بهاره رهنما بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون که به تازگی نمایش «انگار در چشم های تو اسب می دود» در مکتب تهران با نقش آفرینی وی به روی صحنه رفته است درباره تجربه بازی در این نمایش به خبرنگار سرویس تئاتر خبرگزاری برنا گفت: از همان ابتدای کار می دانستم با گروه جوانی کار می کنم که سرشار از انرژی و ایده های تازه هستند و همکاری با آن ها می تواند اتفاقی به یاد ماندنی را در کارنامه کاری من در حوزه تئاتر رقم بزند.
وی ادامه داد: به گفته سهراب حسینی این نقش از همان ابتدا برای من نوشته شده بود و همین بهترین انگیزه برای ایفای نقش در این نمایش برای من شد. هیچ حسی برای یک بازیگر دلپذیرتر از این نیست که بداند به جایگاهی رسیده که یک اثر با محوریت شخصیتش نوشته شده و کاراکتر و تمام زوایای وجودیش از دید یک نویسنده یا کارگردان به یک اثر هنری تبدیل می شود که تو باید آن را بر روی صحنه بازی کنی و هر شب جزوی از زندگی تو را تشکیل بدهد.
رهنما افزود: «انگار در چشم های تو اسب می دود» از عشق می گوید. عشق زن سرخ پوشی که در میدان فردوسی سال ها منتظر معشوقش ماند اما من منعتقد نیستم که نگاه به عشق صرفا زنانه است این موضوعی است که می تواند فراجنسیتی باشد، حسی است که هر موجودی آن را تجربه کرده است پس نگاه خیلی زنانه ای به این نمایش نداریم و فقط این تجربه از زبان یک زن بازگو می شود ولی می تواند با هر انسانی، با هر دیدگاه و عقیده ای ارتباط برقرار کند. به گواه تقویم این اتفاق مربوط به گذشته است اما همچنان که بر صحنه تئاتر روایت می شود می تواند با مخاطبان به خصوص جوانان از هر قشری ارتباط برقرار کند و اینجاست که یادمان می آورد عشق هیچگاه کهنه نمی شود و این زبان هنر است که می تواند بعد از مدت ها آن را زنده کند و به من این امکان را بدهد که هر شب برای یک ساعت به زن سرخ پوشی تبدیل شوم که تا آخرین لحظه عمرش با یاد و خاطره اولین عشق زندگی اش زیست.
بازیگر «انگار در چشم های تو اسب می دود» در پایان گفت: قرار بود که ما تا 13 خرداد این کار را به روی صحنه ببریم اما با همکاری آقای جلالی مدیر مجموعه هنری مکتب تهران این اجازه را داریم که تا آخرین روز ماه خرداد این نمایش را به روی صحنه ببریم. این تمدیدها و استقبال مخاطب از نمایش مسوولیت ما را سنگین تر می کند و امیدوارم جوابگوی محبت و استقبال گرم مخاطبان تا آخرین روز اجرا باشیم و مخاطبان همانطور که ما این کار را با عشق و جان و دل پیش بردیم آن ها نیز تجربه به یاد ماندنی از دیدن یک تئاتر را داشته باشند و بعد از پایان این نمایش این جمله در ذهنشان تداعی شود که اگر امروز ردی از عشق در زندگی ما نیست یادمان نرود ما نیز روزی عاشق بودیم.