به گزارش خبرگزاری برنا، مهدی انصاری به ارائه مقدمهای در ارتباط با فیلم زاپاس پرداخت و گفت: یکی از آفتهای سینمای ایران در این سالها تهرانزدگی و ساخت فیلمهای آپارتمانی است و از این جهت فیلمهایی که لوکیشن و داستانشان خارج از تهران است معمولاً جذابیتهایی برای مخاطبان ثابت سینما دارند. حس لذت در نگاه اول به فیلم این است که لوکیشن فیلم بسیار زیباست و تلاشی که آقای نیکنژاد و همکارانشان داشتند واقعاً ستودنی است.
وی در ادامه، مدیوم این فیلم را تلویزیونی دانست و اظهار داشت: این فیلم از تلویزیون زیاد وام گرفته است، یک مقداری هم فیلمنامه به این داستان تلهفیلم شدن زیادتر وزن داده امّا فیلم روی کاغذ داشتههای زیادی دارد و علاوه بر لوکیشن، جمع خوبی از بازیگران دارد.
به علت تعدد فیلمهای روی پرده، سالنهایمان کافی نیست
سعید پروین حسینی تهیهکننده این اثر از اوضاع اکران فیلم صحبت کرد و بیان داشت: خدا را شکر مردم فیلم را میبینند و استقبال شده است امّا به علت تعدد فیلمهای روی پرده سالنهایمان کافی نیست. بودجه تبلیغاتی آنچنانی نداریم ولی صداوسیما با تأخیر دو سه هفتهای تیزرها را پخش کرده و علیرغم تلاشمان، در ماه مبارک رمضان هیچ تیزری پخش نشد.
وی ضمن مخالفت با طرح سینما آنلاین، آن را عجیب دانست و خاطرنشان کرد: در هیچ جای دنیا ندیدم که همزمان باشد، چرا که به فیلم لطمه میزند و سیستم محکم قانونی نداریم که اگر فیلم دانلود شد و حقوقش رعایت نشد حق و حقوق را بگیریم و از این جهت این نوآوری خطرناک است.
هاشمزاده نیز دیدگاه خود را در ارتباط با مدیوم فیلم بیان کرد و گفت: تفاوت بین مدیوم سینما و تلویزیون در ساختار است و الان این مرزها کمی در خارج از ایران برداشته شده است. اگر این قیاس شکل میگیرد که زاپاس یک فیلم تلویزیونی است به خاطر ضعف در کشش داستانی، پرداخت نشدن سینمایی کارگردان و زاویه نگاه دوربین برای تقطیع و دکوپاژی هست که کارگردان در نظر گرفته است.
وی افزود: لوکیشن جذاب است و مخاطبان عام با فیلم ارتباط برقرار کردند ولی راجع به مرزبندی تلویزیونی و سینمایی بودن نمیتوان تنها به لوکیشن اکتفا کرد چرا که اصلاً کارکرد پیدا نمیکند.
انصاری قوت و کشش فیلمنامه را برای میخکوب کردن مخاطب در سینما را ناکافی دانست و گفت: مشکل ریتم در ادامه حس میشود و ایدههای جالبی در معرفی شخصیتها دارد اما پس از اتمام معرفی شخصیتها، تله فیلم خوبی شروع میشود و گره داستان که رودخانه هست پیش میآید و اشکالات جدی پیش میآید که شخصیت رودخانه چیست؟ اگر استعاره و آزمون مردانگی است چه ارتباطی دارد؟ اینکه خیلی آرامش بخش است، و آفت بزرگ فیلمنامه است.
هاشمزاده در ادامه صحبتهای وی، خاطرنشان کرد: پدربزرگ به شدت کاریکاتور میشود برای اینکه هویت ندارد و فقط یک راه فرار فیلمنامهنویس است برای اینکه داستان را به سرمنزل مقصود برساند و تمام شود که این ایراد اساسی است، به اضافه زاویه دید بچه در فیلم که تداوم ندارد، روایت داستان توسط پسربچه جذاب هست ولی غلط است. گویا فیلمساز بین چیزهایی که انتخاب میکند سرگشته است.
روایتها برای مخاطب جذاب است نه خود شخصیتها
هاشمزاده به جذاب بودن اتفاقات فیلم برای مردم اشاره داشت و گفت: کاراکتر عمو برای این جذاب است که یک داستانکی را داریم و این تا آخر تاچ میخورد و قصه ادامه مییابد، یک تیپ شخصیت دارد ساخته میشود که میفهمم و هدف، شغل و دغدغهاش را درک میکنم و برایم خنده دارد اما در مورد کاراکترهای نمایشی دیگر باید گفت پیش نمیبرد و کودک راوی به شدت پتانسیل شخصیت شدن را دارد اما نمیفهمیم چرا اینها را دنبال میکند و این روایتها برای مخاطب جذاب است نه خود شخصیتها.
انصاری نیز به ارائه دیدگاه خود پرداخت و اظهار داشت: اینکه طراحی داستان در موقعیت جدیدی صورت گرفته و با تیم فوتبال و صعود آن به تیم دسته دو پیوند دارد در سینمای ایران تازه است، فیلم سرمایههای خوبی دارد و مخاطب با این ترکیب ارتباط خوبی گرفته بوده و داشتۀ خوبی برای شروع است اما اجزای خوب اینجا الزاماً ترکیب خوبی نداده که شاهد کمدیای باشیم که در سینمای ایران ماندگار شود. ما فیلم متوسطی داریم که شاید به قواعد ژانر خود آنقدر وفادار نباشد اما به قواعد بیرون سالن سینما که مخاطب انتخاب کند وفادار است، شخصیتهای فیلم تقریباً در امتداد گذشتۀ خود هستند.
فیلم از پتانسیلها استفاده نمیکند و یک کمدی محافظهکارانه است
هاشمزاده درباره کمدی بودن یا نبودن این فیلم و بقیه فیلمهای روی پرده، گفت: یک رویداد به صرف اینکه خندهدار است کمدی نمیشود و هدف دارد و آن هم دقیقاً یک نقد تند و تیز است. در ظاهر همه کمدیست چون قصد آن خندۀ تماشاگر است اما اینکه چطور و در چه ژانری با چه هدف و با چه کیفیت روایی میخنداند برایمان اهمیت دارد. به نظرم فیلمهای روی پرده نوعی کمدی مضحکاند که فقط چون باعث خنده میشوند مخاطب را جذب میکنند، اما آنچه زاپاس را کمی جدّیتر میکند این است که یکسری داستانها و پتانسیلهای داستانی در آن دنبال میکنیم مثل فوتبال، مرد شدن، فانتزی کودک که متفاوت است و کمدی را جدیتر میکند اما فیلم از این پتانسیلها استفاده نمیکند و یک کمدی محافظهکارانه است و شخصیتها عمق ندارند.
انصاری در ادامههای صحبتهای او اضافه کرد: داخل فیلم، فیلمساز به چیزهایی متوسل شده تا مخاطب را بیشتر بخنداند اما مرزی حفظ شده که محترم است، احساس میکنم فیلمنامهنویس و کارگردان دغدغههایی داشتند که نقد اجتماعی را روی رفتار سختگیرانه خانوادهها قبل از ازدواج یا آمادگی پسرها و دخترها برای ازدواج بگذارند که ای کاش به این دغدغهها مقداری جدیتر پرداخته میشد تا درام خوبی خلق شود.
هاشمزاده در پاسخ به این سؤال که آیا قصه فرعی به روند داستان کمک کرده است یا خیر؟ بیان داشت: مطمئناً این موقعیتها طراحی شده تا به بحث کمدی رمانتیک فیلم پررنگتر شود، ولی سعید واقعاً در فیلم کمرنگ است و نمیدانم چرا هیچ پرداخت شخصیتی روی آن نشده است ولی این روابط اینجا کارکرد دارد.
انصاری فیلم را برای مخاطب پیشبینی شده توصیف کرد و گفت: فیلم روی همان ریتمی که از ابتدا تعریف کرد جلو میرود مگر یکسری از ایدههای خرد که کمی برایمان حسّ کنجکاوی پیش میآورد که در آخر به کجا میرسند، که آنها را سعی کرده جمع کند.
کمدی سالمی در «زاپاس» شاهدیم
هاشمزاده در جمعبندی صحبتهای خود یادآور شد: اینکه من با تمام اعضای خانواده به سینما بروم و یک وقت اتفاقی خارج از عرف نیفتد، یک ارزش است. بحث ریتمینگی که این فیلم دارد کمک کرده تا کمدی پاک و سالم را داشته باشد و خانوادهها مطمئن فیلم را ببینند، اتفاقی که در دراکولا نمیافتد.
انصاری نیز در پایان صحبتهای خود خاطرنشان کرد: اگر به داستان بچه در فیلم بیشتر دقت میشد حتی میتوانستیم این فیلم را بیشتر مناسب بچهها و مخاطبان کودک ببینیم، به خاطر اینکه روی جریان جدی گرفتن زندگی تأکید میشود.
برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبهها ساعت 14:30 از رادیو گفت وگو پخش میشود، برنامهای با اجرای امیرعباس صباغ و تهیهکنندگی و سردبیری محمدجواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.