این در حالی است که در دوره ی سابق روز به روز جبهه ی مخالف کشور چه در بعد رسمی سیاسی و چه در بعد افکار عمومی گسترده تر می شد! و جالب آنکه دلواپسان امروز با همه ی آنچه آمد، هر چه در توان داشتند در تعریف گذشته و تخریب امروز کم نگذاشته و نمیگذارند. در حاشیه یادآوری سوالی ضروری می نماید که پاسخش زوشن شدن ابعاد کامل ارتباط کاسبی از تحریم و تخاصم و دلواپسی از مذاکرات است.
به گزارش خبرگزاری برنا،هادی یاسمنی در انصاف نیوزنوشت: بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، برگ جدیدی در روند سیاست خارجی کشور ورق خورد. حوزهای که شاید بتوان عمده تمرکز دولت را در آن دانست و در مرحلهی بعد توجه به مسائل و مشکلات اقتصادی، عملا قوه مجریه را در سایر حوزهها به ویژه سیاست داخلی و مسائل فرهنگی و اجتماعی کم انرژیتر کرد تا موج نارضایتیها را به همراه داشته باشد. امید دولت به همراه بخش وسیعی از مردم در فیصلهی خیر پرونده هستهای است تا بعد از آن توجهات به سایر وعدههای مهم انتخاباتی حسن روحانی بازگردد.
حال که حساسترین و آخرین مراحل مذاکرات هسته ای در حال انجام است (آخرین به این سبب بیان شد که دو طرف اعلام کردهاند در صورت عدم حصول نتیجه، موافق ادامه ی آن نیستند) فارغ از بحث احتمال به سرانجام رسیدن آن، نکته قابل توجه در این مورد، تفاوت نتایج حاصل از دو رویکرد فعلی مذاکرات به سرپرستی وزیر امور خارجه، جناب طریف و رویکرد قبلی مذاکرات با هدایت دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، جناب جلیلی است.
اثرات و مقاصد متفاوتی را می توان برای مذاکره بر سر این پرونده نام برد اما به نظر مهم ترین و اصلی ترین دلیل را می توان در آخرین بیانات رهبری در باب مذاکرات هسته ای یافت که «مقابله با حربه ی تحریم» است. اینکه علی رغم آنکه یک گفتمان سالیان سال، سعی در بی اهمیت جلوه دادن تحریم داشت اما امروز سنگینیاش، مدتهاست که ضربههای مهلکی بر اقتصاد کشور و معیشت مردم وارد کرده است.
حال سوال اساسی آن است که تیم سابق مذاکرات به سرپرستی جناب جلیلی، اساسا چه اقدامی در دوره ی مسوولیتشان که مقابله با حربه ی تحریم، اصلیترین وظیفهاش بود انجام دادند، در حالی که در طی آن مرتب بر تحریم های سنگین افزوده می شد و مستقیم بر معیشت غالب مردم اثرات مخرب کم سابقه می گذاشت؟! این چه انجام مسوولیتی با پرداخت هزینه از ملت بوده که هدفش مقابله با تحریم اما نتیجه اش افزایش آن بوده است؟! اساسا گروه سابق برای چه مذاکره می کردند؟! و چه کسی بناست پاسخگوی خسارات عظیم انجام مسئولیت آنان باشد؟!
اینجاست که بار دیگر مرور سخنان مشاور رهبری در سیاست خارجی، جناب ولایتی در آخرین دور مناظرات انتخابات 92 لازم می نماید که خطاب به جناب جلیلی نه فقط به نقد صرف روند مذاکرات پرداخت که مجبور به شرح اصول بدیهی و اولیه برای سرپرست تیم مذاکره کنندهی ایرانی شد که از قضا نامزد حاضر در جمع هم بود؛ اینکه اساسا مذاکره و دیپلماسی عرصهی بده بستان است نه عرصهی خطابهرانی و اثبات قویتر بودن منطق طرف ما از طرف مقابل! بدیهیاتی که به نظر بعد از پایان آن مناظره نیز فرد مورد نقد یا متوجه آن نشد یا بنای پذیرش نداشت و تاکید تلخ ولی روشن مشاور رهبری که مذاکرات به سرپرتی جناب جلیلی حتی "یک قدم" هم پیشرفت نداشته که شاید در لفافه این منظور را هم میرسانده که در برخی جهات حتی قدم ها موقعیت کشور را به عقب رانده است!
اما در مورد عملکرد تیم فعلی مذاکرات، علاوه بر موفقیتهای بدیهی آنان در نشان دادن ارادهی جمهوری اسلامی برای بستن پروندهی هستهای علیرغم خواست دشمن برای تداوم آن، مقابله با فضاسازی و دروغ پردازیها در افکار عمومی علیه ایران، بهدست گرفتن ابتکار عمل در سیاست خارجی و تاکید بر سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر نداشتن سلاح هسته ای، کامیابی اصلیشان در چرخش نظامِ رو به افزایش تحریم ها در آغاز مسوولیت به سمت خنثی سازی و کاهش تدریجی آن بوده است که در صورت رسیدن احتمالی به توافق، اوج آن هم به نمایش در خواهد آمد.
در کنار تمام این مسائل، به نظر والاترین هنر دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم با هدایت جناب ظریف به نمایش در آمد و آن هم انجام وظیفه به گونه ای بود که از اثرات مترتب بر آن ایجاد شکافی کم سابقه در راس جبهه ی استکبار و در میان دو متحد استراتژیک یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی اسراییل بود، آنجا که تنها یک مصداقش آن بود که مواضع معمول نخست وزیر اسراییل علیه ایران، توهین به شعور آمریکا از سوی مسوولان ایالات متحده خطاب شد!
به هر حال فارغ از نتایج صرف بیان تفاوت های دورهی گذشته و فعلی مذاکرات هستهای، به نظر لازم است مجددا نکته خوش آیندی را یادآوری کرد که هدایت دلهای مردم به تعبیر رهبری در انتخابات 92 به سمت کسی رفت که درست در نقطه مقابل فردی مانند جناب جلیلی قرار داشت و کشوری که آسیب های فراوانی از تنها یک مسئولیت مطلوب دلواپسان دیده بود، از قرار گیری اش در راس قوه مجریه در امان ماند!