صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

آذربایجان شرقی کجا بریم؟

۱۴۰۳/۰۱/۰۷ - ۱۲:۰۰:۰۱
کد خبر: ۲۰۷۲۵۰۰
با ما همراه باشید تا با جاهای دیدنی و جاذبه های گردشگری آذربایجان شرقی آشنا شوید .
به گزارش برنا؛ تعدادی از جاهای دیدنی و جاذبه های گردشگری آذربایجان شرقی عبارتند از :

قلعه بابک:
قلعه جمهور معروف به دژ بابک در 50 کیلومتری شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غربی شعبه‌ای از رود بزرگ قره سو قرار دارد؛ منطقه‌ای که به نام کلیبر معروف است. دژ بابک خرمدین، دژی است بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 متر بلندتر از سطح دریا. اطراف این قلعه را از هر طرف دره‌های عمیقی با 400 تا 600 متر عمق فرا گرفته است و تنها از یک سو راهی باریک و صعب العبور جهت دسترسی به این قلعه وجود دارد. قلعه بابک که به نام‌های قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده است که در هنگام قیام بر علیه دستگاه خلافت عباسی در قرن سوم هجری ساخته شده است.

بابک خرم دین بزرگ مرد اصیل ایرانی، شیر مردی که 22 سال در برابر تجاوز ننگین اعراب به خاک میهن، مردانه مقاومت و ایستادگی کرد و در نهایت با خدعه و نیرنگ از پا در آمد. او راه ابومسلم را پیمود و اندیشه های مزدک را در سر داشت، بابک ادامه دهنده قیام خرمدینان اصفهان بود که در سر سودای عظمت دوباره ایران را داشت، با کشته شدن او پیروانش در سراسر ایران به مبارزه با سلطه اعراب می جنگدند.

مسافت راه کلیبر به قلعه با اینکه از 3 کیلومتر تجاوز نمی کند ولی بسیار دشوار است و به هنگام عبور باید گردنه ها و گذرهای خطرناکی را پشت سر گذاشت. قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور 1 نفر را دارد و دو نفر به سختی می توانند از آن بگذرند. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود 200 متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن بیننده را به اعجاب وا می دارد. امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم می شود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث می شود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیده بانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد.

برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود 100 متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره ای است با جنگل های تنگ و ژرفایی در حدود 400 متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد.

در تکیه گاه های طبیعی این دیواره ها و چهار جهت بنا چهار جایگاه برای دیده بان ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده اند. اینها مقر کوه بانیه ها و سربازانی است که هر جنبنده ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره ها و کوهپایه ها زیر نظر می گرفتند. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده است.

بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است که پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را هفت اطاق فرا گرفته است، اطاق هایی که به تالار مرکزی را دارند. در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اطاق ها و آب انبارها ساخته شده است؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره ای استوار شده اند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره ها از آب آنها استفاده می شده است. در سمت شمال غربی دژ پلکان هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت هایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخش های مرتفع تر بناست.

از آثار معماری و برخی از سنگ های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می توان به یقین اظهار داشت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است.

در مورد اشیا و ابزاری که از قلعه بابک به دست آمده باید گفت که نخستین اشیا بدست آمده سفالینه های منقوش و لعاب خورده بود که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش می داد. همچنین تعدادی سکه های مسی کشف شدند که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان غیر قابل خواندن است و در بین این سکه ها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند.

به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه ای ست که بیست نفر سپاهی قادر بوده اند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شود و تلفاتی هم نداشته باشند، چه تیر و کمان و اسلحه معمول زمان را به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می گرفتند به جهت بعد مسافت کارگر نمی افتاده است. بدون این که قصد اغراق در بین باشد موقعیت مستحکم قلعه و دژ، آن چنان اعجاب انگیز است که از نبوغ نظامی و آگاهی کامل بنیان گذار آن حکایت می نماید. از همین جا بوده است که بابک خرم دین و یارانش به مدت بیست و چند سال لشکریان عرب را که به قصد محاصره و سرکوب جنبش او آمده بودند در کوه ها سرگردان و با شبیخون های خود آنها را از دم تیغ گذرانده و وادار به فرار می کردند.

 ایل گلی ( استخر مردم ) از گردشگاه های زیبا و دلکش تبریز و ایران است که در جنوب شرقی تبریز، بر دامنه تپه ای واقع شده است.

ایل گلی، استخری بزرگ است که مساحت آن 54675 متر مربع می باشد. در جنوب آن تپه ای است که آن را از بالا تا پایین همسطح استخر پله بندی کرده و نهر آبی از آن به طرف پایین روان است. از سمت جنوبی و از وسط استخر خیابانی کشیده شده که استخر را به صورت شبه جزیره ای درآورده است و در مرکز استخر، عمارت باشکوه دو طبقه ای ساخته شده است. در پیرامون استخر از روزگاران قدیم، درختان کهنسالی سر به هم آورده که انعکاس عکس آنها در آب، به زیبایی آن محوطه می افزاید. تمام تپه های جنوبی استخر به شکل بسیار زیبایی چمنکاری و گلکاری شده در روزهای گرم تابستان استراحتگاه مردم تبریز و مسافران سایر شهرها می باشد. نادر میرزای قاجار می نویسد:

« این آبگیر در اوایل حکومت قاجار، ملک یک سلسله از مساوات تبریز و انباشته از خاک و ریگ بود. قهرمان میرزا پسر هشتم عباس میرزا نایب السلطنه که در آن هنگام حکمران آذربایجان بود. آن ملک را در مقابل سالی سی و پنج خروار غله بخرید. سپس در آبادی و عمران آن همت گماشت».

و از اعتمادالسلطنه نقل است که: عمارت دریاچه عبارت از کلاه فرنگی دو طبقه بسیار آبادی است و بزرگی این دریاچه به درجه ای است که به قدر دو آسیا سنگ آب در آن وارد می شود ولی مدت شش ماه از آب پر می گردد.

در مورد تاریخ بنای این عمارت اطلاعات مستندی در دست نیست. عمارت فوق در سال 1346 به علت کثرت رطوبت و فرسودگی تخریب شده و به جای آن در سال 1349 بنای عمارت زیبای دو طبقه ای با همان طرح قبلی ساخته شد. در روزهای پیروزی انقلاب این بنا به علت آن که در زمان رژیم شاه مورد استفاده غیر شرعی و غیر اخلاقی داشته ، تعطیل شد ولی در سال های اخیر مجدداً بازگشایی و مورد بهره برداری قرار گرفته است. 

 جنگل‌های ارسباران:
ارسباران یا قره داغ[۲] (Arasbaran) ناحیه‌ای کوهستانی با وسعت بیش از ۱۲ هزار کیلومتر مربع در شمال استان آذربایجان شرقی و جنوب رودخانه ارس واقع شده و با دو کشور همسایه است. ارسباران همان «۱۸ محال» معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می‌شد و امروز شامل شهرستان‌های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرین و هریس و بخش‌هایی از شهرستان‌های جلفا، مشکین شهر، پارس‌آباد و گرمی می‌شود . نام این منطقه در کتاب نزهه‌القلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی و کتاب صورالاقالیم یا هفت کشور نوشته ابواسحاق اصطخری بشکل قره‌داغ یا قراجه‌داغ آمده است. ارسباران عنوان جدیدی است که متعاقب سیاست‌های مرکز گرایانه و آسیمالسیون فرهنگی زمان رضا شاه ساخته شد. بررسی مدارک در اداره ثبت اسناد کلیبر نشان می‌دهد که حداقل تا سال ۱۳۱۰ کلمه ارسباران استفاده نمیشده است[۳]. گفته شده قره داغ وصفی است که همسایگان شرقی منطقه (اهالی اردبیل) ساخته وپرداخته کرده و به یادگارگذاشته‌اند، بااین توضیح که قره درلسان ترکی دلالت برانبوهی وکثرت ودرهم تنیدگی می‌کند.

مردم قره داغ در طی جنگهای ایران و روس نقش اساسی داشتند و بخش اعظم تدارکات وافراد قشون ایران ازاین نواحی تامین می شده است. در انقلاب مشروطیت قره داغیها دردوجبهه صحنه گردان بوده‌اند، دریکطرف رحیم خان چلبیانلو ودرطرف دیگر ستار خان قره‌داغی راداریم، اولی برضد انقلاب یک تنه ایستاده بود ودومی سردارملت وانقلاب لقب گرفته بود.

دره اهر، سواحل شرقی ارومیهو کرانه‌های جنوبی بخش مرکزی رودخانه‌ ارس. تاریخ نشان می‌دهد آریایی‌ها آذربایجان شرقی را سرزمینی سربلند و تسخیر ناپذیر می‌دانسته اند که دژهایی چون قلعه بابک بر فراز مرتفع‌ترین نقاط کوه هایش، نمادی از همین باورند.

آذربایجان شرقی سرزمین قهوه خانه‌ها و عاشیق‌هاست، اما نام این استان معمولا گردشگران را فقط به فکر بازدید از عمارت ائل‌گلی تبریز می‌اندازد و شاید خاطره قله سهند، دره اهر، ارسباران و سواحل شرقی دریاچه ارومیه هم در ذهن شان زنده شود، اما کم پیدا می‌شوند آن که کرانه‌های جنوبی بخش مرکزی رودخانه ارس را هم در بهار و تابستان دیده باشند.

نظر شما