صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سنت پیاده روی اربعین (مشایه) از کی آغاز شد؟

۱۴۰۳/۰۶/۰۴ - ۰۷:۳۱:۰۲
کد خبر: ۲۱۲۶۷۰۲
بر اساس نقل های تاریخی نیز از گذشته های بسیار دور و در دوره حیات ائمه هدی(ع) نیز در این ایام خاص سنت پیاده روی به قصد زیارت وجود داشته است.

به گزارش برنا؛ در میان آموزه های تشیع زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام در طول سال پنج زمان مخصوص دارد. اول رجب، نیمه رجب، نیمه شعبان، ایام عرفه و اربعین پنج موعد مورد سفارش اهل بیت علیهم السلام برای زیارت امام (ع) است. بر اساس نقل های تاریخی نیز از گذشته های بسیار دور و در دوره حیات ائمه هدی (ع) نیز در این ایام خاص سنت پیاده روی به قصد زیارت وجود داشته است. سنتی که معمولا از نجف و با زیارت امام علی علیه السلام آغاز می شد.

بسیاری از فشارهای دستگاه های حاکم علیه شیعیان و زوار نیز در همین مقاطع زمانی در طول سال صورت می گرفت که برجسته ترین آنها توسط دستگاه عباسی و در دوره خلافت متوکل در نیمه قرن سوم هجری صورت گرفت. «در سال 247 هجری قمری بار دیگر به متوکل خبر رسید که مردم و اهل سواد و کوفه دوباره به سمت کربلا برای زیارت بارگاه ملکوتی امام حسین (ع) روانه شده اند و جمعیت فراوانی بدین منظور گرد هم آمده و کاروان بزرگی به راه افتاده است. او نیز سپاه بزرگی به همراه یکی از سرلشگرانش به سمت آنها گسیل ساخت و دستور داد بین مردم به بیزاری از زائران قبر مطهر امام (ع) جار بزنند و یک بار دیگر نبش قبر کرد و زمین آنجا را شخم زد و مردم را از رفتن به زیارت بازداشت و به تعقیب خاندان أبی طالب و شیعیان پرداخت و تعداد بیشماری از آنان را به قتل رساند. چهارمین اقدام متوکل برای تخریب قبر مطهر امام حسین (ع) مصادف بود با زیارت نیمه شعبان، همان زمانی که افراد زیادی مشتاقانه برای زیارت در کربلا حضور به عمل می آورند.»
 
متوکل همان فردی است که در تاریخ به تعیین مجازات های سخت علیه زوار امام حسین (ع) مشهور است. او این دستور را در سال 236 هجری قمری صادر کرد و بر اساس آن بسیاری از شیعیان و زوار امام (ع) قطع عضو شدند. بر اساس یک روایت تاریخی با ایجاد این شرایط سخت، امام هادی علیه السلام به شیعیان امر می کنند تا برای مدتی به زیارت امام (ع) نروند و به جای آن حضرت عبدالعظیم حسنی در ری را زیارت کنند.
 
تاج الدین در کتاب «اخبار الخلفا» و قرمانی در «اخبار الدول»  معتقدند: «متوکل دستور داد به سال 237 قبر امام حسین (ع) و خانه های مجاور را خراب کنند و از رفت و آمد مردم جلوگیری نمایند و تکرار این عمل فجیع در فاصله های کم چنان دلها را جریحه دار و موجب تنفر و انزجار مسلمین گردید که طبقات مختلف بغداد در مساجد، دیوارها، کوچه ها، بازارها و معابر و مجامع عمومی فحش و ناسزا بر متوکل نوشتند و شعرا در هجو و توبیخ متوکل شعر سرودند.»
 
نهضت عاشورا در طول دو قرن تا زمان متوکل عالم گیر شده بود و هر گونه تغییر و تحول در کربلا و بارگاه امام (ع) در سراسر جهان اسلام منتشر می شد به طوری که اقدام متوکل در سال 236 هجری به گوش شیعیان در آفریقا هم رسید. زید مجنون نام عالم اهل فضلی است که پس از شنیدن اقدامات متوکل از مصر با پای پیاده راهی عراق می شود. او در سال 237 به کوفه می رسد و از آنجا به همراهی بهلول حکیم پیاده به زیارت امام (ع) می روند.
 
از ماجرای زید مجنون روایتی شنیدنی در بحارالانوار نقل شده که مراجعه به آن بسیار خواندنی است: مردی که سالها بود در اطراف آرامگاه امام (ع) مامور کشت و زراعت بود، پیش زید آمد و گفت: تو از کجا آمده ای؟ زید جواب داد: از مصر. کشاورز گفت: برای چه آمده ای؟ من بسیار وحشت دارم که تو را بکشند. زید سخت گریه کرد و گفت: شنیدم که قبر فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله را خراب کرده، کشت کاری می کنند.
 
در این هنگام مرد کشاورز خود را به قدم های زید انداخت و داشت می بوسید و می گفت: پدر و مادرم به قربانت! از لحظه ای که تو را دیده ام قلب من نورانی شده و من خدا را شاهد می گیرم. سالها است که من در این سرزمین کشت کاری می کنم. هر وقت آب بر قبر امام حسین (ع) بستم آب می ایستاد و بالای هم می زد و حیران می ماند و دور می زد، قطره ای به قبر مطهر نزدیک نمی گردید و من گویا تا به حال مست بودم به برکت قدم های تو بیدار شدم.
 
زید سخنان مرد کشاورز را شنید، هر دو اشک ریختند. وی گفت: من الان به شهر سامرا پیش متوکل می روم و حقایق را به وی کشف می کنم، خواه مرا بکشد یا آزاد کند. زید گفت: من هم با تو می آیم. هر دو با هم پیش متوکل آمدند، مرد کشاورز قضیه را کشف کرد، متوکل چنان خشمش گرفت و دستور داد مرد زارع را کشتند و طناب به پایش ‌بستند در کوچه و بازار به رویش می کشیدند، سپس به دار آویختند.
 
در ادامه این روایت نقل شده که زید چند روز منتظر ماند تا جنازه این کشاورز از دار پایین آورده شود تا آن را دفن کند. پس از پایین آوردن جنازه آن را در دجله غسل داد، کفن نمود، نماز خواند و آن را دفن کرد. چند روز بر مزار کشاورز آمد و قرآن تلاوت کرد. در روز سوم جمعیتی را دید که برای مرده ای نوحه سرایی می کنند و با مراسم با شکوهی در پی تدفین آن هستند. زید از فردی نسب متوفا را می پرسد. به او می گویند که این جسد ریحانه یکی از کنیزان متوکل است که علاقه فراوانی به او داشته و دستور داده در بارگاه اختصاصی خود او را دفن کنند.
 
علامه مجلسی می نویسد: «زید مجنون وقتی اینها را دید، خاک بر سر خود ریخت و داشت می نالید و می گفت: قبر پسر پیامبر (ص) را ویران می کنند، برای یک کنیز زنازاده قبه و بارگاه بنا می کنند. آنقدر می گریست که مردم به حال او رقت می کردند.»
 
سخت گیری بر زوار امام (ع) در طول تاریخ ادامه داشته است. هر چند در دوره های آل بویه و پس از مدتی در دوره صفوی نشر تشیع مانع سخت گیری بر زوار شد؛ اما در دوران معاصر با شکل گیری موازنه جدید قوا و روی کار آمدن عثمانی و پس از آن حکومت های مستبد و دست نشانده، سخت گیری بر زوار امام (ع) در موسم اربعین بار دیگر افزایش پیدا کرد. سنت پیاده روی اربعین در دوره معاصر به شیخ انصاری نسبت داده می شود که احیاگر این سنت نامیده شده و پس از آن محدث نوری این شعار عظیم را بر عهده می گیرد.
 
بر اساس خاطراتی که علمای معاصر ارائه کردند، سنت پیاده روی اربعین در طول 50 سال گذشته به طور مستمر پا بر جا بوده است. مرحوم احمد کافی از پیاده روی های اربعین در دهه سی شمسی سخن گفته است که به همراه گروه های معدودی از طلاب و علما طی مراسم خاصی پس از زیارت امام علی (ع) در نجف وسایل و آذوقه های خود را فراهم می کردند و در طول سه روز پیاده روی در روز اربعین خود را به بارگاه امام حسین (ع) می رساندند.
 
خونین شدن زیارت اربعین در دوره معاصر با روی کار آمدن حزب بعث عراق کلید می خورد. دوره حکومت احمد حسن البکر با خشونت های شدیدی علیه زواری که در اربعین عازم کربلا بودند مقارن می گردد. سال های 1390، 1395، 1396 و 1397 هجری قمری به صورت پیاپی زوار اربعین از جانب حکومت بعث با سلاح های زمینی و هوایی مورد تهاجم قرار گرفته و در مسیر نجف تا کربلا تعداد بسیاری از آنها به شهادت می رسیدند.
 
مهمترین و دردناک ترین وقایع در این دوره در سال 1397 هجری مطابق با 1356 شمسی است. رعد الموسوی که خود شاهد این واقعه بوده است می نویسد: نجف آن سال بسیج کننده این نیروی عظیم مردمی بود که از کنار مرقد امیرالمؤمنین (ع) به راه افتاد و پس از چهار روز پیاده روی به کربلا رسید. حرکت موکب های پیاده و شعارهای طول راه و سخنرانی های متعدد، همه نوعی معارضه با حکومت بعث بود.»
 
الموسوی به شعار معروف «ابد والله ما ننسی حسینا»، (به خدا قسم، هرگز حسین را فراموش نخواهیم کرد)، که در این سال در میان جمعیت انبوه زوار سر داده می شد اشاره می کند و ادامه می دهد: «نیروهای دولتی برای جلوگیری از رسیدن زائران به کربلا، برنامه های مختلفی داشتند و درگیری هایی نیز پیش آمد و به شهادت عده ای از عزاداران انجامید. وقتی هم که به کربلا رسیدند، حوادثی شدیدتر پیش آمد و عده دیگری شهید و جمع بسیاری دستگیر شدند و نهضت شیعی اربعین آن سال، در خاطره تاریخ ثبت شد و مبدا الهام و شور و حال برای سال های بعد گردید.»
 
نظر شما