به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه ایران در ادامه آورده است: این میدان خاطرهانگیز چند سالی در پوشش مرتفعی از تابلوهای تبلیغاتی از چشم شهروندان دور نگهداشته شد. مردم فکر میکردند شهرداری برای توسعه مترو ناچار به این کار شده است اما پس از چند سال، دوربین یک عکاس روایت دیگری پیش روی شهروندان قرار داد.
تغییر نمادهای شهری و دستاندازی مدام به حافظه شهر که بخش مهمی از فرهنگ هر جامعهای است، یک سوی قضیه است و اشباع بیش از اندازه تجارت و ساخت مراکز تجاری متعدد در دل مراکز تجاری دیگر آن هم در شهری که اساساً به شهر سوداگری و تجارت شهره است و نیاز به سرمایهگذاری فرهنگی دارد هم یک سوی ماجرا و بالاخره سرگردانی در گزینش یکی از سه مدل توسعه افقی، عمودی و زیرزمینی شهر، انتقاداتی است که کارشناسان به مدیریت شهری وارد میدانند و در زمینه تغییر و توسعه میدان ولیعصر (عج) نیز همین سه موضوع میتواند صادق باشد.
مغازهداران دور و بر میدان هم از این موضوع گلایه دارند که چند سالی است به بهانه ساخت ایستگاه مترو زیبایی از این محل رخت بربسته و کمتر کسی رغبت گذشته را برای گشت و گذار در پیادهروهای منتهی به آن دارد. میدانی که دور تا دورش تابلو است و آن وسط گودالی با یک جرثقیل بزرگ بلاتکلیف. تقریباً هفت سالی است که اوضاع اینگونه است. دقیقتر بخواهید از همان سال 87 که شهرداری تصمیم گرفت خط سه مترو تهران را توسعه دهد. توسعهای که فقط به ایستگاه مترو ختم نشد و حالا معلوم شده که بحث اصلی ساخت یک مجتمع تجاری به جای حوضچهها و فوارههای خاطره انگیز قدیمی است.
به قول یکی از فروشندههای کفش «صفای سبزه و حوض وسط میدان کجا و این بساط حالا کجا؟»
نزدیک ظهر است. از لابهلای ماشینها و اتوبوسها خودم را به کنار میدان میرسانم. از لابه لای در میلهای داخل میدان را ورانداز میکنم. هیچ خبری از کارگرها نیست. هیچ کس کار نمیکند. همان گودال بزرگ وسط میدان است و جرثقیل بزرگ زرد رنگی که میگویند 13 متر پایینتر از سطح میدان رفته و قرار است به اندازه دو طبقه تجاری زیرزمینی زمین را گود کند. راستش را بخواهید دو طبقه و سه طبقهاش هم دقیق معلوم نیست.
با خودم فکر میکنم، همین حالا هم میدان ولیعصر به اندازه کافی ترافیک دارد و اگر مجتمع وسط میدان هم که به ورودیهای ایستگاه مترو راه پیدا میکند، شروع به کار کند، چه بلایی سر خیابان میآید؟ همین طور معلوم نیست چه نمادی قرار است روی مجتمع و وسط میدان کار شود. اما ظاهراً شهرداری از هنرمندان خواسته که طرح بدهند.
هر چه هست دیگر این میدان همان میدان ولیعصر نخواهد بود. شاید این موضوع تنها برای همان کفش فروش بر میدان مهم باشد وگرنه جوانترها که حالا وارث مغازههای پدری هستند و با چند نفرشان هم وارد گپ و گفت میشوم چندان برایشان مهم نیست نمای میدان چه شکلی خواهد شد. آنها فقط دوست دارند هرچه زودتر منظره روبهروی محل کسب و کارشان از این آشفتگی بیرون بیاید. البته اگر این اتفاق بیفتد. چون آنطور که پیداست طرح به مشکل مالی خورده و کار خوابیده. فقط یک نفر داخل کیوسک نگهبانی است که بیرون میآید و سؤال میکند آنجا چه میخواهم و بعد با دست اشاره میکند و میگوید آخر کوچه مینو کنار سینما قدس، کیوسک مهندس ناظر آنجاست!
به هر طریقی که هست آقای مهندس را پیدا میکنم. نمیخواهد نامش رسانهای شود اما با مهربانی دعوتم میکند به کانکس مدیریت. از رسانهها گله میکند و از اینکه چرا عکس گودال وسط میدان را رسانهای کردهاند! از خطوط درحال ساخت و گسترش مترو حرف میزند و اینکه قرار است حدود 10 میلیارد تومان برای ساخت مجتمع تجاری زیرزمینی وسط میدان هزینه شود. اینکه شهرداری ناچار بوده و راهی جز خراب کردن همان بنای زیبای قدیمی میدان ولیعصر نداشته تا در جهت خدمت به سیستم حمل و نقل شهری استفاده کند و بالاخره اینکه حالا شهرداری پول ندارد تا خرج ساخت بقیه بنا کند و پیمانکاران هم از کار دست کشیدهاند.
آقای مهندس یکسره از ساخت متروی خط سه و زحمات شهرداری میگوید و اینکه مترو از آزادگان میآید و به خط قائم میرسد و قرار است خط شش هم ساخته شود و شهر ری را وصل کند به امامزاده داوود. اما به خاطر بیپولی شهرداری متوقف شده و من از نمای شهری میگویم و اینکه چرا باید توسعه، فرهنگ را ببلعد؟ میگوید: «باید این کار میشد چاره دیگری نبود. از کجا خاکبرداری میکردند؟ اما نگران نباشید قرار است بر اساس به روزترین متد روز دنیا مجتمع تجاری بزنند.»
مجتمع تجاری، آن هم وسط میدان ولیعصر، میدانی که دور و برش پر است از مغازه و مجتمعهای خرید و فروشگاه لباس و تلفن همراه و لوازم آرایش و هرچه بخواهی و به قولی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. احتمالاً دلیلش درآمدزایی برای شهرداری است تا بتواند بخشی از هزینههای شهری را جبران کند. البته شورای شهریها پیشتر به شهرداری تهران اجازه دادهاند تا برای تأمین هزینههای ساخت و ساز مترو در ایستگاههای مترو مجتمع تجاری بزنند. از همانهایی که در بعضی از ایستگاهها میبینید با مغازههایی کساد و بیمشتری.
ابوالفضل قناعتی عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران با اینکه خودش از مخالفان این طرح در میدان ولیعصر است، میگوید: «هر ایستگاهی که درست میکنیم بین 400 تا 500 میلیارد تومان هزینه دارد و هر یک کیلومتر مترو هم با واگنهایی که لازم دارد و همه تجهیزاتش 250 میلیارد تومان هزینه میبرد. بخشی از این هزینهها را شهرداری از مالیات و عوارض به دست میآورد و بخش دیگر را از درآمدهای ناپایدار و غیر نقدی. به این ترتیب که شهرداری با ساختن مجتمعهای تجاری در کنار ملکهای نزدیک ایستگاه مترو یا درون مترو و فروختن یا اجاره دادنش هزینههایش را در میآورد. اما درمورد میدان ولیعصر تهران باتوجه به مجتمعهای تجاری اطراف میدان با ساخت مجتمع در وسط میدان مخالفم و این تصمیم درستی نبوده است. بهتر است این میدان فضای سبز خود را حفظ کند.»
وقتی از او درباره احتمال منتفی شدن این تصمیم میپرسم و اینکه آیا هنوز امیدی به آن است یا نه؟ میگوید: «تاکنون هیچ بحثی درباره آن در شورای شهر نشده است.»
از مهندسان طرح درباره بار ترافیکی آن میپرسم و اینکه آیا برآوردی در این زمینه داشتهاند یا نه. آنها هیچ کدام این موضوع را قبول ندارند: «این مجتمع به هیچ وجه بار ترافیکی ندارد. چون مردم از داخل دسترسیهای مترو وارد این مکان تجاری میشوند!»
قناعتی هم پیشتر گفته بود: «در میدان ولیعصر به دلیل تراکم فضاهای تجاری و ترافیک سنگین افزودن بر بار تجاری در میدان تصمیم قابل قبولی نیست و اگر کاربری این مراکز به کاربریهای فرهنگی مثل گالریها و مراکز آموزشی اختصاص یابد، میتواند هویت فرهنگی و اجتماعی در آنجا ایجاد کند اما ایجاد یک مرکز تجاری جدید در قلب یک مرکز تجاری دیگر مشکلات اجتماعی و فرهنگی تازهای در این محدوده به وجود میآورد.»
حالا دیگر چند سالی است که میدان ولیعصر دیوار بلندی از بنر و تابلوهای بیروح است. انگار باید زمزمه کنیم: خداحافظ میدان ولیعصر.