سر صحنه رفتیم ولی فیلمنامه خیلی تپل بود چون قرار بود این کار اول سریال باشد و به یکباره  در این مسیر افتادیم که یک نسخه سینمایی داشته باشیم .

فرصت کم بود و حامد مشغول کار روی فیلمنامه و البته از این مسئله هر دو نگران بودیم تا اینکه یک شب سر صحنه  به حامد عنقا گفتم که کار در می آید ، یعنی درامی که برای من تعریف می شود روی کاغذ ،درامی است که جواب می دهد و اگر  حواس تو به درام باشد و حواس من به  کارگردانی ما می توانیم این کار را درست در بیاوریم. جنس کار طوری بود که اگر که حواس نویسنده پرت می شد به خصوص زمانی که این باید فیلمنامه از سریال به سینمایی باید  لاغر می شد فضای درام از بین می رفت.

آن وقت بود که خدای ناکرده مثل یک  عمل جراحی که دیدید می روند کلیه چپ را بردارند طحال را برمی دارند و یا دندان سمت چپش درد می کند دندان کناری آن را می کشند و اتفاقات این گونه در درام ما هم می افتد و چون خودمان درداخل ماجرا بودیم متوجه  این اتفاق ناگوار نمی افتادیم تا روز آخر .

البته بعضی از اتفاقات هم سر صحنه رخ می دهد و شک نکنید که اگر تجربه و ممارست این سالهای کار نبود شاید در نقاطی از کار دچار مشکل می شدیم اما تلاشم این بود که با دقت و تمرکز کامل از هر آنچه که وجود دارد نهایت استفاده را ببرم شاید تماشاگری که فیلم را می بیند متوجه نحوه استفاده ما از گوشه به گوشه لوکیشن نباشد و شاید کسی نداند که ما هر بخشی از این فیلم را در گوشه ای قاب بسته ایم که همه اینها برمی گردد به سالها کار و توجه من به طراحی صحنه که حتما درکارگردانی کمک حالم است . 

شاید شب تا صبح می گفتیم و  می خندیم اما همان  شب من می دانستم که فردا چه فشاری روی خودم و تیم  است و باید حواسم را جمع کنم تا چه اتفاقی بیفتد. شاید یکی از سختی های کار در کارگردانی این دست آثار این باشد که اول کارگردان باید صحنه را خودش بفهمد و درک کند و آن موقع دیگر گرفتن صحنه شاید خیلی کار سختی نباشد من هم برای دیدن آن سکانس و هدفی که از آن دارم خیلی با خودم کلنجار می رفتم و همین مسئله باعث می شد که تا آنچه می خواهم درخودم ته نشین نشود آماده ضبط نشود. بی تردید همه این مسائل به بخشی از تجربه تو در فیلمسازی و کار کردن روی ژانرهای مختلف مرتبط است و ممارست های سالیانه در تمام این مدت به کمکت می آید تا بهترین انتخاب را انجام دهی و البته خودم را در همه چیز عاقل نمی دانم و ممکن است در جایی اشتباه هم داشته باشم اما تمام تلاشم این است که کاری را که درست است انجام دهم.  

به سراغ تیم بازیگری و وسواسی که شما در انتخاب بازیگران همیشه داشته اید برویم؟ در مورد بابک حمیدیان که حرف بسیار است اما اگر موافق باشید با مهران احمدی بازیگر نقش «شوان » آغاز کنیم ؟مهران احمدی محبت کردند و پذیرفتند این نقش را که یکی از کاراکترهای سخت فیلم بود بازی کنند. اگر  در داستان اصلی به اتفاقات  استناد کنیم باید بگوییم سه شخصیت روبروی بروجردی وجود دارند  که جمع آنها می شود یک شخصیت و آن هم «شوان»!

چون اینجا سینما است و ما به قواعد نمایشی می توانیم مسیر کار را بسازیم  حامد عنقا این شخصیت را در سه شخصیت جمع کرده و آورده است. 

شاید  در سریال شما نتوانید  سه شخصیت را در یک شخصیت بیاورید اما در یک قصه جمع و جور سینمایی ما تلاش کردیم کار را بر اساس یک شخصیت اصلی در مقابل شهید بروجردی پیش ببریم.   

شخصیتی مثل مهران احمدی جزء گزینه های جدی ما بود مثل خود بابک و تنها چیزی که وجود داشت بحث گریم او بود که چگونه آن را بتوانیم متفاوت تر ببینیم اتفاقی که رخ داد واز آن راضی هستیم. 

مهران احمدی هم در اجرا و هم در استایل شخصیت «شوان » و البته در لحن وگویش به نظرم یک اتفاق ویژه را رقم زده است؟

بله ، دقیقا و باید گفت او برای این نقش خیلی تلاش کرد.  چون هم نقش سخت بود و هم جایگاه کاراکتر بسیار مهم ، پس او باید بابت نقش شوان تلاش بسیاری می کرد. 

شناخت کارگردان از موقعیت قصه هم در این فیلم ملموس است ! گویا با دغدغه پشت دوربین این کار رفتید؟

من الان نه 20 ساله هستم  و نه 45 ساله، الان در آستانه 60 سالگی هستم و کسی هستم که آن دوران را خوب لمس کردم و کردستان آن زمان را می شناسم و شخصیت های جنگ را بلدم و می دانم. 

آدمی که سال 56 سینمای جنگی دوست داشته  و کردستان را با جنگ لمس کرده است  حتما عقبه این کار را دارد و خوب می داند که چگونه باید وارد این بحث شود تا جان کلام منتقل شود. 

اگر سیگاری به دست یک شخصیت خاکستری می دهد و اندازه آن را می داند و اگر نوعی بازی از بازیگرش می خواهد آن را قبلا لمس کرده است و دنبال شلوغ کردن صحنه اش نیست چون می داند از هر سکانس چه می خواهد.

 به دنبال ادای دیالوگ و رفتارهای روز بودم تا کار قابل لمس از کار در بیاید چون افراد را در آن دوره خوب می شناسم به دنبال این نبودم که قهرمان سپید کار برای تماشاگر قابل لمس شود.

ما وقتی که شهداء را تا این حد پاستوریزه می کنیم  در واقع آنها را از مخاطبمان دور می کنیم یعنی گویی آنها و آن زمان آدمهایی بودند که آسمانی بودند و ما امروز زمینی هستیم. 

در واقع معتقد هستید سبک قهرمان سازی اشتباه است؟

 اگر دقت کرده باشید در رفتار و نوع پوشش و برخوردها تلاش داشتیم که قهرمان ما زمینی باشد و رفتاری نکند که از او قابل باور نباشد. 

و بابک تلاش داشت  که  با شهید بروجردی نمایشگر آدم مقدسی نباشد و مراقبت شده  آن را بازی کرد واز سویی ما شخصیت های خاکستری را یک کاراکتر سیاه نشان ندادیم که نقش مقابل قهرمان مان را بازی کند و این در حقیقت نگاه مستند گونه کارگردان به فضای داستانش است .

بازی بابک حمیدیان و مهران احمدی وحتی فرهاد قائمیان حرف هایی برای گفتن داشت که جشنواره به راحتی حداقل از کنار ستاره این فیلم گذشت؟

هیچ وقت راجع به حق خودم حرفی نزدم . 

این که حق چیست که در جشنواره راجع به آن صحبت کنیم بحث الان من نیست !

این  که حق من خورده شده یا خیر موضوع نمی تواند باشد چون نمی خواهم راجع به آن صحبت کنم !

 ولی راجع به بازیگران همیشه حساس هستم مثل یک مادر، چون  بسیار بی انصافی کردند در ارتباط با بابک و بابت  این مسئله از هیات انتخاب و داوران نمی گذرم. 

بابک کاندید که بود!نبود ؟ 

 اینکه حتی به عنوان نامزد انتخاب نمی شود یعنی چه!

چرا؟ 

آنجا باید جواب بدهند و شجاعت داشته باشند و بگویند به این دلیل ، من هم می پذیریم یا نمی پذیرم!

این شجاعت را داشته باشند که اعلام کنند!

بیانیه بدهند که لطیفی خیلی حرف زده و  ایشان درک صحیحی از انتخاب بازیگری ندارد و اشتباه می کند به این دلیل!

ادامه دارد ...

 

نظر شما