به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ این روزها ماجرای به تصویر کشیدن خشونت در فیلمها و سریالها به خصوص سریالهای شبکه نمایش خانگی به اندازه شده که رده سنی برای آنها در نظر گرفته میشود و گاها این خشونت و نمایش تصاویری که حال مخاطب را منقلب میکند به اندازهای میشود که تماشاگر؛ فیلم و سریال را از نیمه رها کرده و میگوید «چرا باید ببینم؟!» همین امر میزان مخاطبین را کاهش میدهد و موجب دیده نشدن زحمتی میشود که عوامل تولید یک اثر چندین ماه متقبل شده اند.
در همین راستا گفتگویی با علیرضا مرتضوی؛ روان درمان و روانشناس داشته ایم تا ابعاد این موضوع را در هنر مورد بررسی قرار دهیم.
خشونت در آثار هنری، تبلوری از زخمهای روانی هنرمند است
به نظر شما چرا خشونت در هنر (لفظ ها، فحاشی ها- چاقو کشی و.) تا این حد در سریالهای نمایش خانگی به تصویر کشیده میشود؟ از دید شما لزوم این کار چیست؟
هنر در تعریف بنیادین خود انتقال یک تجربه احساسی و زیستی از نگاه هنرمند به مخاطب است که با استفاده از ابزار هنر با رویکردهای مختلف نقاشی، فیلم، سریال، تئاتر، شعر، ادبیات، رمان، داستان، قصه و ... انتقال پیدا میکند. آن چیزی که امروز دیده میشود و به نظر من هم درست است، خشونت در تولیدات هنری به ویژه سریالهای نمایش خانگی است. گویی یکسری زخمهای روانی و تجربههای زیستی برداشت شده از زندگی شخصی یا زندگی اجتماعی هنرمند در ماهیت خودش است. یعنی آن چیزی که اتفاق میافتد زخمهای روانی در لایههای درونی ناخوادآگاه یک هنرمند شکل گرفته چه در روزمرگی فردی و خانوادگی و چه در زندگی اجتماعی و سطح اجتماعی او که به نوعی آن را برداشت کرده و برای انتقال به مخاطب از آن اثر هنری تولید میکند.
آن چیزی که در جامعه دیده میشود و به نظر من باید بررسی شود، کمی افسارگسیختگی جریان هیجانی و عدم مدیریت هیجانات در راستای یک زندگی باکیفیت است. به واسطه همین است که در مواجه با چالشها و اضطرابها افراد به سرعت اولین انتخابی که در مکانیزم دفاعی خود میکنند، تهاجم و حمله است. مثلا اگر کسی در خیابان طعنهای به ما میزند قاعدتا انتخاب اول ما لبخند نخواهد بود و یک پرخاش کلامی یا فیزیکی است.
به واسطه همین است که این برونداد یا رویکرد رفتاری در آثار هنری نیز خودش را نشان میدهد. اما اینکه چرا به این سمت رفته باید بگویم گویا این موضوع، موضوعی است که در جامعه دیده میشود یعنی هم در خانوادهها و هم در اجتماع میزان بروز خشونتهای رفتاری در طیفهای مختلف دیده میشود. چراکه خشونت طیف صفر تا صد دارد و حتی طیف خفیف آن هم به خشونت برمی گردد. خشونت یعنی یکسری تکانها و هیجانات غیرقابل کنترل که بروز آن در کلام و رفتار فیزیکی است. پس گویا این نوع عدم کنترل هیجانات در زیست جامعه امروز دیده میشود که بروز آن در فیلمها و به ویژه آثار نمایش خانگی نیز عیان است.
مسئولیت هنرمند در مقابل مخاطب، احترام به سلامت روان او است
مسئولیت هنرمند و فیلمساز در برابر مخاطب چیست؟
از نگاه روان شناختی آن چیزی که مسئولیت هنرمند در مقابل مخاطب شمرده میشود، احترام به سلامت روان مخاطب است با این روش که او داستان و قصهای را تعریف میکند. آن چیزی که خود را نشان میدهد احترام به سلامت روان او و توجه به این است که من به عنوان هنرمند چه خوراک محتوایی را به او انتقال میدهم. برای اینکه این خوارک هنری باعث ایجاد باورها، تفکرات و مدارهای عصبی شناختی میشود و من نمیتوانم این را بگویم که یک فیلمی براساس واقعیت و هر ارزشی ساخته ام! قاعدتا این ارزشها هم باید رعایت شوند. ارزشهایی که در عرف جامعه به عنوان یک ارزش هنجار نه ناهنجاری پذیرفته شده اند. به نظر میرسد که احترام به سلامت روان مهم است، اما در خیلی از مواقع این بحث ایجاد میشود که ما باید یک ضدقهرمان را نشان دهیم تا قهرمان خود را پیدا کند. گویی یک ضدهنجاری نشان داده میشود تا هنجار خود را نشان دهد. بله، این هم یک سبک است، اما تعریف کردن آن نیازمند یکسری مراعاتها است که هنرمند باید قانونها و شروط آن را برای انتقال رعایت کند.
انسان نیاز دارد تصویر مخالف خود را ببیند
چرا باید به چنین آثاری پروانه ساخت یا پروانه نمایش داده شود؟
انسان نیازمند این است که تصویر مخالف خود را ببیند تا موافق خود را نشان دهد. برای همین هم است که در بسیاری از آثار حتی در سینمای جهان خلاف هنجار یا خلاف ارزش نشان داده میشود تا هنجار و ارزش بتواند خود را به خوبی نشان دهد. قاعدتا یکی از فضاهایی که اتفاق میافتد این است که شما با دیدن یکسری صحنههای منفی تلنگری در ذهنتان میخورد که یکسری انتخابها را نکنید و ساختار هیجانی شما به سمتی نرود که شما هم درگیر این داستان شوید. برای همین در برخی از مواقع میتوان این پروانه ساخت و نمایش را توجیه کرد، اما یکسری شروطی دارد که باید رعایت شود.
خانوادهها باید در تماشای آثار برای فرزندانشان رده سنی تعیین کنند
خشونت از نگاه اخلاقی در خانوادههایی که پای چنین آثاری مینشینند چگونه تعریف میشود؟
وقتی که از خانواده صحبت میکنیم، در واقع از یک طیف سنی صحبت میکنیم. حتما دیدن یکسری از این آثار برای کودکان و نوجوانان ممنوع است و اگر نگاه کنید یکی از مراحل رشد شناختی کودک، رشد عینی است. یعنی آن چیزی را که میبیند رفتار میکند. البته نه اینکه همه رفتارهایش براساس آن باشد، اما آن چیزی که میبیند بر رفتار او تأثیر میگذارد. پس دیدن این آثار در ایجاد رفتارهای خشونتآمیز و عدم کنترل کردن هیجانات در مدلهای رفتاری نامتوازن و نامتعادل بسیار تأثیرگذار خواهد بود. اصلیترین خطری که جامعه را تهدید میکند این است که شرط اصلی یعنی شرط سنی برای دیدن این آثار، الان در ایران اجرا نمیشود. به عنوان مثال سریال «بازی مرکب» که توسط کره جنوبی ساخته شد. از طیفهای مختلفی آن را میبینند در صورتی که سریال بسیار خشنی است. بچهها بعد از تماشای آن ترغیب میشوند حتی لباس آن شخصیتها را بخرند، حتی موزیک آن را بزنند و حتی بازیهایی که در آن سریال میشود را در مدرسه اجرا کنند و این برای جامعه خطرناک است. چیزی که در این جا مدنظر خانواده قرار میگیرد، این است که خود خانواده باید رعایت محدودیت سنی را در این آثار به ویژه در فضای خانه کنترل کند. یک دلیل اصلی دارد و آن هم این است که وقتی پدر و مادر این آثار را در کنار خانواده و کودک میبینند به این معنا است که من این اثر را تایید میکنم، پس تو هم ببین و تو هم برداشت کن! ممکن است مخالف هم باشند، اما همین نشستن و دیدن آثار به صورت خانوادگی به ویژه در سریالها و آثاری که خشونتآمیز است و برای کودک و نوجوان در یک طیف سنی کاملا ممنوع است، اثرات جدی خواهد داشت، الگوهای رفتاری خواهد ساخت و در عدم کنترل هیجانات و مدیریت رفتاری نامتوازن میتواند تاثیرات بسیار منفی داشته باشد.
نشان دادن ارزش میتواند به بزرگسالان تلنگر بزند
آیا خشونت بخشی از محتوای سرگرم کننده برای آثار محسوب میشود یا با نمایش آن قبح خشونت در جامعه شکسته میشود؟
در رده سنی بزرگسال خیلی این را نمیتوانیم بپذیریم که قبح خشونت ریخته میشود. اگر کل تولیدات سینمایی و نمایش خانگی در صورت عمومی به سمت خشونت برود آنجا دچار اشکال خواهد شد، اما قسمتی از موضوعاتی که انسان با آن طرف است مانند دروغ، خشونت، کینه، تنفر، جنگ و ... مطالبی است که در واقعیت زندگی ایجاد میشوند. در طیف سنی بزرگسال نمیتوان این را بپذیرم که قبح خشونت ریخته میشود! نشان دادن ضدارزش یکی از فرآیندهایی است که به انسان تلنگر میزند که اگر تو هم این انتخاب را بکنی همین نتیجه را خواهی گرفت. حالا باز انتخاب با تو است. اما اشتباه آنجاست که کل مارکت تولیدات ما به این سمت برود یا قسمت عمدهای از وقت خانوادههای ما صرف دیدن این فیلمها شود حتی پدر و مادر و بزرگسال! اگر قسمت عمدهای از وقت صرف دیدن این آثار شود ممکن است تاثیرات جدی گذاشته شود، اما اگر قسمتی از زمان خانواده (البته در طیف سنی بزرگسال) صرف تماشای این تولیدات شود خیلی تاثیرات منفی نخواهد داشت.
تلنگر آنتی هنجار در هنر تاثیرگذار است
در بسیاری از آثاری که ساخته میشوند بحث کینه توزی باعث میشود مخاطب با آن همزاد پنداری کند و به فکر انتقام بیافتد آیا ساخت چنین آثاری اخلاقی است؟ یا از ریشه اشتباه است؟
نباید به صورت مستقیم گفت که همه آثار باعث ایجاد کینه توزی میشوند و مخاطب با آنها همزادپنداری میکند. در اکثر پژوهشها هم نشان داده شده است که تلنگر آنتی هنجار در هنر تاثیرات بیشتری دارد تا اینکه فرد برای کینه توزی همزادپنداری کند. قاعدتاً در سناریوی فیلمها و نمایش خانگی نتیجه نسبی از این تصمیمات نشان داده میشود که تبعات خوبی را ندارد.
باید رده سنی برای تماشای آثار لحاظ شود
چرا رده بندی سنی به طور جدی در این موضوع لحاظ نمیشود؟
مهمترین الزام تولید نمایش خانگی در ژانرهایی، چون وحشت، ترس، تراژیک، درام-تراژیک و یا ژانری که خشونت در آن هست، بدون شک رده سنی است. در خیلی از فیلمهایی که امروز در ایران تولید میشوند این رده سنی ثبت میشود و اینجا وظیفه خانواده است که اگر میخواهد سریال را ببیند در وقتی باشد که فرزند در خانه نیست یا در دسترس نباشد و یا به طور کل از دیدن این فیلم صرف نظر کند. این بسیار نکته مهمی است. رده سنی و بیش از حد در معرض این سریالها بودن آثار مخربی را به جای میگذارد.
انتهای پیام/