به گزارش خبرگزاری برنا، در ادامه سلسله برنامههای انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند که سهشنبه 11 اسفند در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد، فیلم مستند «شکارچی» به کارگردانی کتایون جهانگیری به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور اسماعیل کهرم، محمد درویش و کتایون جهانگیری برگزار شد.
سونامی سرطان؛ نتیجه بیتوجهی به محیطزیست
در ابتدای این نشست جهانگیری از اهمیت بحث حیات وحش در آستانه 12 اسفند، روز جهانی حیات وحش پرسید، و درویش پاسخ داد: یکی از آرزوهای من این است که جامعه هنری کشور بهخصوص سینماگران بتوانند آثاری جذاب و تاثیرگذار بیافرینند و از این طریق هزینه اجتماعی شکار را افزایش دهند. این اتفاق باید در کشور ما بیفتد. در خصوص اهمیت بحث میتوان با آمار و ارقام گفت در زمان ابداع کشاورزی، نسبت وزن انسانها و حیواناتِ اهلیشده نسبت به کل مهرهداران تنها 2 درصد بود. اما در حال حاضر این نسبت تقریبا برعکس شده و نسبت وزن کل مهرهداران به جز انسانها و حیوانات اهلی حدود 1/1 درصد شده است. تخمینها نشان میدهد نسل انسان، سرعت انقراض حیات وحش را بین صد تا هزار برابر افزایش داده است. پس چیز زیادی باقی نمانده که بخواهیم آن را هم از دست بدهیم.
مدیر کل آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیطزیست ادامه داد: دوران عکس گرفتن با لاشه حیوانات بهعنوان نشانهی مردانگی و لبخند زدن به دوربین به پایان رسیده است. زمان اینکه سران و سلاطین در دفاتر خود سرِ تاکسیدرمی شده حیوانات را با افتخار به دیوار بیاویزند تمام شده است. زمانی بود که حمایت از محیطزیست حرکتی سانتیمانتال و برآمده از احساسات دانسته میشد. آن دوران تمام شد. اما اکنون اگر نتوانیم امنیت همین جانداران را تامین کنیم، سرزمین و منابع آب و خاکمان نابود میشود. اینگونه است که با منابع آلوده، دچار سونامی سرطان شدهایم. سالانه ده هزار و دویست میلیارد تومان پول هزینه وارد کردن داروهای ضد سرطان میکنیم. این رقم شصت برابر بودجه سازمان محیطزیست است. سازمانی که اگر بهدرستی به وظایفش عمل میکرد، الان گرفتار این سونامی سرطان نبودیم. اکوسیستم و از جمله حیات وحش، یک مجموعه بههم پیوسته است و آسیب یکی از اجزاء آن معادل آسیب دیدن کلیت آن است؛ آسیبی که برای ما نه تنها جسمی، که روانی نیز خواهد بود.
امنیت از زیستگاههای ما رخت بربسته
در ادامه جهانگیری با طرح این سوال که چرا مساله حیات وحش تا این حد در ایران حاد شده و چه بهرههایی میتوانستیم از حیات وحش ببریم که نبردهایم، کهرم را خطاب قرار داد. کهرم پاسخ داد: فیلمهایی مثل فیلمی که امشب دیدیم یا فیلم «مادرکشی» فیلمهای بینظیر و تکاندهندهای هستند. اینکه چرا این مسائل تا این حد مهم شده به شرایط و تحولات این حوزه برمیگردد. بهعنوان مثال اگر در گذشته در تالاب انزلی شکار صورت میگرفت، به وسعت امروز نبود. تعداد اندکی تور هوایی وجود داشت که بهراحتی قابل برچیدن بود. اما حالا یک گنجشک هم نمیتواند به سلامت از آسمان فریدون کنار عبور کند. تمام منطقه را تورهای شکار احاطه کرده است. هزینه تور هوایی که در فریدون کنار پهن میکنند، دویست میلیون تومان است. این تورها در واقع نه تور والیبال، بلکه سازه مهندسی هستند. در نتیجه خواهیم دید که میلیونها پرنده مهاجر دیگر به این مناطق نخواهند آمد. چون امنیت از زیستگاههای ما رخت بربسته و رفته است.
این بومشناس و فعال محیطزیست افزود: طبق سرشماریهای صورت گرفته در ایران حدود 110 تا 120 هزار چهارپای قابل شکار داریم. در مقابل حدود 5/1 میلیون تفنگ داریم که به سمت آنها نشانه رفته است. فرض کنید هر تفنگ 100 فشنگ داشته باشد تا ببینید آیا چیزی از آنها باقی خواهد ماند؟ تنها مسیری که پیش روی ما قرار دارد آگاهی رسانی و تنویر افکار عمومی است. در همین راستا امیدواریم فیلمهای هنرمندان جوان ما نیز بتواند تکانی به مملکت بدهد و بدانیم داریم چه چیزهایی را از دست میدهیم. حیات وحش مانند فرشی است که تار و پودهای آن در هم گره خورده است. در ایران بسیاری از گرههای این فرش را از بین بردهایم. آیا حتما باید قانون دست ما را بگیرد تا از اینکار دست برداریم؟ آرزو دارم روزی با لباس شکاربانی بتوانیم تعاملی ضابطهمند با شکارچیان داشته باشیم؛ بهگونهای که در منطقه و فصل مجاز و برای جانور و تعداد مجاز و با تفنگهای مجاز شکار صورت بگیرد. در چنین شرایطی باید با هر کسی که تخلف میکند، به شدت مقابله کرد.
سیستم بوروکراتیک محافظهکار یک مانع است
پس از آن جهانگیری به مشکلات پیش روی هنرمندان برای فعالیت در این عرصه اشاره کرد و گفت: دوست داریم دستی که به سوی سازمان محیطزیست دراز میکنیم گرفته شود تا بتوانیم یاریرسان آنها باشیم. اما هنوز هم انگار احساس جمع بودن وجود ندارد و باید مراقب باشیم که سوءتفاهمی ایجاد نشود. نیّت ما کمک کردن است، ولی احساس خطر میکنیم. دوست داریم از نیروی ما استفاده شود، ولی هنوز چنین تعاملی به وجود نیامده و دلیل آنرا هم نمیدانیم.
در ادامه صحبتهای جهانگیری، درویش گفت: کار مهم ما در حال حاضر کار کردن روی خشت اول یعنی آموزش و شکل دادن به شخصیت انسانها از کودکی است. از این جهت «مدارس جامع محیطزیستی» را راهاندازی کردیم که نسلی پرورش یابد که احترام به طبیعت را همچون یک فضیلت اخلاقی غیرقابل معامله بداند. علاوه بر تعامل با آموزش و پرورش، به دنبال این بودهایم که بهای بیشتری به تشکلهای مردمنهاد داده شود. برای جلوگیری از آن چیزی که در گذشته اتفاق افتاد و منجر به سقوط سرمایه اجتماعی و کاهش تشکلهای مردم نهاد شد، انتخابات سراسری آنها را برگزار کردیم. خود آنها با رای خودشان نمایندگانشان را انتخاب میکنند و در تدوین برنامههای محیطزیستی در سطح کلان دخالت داده شدهاند. کارگاههای آموزشی برای هنرمندان فیلمساز در نظر گرفتهایم تا به مفاهیم محیطزیستی ورود کنند. برای تهیهکنندگان صدا و سیما، ورزشکاران، حقوقدانها، افرادی که به سفر میروند و.. نیز برنامههایی داشتهایم که در نهایت موجب افزایش فهم اکولوژیک شود.
وی افزود: البته در این مسیر مشکلاتی نیز وجود دارد که قابل انکار نیست. وزیر آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی در پاسخ به سوالی در مورد تعطیلی مدارس جامع محیط زیستی در استان مازندران صراحتا گفت کسانی که بهدنبال تعطیلی این مدارس هستند از نسل من و افرادی بهشدت محافظهکارند که تن به تغییر نمیدهند. در واقع سیستم بوروکراتیک موجود محافظهکار است. بنابراین حرکت در این مسیر نیاز به کار و تلاش فراوان دارد. دو سال از امضای تفاهمنامه سازمان محیطزیست با آموزش و پرورش میگذرد، اما هنوز مکتب ما را به رسمیت نمیشناسند و هرجا کاری پیش رفته نیز با فشار سازمان و ورود افراد داوطلب بوده است. اما نباید ناامید و منفعل شد.
ضمن اینکه در برابر انگها و قرائتهای خاصی که وجود دارد نیز ایستادگی کردهایم و مدارس طبیعت را از دست نخواهیم داد. بهعنوان مثال با حمایت بنیاد شهید، بزرگترین مدرسه محیطزیستی ایران در کردان در حال ساخت است. یا در مشهد، بهعنوان یک شهر مذهبی، مدرسه طبیعت داریم و قرار است مقر بنیاد این مدارس نیز در دانشگاه فردوسی شکل بگیرد. کارهای زیادی صورت گرفته اما با در نظر گرفتن 105000 واحد آموزشی که در سراسر کشور وجود دارد، هنوز مسیری طولانی پیش رو داریم.
ممنوعالتصویر شدهام
در بخش دیگری از این نشست کهرم در پاسخ به سوالی در مورد عدم اطلاعرسانی کافی در زمینه محیطزیست و همینطور سقوط اخلاقی جامعه در مواجهه با مساله حیات وحش گفت: وقتی روزنامهها حاضر نیستند مقالات من را چاپ کنند که مبادا تعطیل شوند و نانشان بریده شود، چه میتوان کرد؟ چرا من را در تلویزیون ممنوعالتصویر کردهاند؟ مگر چه گفتهایم؟ در چنین شرایطی فکر میکنم برگزاری همین جلسات هم شقالقمر است. در خصوص سقوط اخلاقی هم باید بگویم وقتی هشت سال پیش وزیر کشور وقت گفت آمریکا از طریق ان.جی.او. ها به ما پاتک زده، تیشه به ریشه بچههای علاقمند به محیطزیست زده شد و همه خانهنشین شدند.
مشاور رئیس سازمان محیطزیست در پایان گفت: اگرچه سازمان محیطزیست اکنون به این تشکلها بها میدهد، اما آنها یکبار زخم خورده و متهم به جاسوسی برای بیگانگان شدهاند. همان زمان به وزیر گفتم اگر ثابت کردید که این افراد جاسوس هستند خودم طناب دار آنها را میکشم. اما این موضوع واقعیت نداشت. اگر فعالیتهای دولت در طول آن هشت سال را ببینیم، متوجه دلیل این سقوط اخلاقی میشویم. در آن هشت سال عدهای کمر به انحلال سازمان محیطزیست بسته بودند.
البته نباید فراموش کرد که در سطح جامعه افرادی که بهعنوان مثال دست به کشتار در حیات وحش میزنند، تعداد اندکی دارند و ما هم امیدواریم عمومیت نداشته باشد. اما کاری که میکنند، انعکاس وسیعی در سطح جامعه پیدا میکند. برای فرهنگسازی به اندازه یک نسل یعنی 30 سال باید زحمت کشید. تا آن زمان به گمان من باید قانون با شدت تمام اعمال شود. اگرچه تعداد 2700 محیطبان برای سرزمینی به وسعت ایران که حداقل به 10000 محیطبان نیاز دارد، بسیار کم است.