صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ترکیبی از ادبیات و سینما؛

مستور با «بهترین شکل ممکن» به بازار نشر آمد

۱۳۹۵/۰۸/۲۹ - ۰۹:۴۹:۵۵
کد خبر: ۴۸۴۲۰۲
مجموعه داستان «بهترین شکل ممکن» نوشته مصطفی مستور توسط نشر چشمه منتشر و وارد بازار نشر شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، مجموعه داستان «بهترین شکل ممکن» نوشته مصطفی مستور به‌تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب چندی پیش توسط ناشر آن رونمایی شد.

مجموعه داستان «عشق روی پیاده‌رو»، رمان «روی ماه خداوند را ببوس»، مجموعه داستان «چند روایت معتبر»، رمان «استخوان خوک و دست‌های جذامی»، مجموعه داستان «من دانای کل هستم»، مجموعه داستان «حکایت عشقی بی‌قاف بی‌شین بی‌نقطه»، عکس نگاری «پرسه در حوالی زندگی»، نمایشنامه «دویدن در میدان تاریک مین»، رمان «من گنجشک نیستم»، مجموعه داستان «تهران در بعد از ظهر»، مجموعه شعر «و دست‌هایت بوی نور می‌دهند»، رمان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار» و رمان «رساله درباره نادر و فارابی» کتاب هایی هستند که پیش از این از مستور به چاپ رسیده اند.

«بهترین شکل ممکن» به‌عنوان دویست و هفتاد و چهارمین عنوان «داستان فارسی» نشر چشمه چاپ شده و از ویژگی‌های برجسته‌ این اثر که آن را از دیگر آثار مصطفی مستور متمایز می‌کند، می‌توان به وجه سینمایی داستان‌ها اشاره کرد، به گونه‌ای که می‌توان گفت «بهترین شکل ممکن» ترکیبی از ادبیات و سینما و شاید موفق‌ترین اثر نویسنده در این تکنیک داستان‌نویسی باشد.

این کتاب ۶ داستان را شامل می‌شود که حوادث هر داستان در یکی از شهرهای ایران رخ می دهد. داستان ها نیز به نام این شهرها نامگذاری شده‌اند. عناوین داستان‌های این کتاب به ترتیب، از این قرار است: شیراز، تهران، بندر انزلی، مشهد، اهواز و اصفهان.

در قسمتی از داستان «مشهد» در این کتاب می خوانیم:

مهمان‌های کوشکی که رفتند، اجاق از پشت میزش بلند شد و ما را تا دفتر کوشکی همراهی کرد. خودش هم آمد توی دفتر اما ایستاد پشت در. خودمان را معرفی کردیم و کوشکی از پشت میزش بلند شد اما با ما دست نداد و تنها اشاره کرد روی کاناپه بنشینیم. پیراهن سفید گشاد یقه گردی پوشیده بود که تا بالای زانوهاش می‌رسید. به نظر هفتاد و چند ساله می‌آمد. ریش کوتاه و موی سرش تقریبا یک دست سفید بود. کاناپه از میزش دور بود و ما برای حرف زدن با او راحت نبودیم. لحظه‌ای به نظرم رسید این که مردی با سن و سال کوشکی ته اتاقی نسبتا بزرگ پشت میزی نشسته باشد و دو جوان روی کاناپه‌ای چسبیده به دیوار با فاصله زل زده باشند به او و مردی کنار در خبردار ایستاده باشد، ترکیب هندسی متوازنی است که خودش می‌تواند به تابلوفرش نفیسی تبدیل شود. میز کوشکی، گرچه چیزهای زیادی روی آن نبود، بزرگ بود و تقریبا تمام عرض اتاق را پر کرده بود. تنها چیزی که تا حدی با چیزهای دیگر روی میز تفاوت داشت، بطری شفاف بزرگ سبزرنگی بود که درست وسط میز او بود. کوشکی گفت از این که به دلیل «برنامه‌های کاری» فشرده‌اش تنها زمان کوتاهی می‌تواند «در خدمت» ما باشد بسیار متاسف است. گفت به همین خاطر مایل است فوری برود سر اصل مطلب...

این کتاب با ۱۱۵ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۹۵ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما