به گزارش خبرنگار گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری برنا ،روند تولید سریالهای مناسبتی تلویزیون به بیست سال پیش و سریال «نیمه پنهان ماه» «مجید جعفری» بازمیگردد. از این تاریخ به بعد به دلیل استقبال مردم از چنین برنامهسازی، ساخت سریالهایی بانام سریالهای مناسبتی در دستور کار تلویزیون قرار گرفت. ازآنجاییکه همه تولیدات تلویزیونی اوج فرودهای فراوانی داشتهاند این نوع از برنامهسازی و سریال سازی نیز با همه نقاط ضعف و قوتش اوج فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته است؛ اما آنچه در این میان مهم و حائز اهمیت است این نکته است بدعت خوبی که در سالهای گذشته توسط مدیران گذشته تلویزیون پای ریزی شده بود امروز بلای جان و کابوس مدیران آن شده است.
تغییر رویکرد سلبی به ایجابی در تلویزیون
در دورانی تلویزیون دو رویکرد سلبی و ایجابی را برای ساخت و پخش برنامههای مناسبتی و مناسبتهای مختلف تقویمی ازجمله محرم در پیش گرفت. نخستین رویکرد حذف برنامههای روتین تلویزیون، موسیقیها در طول ایام عزاداری بود. که این امر سبب میشد تا این رسانه مهم مخاطبان خود را در ایام مهم و مناسبتها از دست بدهد؛ اما روش دیگر که کارآمدترین روش به نظر میرسید. راهکار «ایجابی» برای تولید برنامهها، فیلمها، سریالها و موسیقیهایی متناسب با این ایام بود تا بهاینترتیب هم آنتن تلویزیون پر شود و هم مدیران بتواند مخاطبانشان را در چنین ایامی پای گیرندههای خود بنشاند و رابطه اطلاعرسانی به مخاطب نیز مختل نشود.
با این تغییر نگرش در سالهایی که گذشت، مناسبتهای تقویمی در تقویم برنامهسازی تلویزیون جایگاه ویژهای پیدا کرد. البته در میان همه این مناسبتهای تقویمی، محرم و دهه نخست آن به دلیل جایگاه خاص و ویژهای که برای مردم داشت، بسیار حائز اهمیت بود. از سوی دیگر حساسیت بالای این واقعه تاریخی و نیز خاصیت دراماتیک آن در تمام ادوار تاریخ کشورمان همواره دستمایه ساخت آثار نمایشی و بهویژه تعزیههای شده بود؛ پس محرم برای مدیران سابق تلویزیون و کارگردانان سینما فرصت، شرایط و محمل مناسبی برای تولید و خلق آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی را ایجاد کرد؛ اما تلویزیون بهعنوان یک عنصر رسانهای که وظایف رسانهایاش ایجاب میکند تا برای اطلاعرسانی و آموزش و نیز به دلیل نگاه دراماتیکش به خلق آثار متعددی در این زمینه بپردازد بر این کار اهتمام ویژهای ورزید.
بهکارگیری سه گونه روایت برای سریالهای مناسبتی
برخی موضوعها و روایتهای فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیون از واقعه عاشورا به دلیل حساسیتهای بالای مذهبی آن در جامعه کمتر امکان نزدیک شدن به برخی رخدادهای این واقعه تاریخی رادارند. چراکه حساسیت مذهبی بالای واقعه باعث واکنشهای پیشبینینشدهای از سوی مخاطب میشود. این همان حساسیتی بود که باعث شد تا یکی از عظیمترین سریالهای تلویزیون «امام حسین (ع)» که قرار بود بهطور مستقیم به این واقعه تاریخی بپردازد ناقص و نیمهتمام بماند. ازاینرو تلویزیون کوشیده تا این واقعه تاریخی را نه توسط شخصیتهای اصلی حاضر در واقعه کربلا بلکه از طریق روایت داستان افرادی که در حاشیه این واقعه وجود داشتهاند بازگو کند. این داستانها با روایتهای نو، تازه و شخصیتپردازیهایشان میکوشیدند تا خود را بهنوعی با واقعه مهم مرتبط کنند و از قدرت روایت، شخصیتپردازی و امکان دراماتیک کردن داستان کربلا و حواشی آن بهره ببرد. بهعنوانمثال داستان سریال «معصومیت ازدسترفته»، «مختارنامه»، «زمان شوریدگی» و سریال «روایت عشق» که ازجمله قدیمیترین سریال پس از انقلاب در این زمینه بودند. حائز چنین شرایطی بودند.
این نوع از روایتها با نگاه مستقیم به تاریخ واقعه عاشورا و سریال سازی دینی، تاریخی در گروه اول آثار تلویزیون قرار میگیرند. این گروه از آثار مناسبتی بسیار پرهزینه بوده و رخداد تاریخی کربلا را به شکلی مستقیم موردبررسی قرار میدادند. البته ازآنجاییکه برای ساخت هزینه بالایی را طلب میکنند توقعات بسیاری را نیز در پیدارند.
روایتهای نوع دوم در ژانر ملودرام قرار میگرفتند. موضوع سریالها این گروه بر اساس شرایط و زمان پخششان روایتی امروزی داشتند؛ اما هر بار به بهانهای شخصیتها در بستر انجام یک فریضه دینی قرار میگرفتند بهاینترتیب قصه به لحاظ تاریخی یا اجتماعی به این رخداد تاریخی متصل میشد. ازجمله آثار مناسبتی که با این نگاه به در دهه اول محرم پخششدهاند سریالهای: «شب دهم»، «سفر سبز»، «باران عشق»، «پریدخت»، «پای پیاده»، «بانو»، «فرات»،«وفا» و سریالی به نام «یلدا» بود؛ که امسال هم برای چندمین بار پخششده است.
در موارد نادری نیز برخی از تولیدات با نگاهی کاملاً متفاوت میکوشیدن تا حدومرزهای مرسوم و شناختهشده رئال در چنین آثاری را درنوردند و وقایع سیاسی و اجتماعی امروز و یا شخصیتهای رئال قصه و روایتهای امروزیشان را در دل تاریخ کربلا بگنجانند، بهاینترتیب شکلی سورئال به آن بخشیدند. البته تنها یک مورد موفق هم در این زمینه توسط تلویزیون ساخته شد که سریال «آخرین دعوت» بود.
دسته چهارم سریالیهای مناسبی با موضوع واقعه کربلا نیز شامل سریالهای مناسبتی میشد که قصد داشتند با روایتهایی رئال یا سمبلیک دو مناسبت خورشیدی و قمری را با یکدیگر تلفیق کنند و در باره هر دو اطلاعاتی متناسب به مخاطب ارائه کنند. بهعنوانمثال در زمان تداخل ایام دهه فجر با ماه محرم محتوای و موضوع این سریالها بر ظلمستیزی، آزادگی و آزادیخواهی استوار بود. درنهایت این نگاه روز و یا رخدادی تاریخ معاصر به واقعه عاشورا اشاره میکرد. سریالهای «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد»، «پای پیاده» و «روزهای اعتراض» ازجمله آثاری است که با این رویکرد ساخته شدند.
اما متأسفانه این بدعت و روند رو به رشد سریال سازی مناسبتی تنها در سالهای نسبتاً دور تلویزیون تداوم داشته است. البته درهمان ایام نیز رسیدن به ایدهای نو و بکر بسیار نادر درزمینه سریال سازی مناسبتی پدید میآمد چراکه می بینیم آثار موفق و برجسته با این خصوصیات در طول بیست سال گذشته بسیار انگشتشمار هستند.
سریالی که قیمه عاشورای تلویزیون لقب گرفت
تا چند سال پیش تلویزیون طبق این الگو هرساله در ایام محرم یکی از تولیداتش را برای این مناسبت در نظر بگیرد و میکوشید تا این اثر را با تقارن ماه خورشیدی اش بسازد. بی شک یکی از نمونههای بسیار خوب و فراموشنشدنی تلویزیون در ایام نوروز و در دوره ریاست علی لاریجانی، «شب دهم» بود. بهگونهای که لاریجانی نیز لقب قیمه روز عاشورا را به آن داد. سالهای بعد نیز این روند ادامه پیدا کرد؛ اما هرچه از دوران طلایی و اوج سریال سازی مناسبتی ازجمله محرم میگذشت شاهد افول این نوع از سریال سازی در تلویزیون بودیم. در این سالها تلویزیون به دلیل در اختیار نداشتن طرح و ایدهای جدید در ساخت سریالهای مناسبتی مذهبی، به تقلید از نمونههای موفقی مانند «شب دهم» روی آورده و این آثار را چه در ساختار و چه روایت، موضوع و شخصیت پردازی کپیبرداری کرد. ازجمله این سریالها میتوان به سریال «رسم عاشقی» ساخته سعید سلطانی، با بازی ضعیف سروش صحت اشاره کرد؛ اما این کپیها هیچیک نزد مخاطب اقبال عمومی نیافتند. درنهایت نیز تقلیدهای پیاپی از تکستارههای سریال سازی مناسبتی تلویزیون، ضعف آثار، کپیهای دست چندم و عدم ارائه سوژهای که بتواند در قالب یک سریال مناسبی ارائه شود عرصه را بر تلویزیون و مدیران آن تنگ آورد. بهطوریکه عملاً در سال گذشته و امسال این روند کاملاً متوقف شد.
نگاه خورجینی مدیران تلویزیون به سریال های مناسبتی
اما ناگهان در برهوت سریال سازی تلویزیونی شمیم خوش وزیدن گرفت و مفری تازه پیش چشمان مدیران تلویزیون باز شد. ناگهان در تارک سریالهای مناسبتی تلویزیون سریال مهمی به نام «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری درخشید که اساساً مناسبتی هم نبود. به این ترتیب توانست سالها خوراک برای شبکههای تلویزیون در ایام محرم فراهم کند. مدیران تلویزیون پس از اتمام این سریال بارها تمام بخشهای آن را بی کموکاست در شبکههای مختلفشان ازجمله یک، HD و نمایش پخش کردند. کما اینکه امسال نیز پس از گذشت چند سال از این سریال برای چندمین بار این سریال از شبکهHD در حال پخش است. همچنین از موسیقی آن نیز برای برنامههای مختلف سود بردند. جالب اینجا بود که برای پخش همهجانبه در یک سال کمترین هماهنگی میان مدیران این شبکهها صورت نگرفته بوده و سه شبکه در یک دهه باهم این سریال را پخش کردند. یکسال بعد نیز فیلم سینمایی این سریال در چند قسمت برای مخاطبانی که این سریال را بارها دیده بود پخش شد؛ اما درسالهایی که دیگر تلویزیون سریال مناسبتی مناسبی برای ایام محرم و اثر فاخری هم نداشت تا آن را چندباره پخش کند به سراغ خورجین کهنه و گنجه قدیمیاش میرفت تا سریالهای مندرس و از رنگ و رو رفتهاش را دوباره در ویترین مغازهاش نمایش دهد.تلویزیون با این ترفند شروع به روند پخش سریالهای تکراری ادامه داد.
تلویزیون امسال برای اینکه بیننده را به تماشای چندینباره این سریالها علاقهمند کنند با ایجاد مسابقهای مخاطب را مجبور کرد تا غذای خوشخوراک سابق و تاریخمصرف گذشته و بیخاصیت امروز را نوش جان کند. بهاینترتیب با این رویکرد آنتن ایام محرم امسال را پر کرد تا شاید سال آینده معجزهای رخ دهد و فیلمی، سریالی و یا اثری در تلویزیون مطرح و ساخته شود و بتوانند آن را به خورد مخاطب دهد. مدیران این ناتوانی در تولید اثر تلویزیونی خوب و بیبرنامگیهایشان را با عناوین مختلف توجیه کرده و اعلام میکردند این آثار را برای کسانی پخش میشود که سالهای گذشته درکی از ماجراهای این واقعه تاریخی و مذهبی نداشته و یا اساساً سریال موردنظر را ندیدهاند. بهراستی چند نفر از اعضای یک خانواده سریالی مانند «شب دهم» را بارها و بارها ندیدهاند. مگر سریال شب دهم چه نکته مکشوف نشدهای برای مخاطب دارد که باید مخاطب بازهم آن را ببیند.
تیشه ای که تلویزیون به ریشه خود می زند
متأسفانه مدیران تلویزیون این حقیقت را نمیپذیرند که باسیاستهای غلطشان در دورههای گذشته باعث خروج بسیاری از نیروهای مجرب و جذب کثیری از نیروهای ناکارآمد در سیستم اجرایی این سازمان شده اند با این سیاست تلویزیون تیشه برداشته و به ریشه خود میزند. درنتیجه مدیران امروز با فرافکنی ها، ناتوانی و ناکارآمدی خود را پشت عناوین مختلف مانند خاطر بازی و نوستالژی پنهان میکنند تا از مهلکه بگریزد. کاهش بودجه تلویزیون اجازه برونسپاری تولیدات را نمیدهد. حاصل آن سپردن کار به افراد ناکارآمدی است که در سالهای گذشته جذب تلویزیون شدهاند. پس زمانی که امکان تولید سریال موفقی نیست به نظر آرشیو تلویزیون بهترین اندوخته است. در سالهای گذشته تمام سریالهای ایرانی و خارجی با مجوز یا بدون آن از شبکههای مختلف تلویزیون پخششدهاند. شاید این سریالها در اوایل جذابیتهایی برای مخاطب داشتند ولی این روند بارها تکرار شده است. این تکرار مفهوم بدی برای مخاطب دارد. گویا در این رابطه دوسویه رسانه و مخاطب، مدیران تلویزیون چندان اهمیت به خواست و نظر مخاطب نمیدهند. آنها هر آنچه را که به نظر زائد و بلااستفاده مانده را به خورد مخاطب میدهند. با این رویکرد چگونه میتوان انتظار داشت مخاطبان شبکههای مختلف ماهوارهای را تعقیب نکنند. در چند سال اخیر تلویزیون چه محتوایی نو و خلاقانهای به شکل خاص درباره سریالهای مناسبتی ارائه کرده است؟پخش سریالهای «یلدا»، «طفلان مسلم»، «شب دهم» و «مختارنامه» که امسال در ایام محرم از تلویزیون پخش می شود خود گواهی بر این مدعا است. عملکرد تلویزیون این روزها بهمانند فروشنده انحصارطلبی میماند که چون دیگر چیزی برای فروش ندارد و خریداران نیز باید تنها از او مواد اولیه خود را تهیه کنند، هر جنسی را که صلاح میداند به گزافترین هزینه که همان وقت مخاطب است، می فروشد.