صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

شجری‌کهن: «اتاق فرار» فراتر از انتظارم بود

۱۴۰۳/۰۱/۱۴ - ۰۲:۱۸:۳۵
کد خبر: ۲۰۷۶۶۸۵
شاهین شجری‌کهن منتقد سینما در یادداشتی درخصوص بسته نوروزی گروه هنر تجربه با عنوان «اتاق فرار» نوشت: تماشای این پنج فیلم کوتاه فراتر از انتظارم بود.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ شاهین شجری‌کهن منتقد سینما در یادداشتی درخصوص بسته نوروزی گروه هنر و تجربه با عنوان «اتاق فرار» نوشت: درخصوص تجربه شخصی‌ام به عنوان تماشاگر قدری فراتر از انتظارم بود و انگیزه‌ای شد که همین مطلب را با پرسش یا در واقع طرح موضوعی برای اندیشیدن و تحلیل شروع کنم وقتی فیلم‌های کوتاه این فیلمسازان جوان به این خوبیست و با کمترین بودجه و امکانات چنین تجربه‌های خلاقانه‌ای تحویل می‌دهند، چرا به محض ورود به جریان حرفه‌ای سینما حاصل کارشان نزول می‌کند و نشانه‌های آن نبوغ و خلاقیت هنری در فیلم بلندشان دیده نمی‌شود؟!

بسته «اتاق فرار» شامل پنج فیلم کوتاه به هم پیوسته است که در گروه «هنر و تجربه» اکران شده و هر فیلم ضمن ارتباط با آثار هم دسته جهان و لحن و رویکرد اختصاصی خودش را دارد.

«مورس» در فضایی تیره و تار و با ترکیبی از رنگ‌های خاکستری و قهوه‌ای، حسی از گذشته‌ای رنگ باخته و منقضی شده را القا می‌کند و داستانش را در محیط‌هایی دلگیر و خفقان‌زده از صحرای حاشیه شهر تا سوله‌ای متروک و غبارآلود در دل شب و راهروهای ساختمانی خرابه روایت می‌کند. شخصیت‌ها گویی از قعر تاریخ برگشته‌اند و چریک‌های چپ‌گرای دهه‌های ۱۳۴۰ و ۵۰ را تداعی می‌کنند که از جهان مردگان آمده‌اند تا رسالت نیمه تمامشان را به فرجامی پیروزمندانه ختم کنند.

مرز بین واقعیت و خیال چنان محو و شکننده است که وقتی واسطه ژولیده موی غیب‌گو در جلسه احضار ارواح، زیر نور شمع‌های مومی، مومی به سبک مدیوم‌های انگلستان عصر ویکتوریا، پیامی از عالم بالا می‌رساند کسی نمی‌تواند با قاطعیت بگوید که کدام زمان و مکان واقعی‌ست و چه اتفاقی در حال وقوع است. کارگردان با اطلاعاتی که از خلال دیالوگ‌ها منتقل می‌کند و اشاره‌هایی معنادار به رویدادهای سیاسی تاریخ معاصر، ذهن مخاطب را درگیر پرسش‌هایی می‌کند که با گسترش درام و تکمیل موقعیت دامنه وسیع تری می‌یابند.

«اسپاسم» با بازی استادانه و کنترل حسی چشمگیر صحرا اسداللهی(کارگردان و بازیگر اصلی) با خلاقیت در قاب‌بندی و انتخاب زاویه دوربین و اندازه‌بندی نماها تماشاگر را روبه روی شخصیتی مرموز می‌نشاند که به ظاهر همه حرف‌هایش ساده و معمولی‌اند اما گویی پشت پرده واقعیت اتفاق مهیب و سوررئالی در جریان است.

دیالوگ‌های رگباری و تغییر مداوم احساسات در چهره بازیگر از یک‌سو بی‌پناهی و شکنندگی زن را برجسته می‌کند و از سوی دیگر تأثیری وهم‌گونه بر فضای بریده و نیمه‌مانده پیرامون او می‌گذارد؛ شمایل‌هایی آدمی‌وار که بخشی از اندامشان از قاب خارج است ولی حضورشان قابل‌انکار نیست. «اسپاسم» با خلاقیت در صحنه‌پردازی و متن قوی و دیالوگ‌های فکر شده و بازی خوب صحرا اسداللهی انتخاب ویژه این مجموعه است.

«گوشت تلخ» درام اجتماعی خلاقانه‌ای با مایه.های ناتورالیستی و چند سکانس چشمگیر است که موقعیتی ساده را دست مایه تأملی عمیق درباره مفهومی اخلاقی و انسانی قرار می‌دهد برای این که به دیدن فیلم ترغیب شوید این را بگویم که گوشت تلخ اثر مورد علاقه امیر کوستوریتسا است و چند جایزه مهم داخلی و خارجی گرفته فیلم با نمایی از چند نفر که گوشت‌های قطعه قطعه شده را مرتب می‌کنند شروع می‌شود و سپس دوربین همراه با شخصیت اصلی به جست‌وجوی خلوتی می‌رود که اتفاق اصلی آنجا می‌افتد و در واقع صحنه جرم است.

داستان بدون یک کلمه توضیح تا اولین نقطه عطف پیش می‌رود و در سکوت کامل آشپز سالخورده را تعقیب می‌کند که چگونه در محیطی نیمه تاریک قطعات گوشت را دور پاهایش جاساز می‌کند. جذابیت اصلی فیلم در تصویر کردن حقارت انسان در موقعیتی خرد کننده است و دیالوگ‌های ظریف و تراش خورده‌ای که بازجویی و تکاپوی بین دزد و پلیس را در قالب کلماتی ساده مجسم می‌کند.

کارگردان بدون شتاب یا مکث و تأکید تمام زوایای این موقعیت تحقیرآمیز و زشت را در برابر چشمان تماشاگر به تصویر میکشد و عمق فاجعه انسانی را بدون شعار و هیاهو روایت می‌کند. پایان‌بندی و سکانس غرق شدن در دود کباب و جلز و ولز گوشت‌های دزدی نقطه فرودی معنادار و قابل تفسیر برای مسیر پیموده درام است و فیلم را به فرجامی درخور می‌رساند.

«نفس نکش» و «رؤیای نیمه جان» هم هر دو پیشنهادهایی متفاوت و جذاب‌اند، با داستان‌ها و ایده‌هایی بدیع که از لحاظ تکنیکی هم با تسلطی قابل‌قبول اجرا شده‌اند و هر یک در محدوده دراماتیک خودش چارچوب‌هایی هوشمندانه بنا می‌کند که تماشاگر جدی را به تأمل وا می‌دارد. روایت بصری هر دو فیلم چشم‌نواز است بازی‌ها خوب‌اند طراحی موقعیت‌ها با فکر و ایده انجام شده و هر فیلم می‌کوشد جهان معنایی و دلالت‌های فلسفی و استعاره‌هایش را در قالبی دراماتیک بگنجاند.

کاش مجال بیشتری برای پرداختن به جزئیات بود ولی این نوشته مختصر را صرفاً دعوتی برای تماشای این بسته نوروزی بدانید و نقد و تحلیل مفصل‌تر را در فضای مجازی جست و جو کنید که محدودیت کاغذ و مرکب ندارد!

انتهای پیام/

نظر شما