صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ناگفته‌های ورزشی آیت‌الله از زبان محافظ شخصی‌اش

۱۳۹۵/۱۰/۲۷ - ۱۲:۴۰:۳۴
کد خبر: ۵۰۶۷۹۴
محمد جمعه‌ای می‌گوید: آیت الله هاشمی با علی پروین رابطه ویژه‌ای داشت اما پرسپولیسی نبود. علاقه‌مند به شنا و کوهنوردی بود و برای شادی جامعه ارزش بسیاری قائل می‌شد؛ برای همین هم روز بازی ایران و استرالیا اصرار کرد که به خیابان و میان مردم برویم.

به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، تماشاگران نوشت: او بی‌شک یکی از نزدیک‌ترین‌ها به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بوده است. سال‌های سال در مقام محافظ، کنار او بوده و بعد از بازنشستگی هم اینقدر نزدیک بوده که در مراسم شست و شوی پیکر آیت‌ا... و بعد تدفین ایشان، در حلقه اصلی نزدیکان باشد. او که حالا چندسالی است یکی از اعضای هیأت‌مدیره مؤسسه پیشکسوتان پرسپولیس است، در گفت‌وگویی با تماشاگران امروز از مرحوم هاشمی رفسنجانی و علایق ورزشی ایشان گفته است. درباره شایعه پرسپولیسی بودن آیت‌ا... و ...

شما همیشه کنار آیت‌ا... هاشمی بودید و حتی تا آخرین لحظه کنار جنازه ایشان حضور داشتید. می‌خواستیم از علایق ورزشی و فوتبالی آقای هاشمی بگویید. آقای فداحسین مالکی مصاحبه‌ای کردند و گفتند آقای هاشمی پرسپولیسی بودند. درست است؟

خب این را می‌دانید که همه بچه بامرام‌ها پرسپولیسی هستند! ولی حاج آقا کلاً اهل فوتبال نبودند. زمانی هم که در زندان بودند این‌طور که خودشان همیشه می‌گفتند و در خاطرات‌شان هم آمده است، والیبال بازی می‌کرده‌اند.

ولی رابطه‌ای خیلی صمیمی با علی پروین داشتند و علی پروین هم که پرسپولیسی است!

علی پروین از جمع فوتبالی‌ها اولین نفری بود که بعد از فوت آقای هاشمی به جماران آمد. این نشان می‌دهد که علی آقا علاقه زیادی به حاج آقا داشته است. این رابطه را از قدیم داشتند و بحث امروز و دیروز نیست.

این رابطه دو طرفه نبوده؟ گفتید حاج آقا خیلی فوتبالی نبودند؟

فوتبال اگر باعث شادی مردم می‌شد، خیلی دوستش داشتند. یادم است بعد از بازی ایران و استرالیا ایشان اصرار داشتند برویم به خیابان. می‌خواستند از دل شلوغی جمعیت برگردیم جماران. من گفتم با این شلوغی خیابان‌ها امکان‌پذیر نیست. حاج آقا از خوشحالی مردم بسیار خوشحال می‌شدند و این خوشحالی غیرقابل وصف بود. حاج‌آقا همیشه از خوشحالی مردم و موفقیت در ورزش و صعود به جام‌جهانی‌ خوشحال می‌شدند. این خوشحالی و شادی را می‌توانستیم در چهره و چشم‌های حاج آقا ببینیم. کلاً آدمی بودند که دوست داشتند مردم خوشحال و در رفاه و آرامش باشند.

یکی از شاخصه‌های مهم دولت سازندگی، سرمایه‌گذاری در ورزش قهرمانی بود. به نظر حاج آقا یکی از شاخصه‌های پیشرفت را ورزش می‌دانستند. درست است؟

دقیقاً همین‌طور است. حاج آقا پیگیر پیشرفت ورزش بودند. عابدینی و محلوجی را وارد ورزش و پرسپولیس کردند و مدیران قدرتمند برای استقلال آوردند تا هزینه کنند. در رشته‌های دیگر هم ببینید چه مدیران اقتصادی مهمی وارد شدند. از والیبال، بسکتبال و... در آن سال‌ها ورزش‌مان پیشرفت زیادی کرد. مدال‌های مهمی هم گرفتیم. حتی به طلای المپیک رسیدیم.

این سال‌های آخر هم که ایشان در مجمع بودند، دیدارهای‌شان با ورزشی‌ها قطع نمی‌شد.

من بعد از اینکه بازنشسته شدم، ملاقات‌های ورزشی حاج آقا را هماهنگ می‌کردم. به همین بهانه در جلسات هم حضور داشتم. هم سعادت دیدار حاج آقا را داشتم و هم ورزشی‌ها ارتباط‌شان با ایشان قطع نمی‌شد. تا همین دو هفته قبل هم ملاقات‌ها ادامه داشت. یک خاطره هم از آقای فتح‌ا...‌زاده بگویم... آقای فتح‌ا...‌زاده مدیر استقلال که بود، ‌گیر داد می‌خواهد حاج آقا را ببیند. قرار گذاشتیم اما بدون اینکه به من بگوید، چند تا لباس استقلال را با خود آورده بود که تقدیم حاج آقا کند. من وقتی متوجه شدم، اجازه این کار را ندادم. وقتی نگذاشتند پیش حاج آقا رفتیم فتح‌ا...‌زاده گفت، جمعه‌ای پرسپولیسی است و نگذاشتند لباس‌های استقلال را که برای شما آورده‌ایم تقدیم کنیم. حاج آقا گفتند با لباس‌ها چه کار کردید؟ گفتم لباس‌ها را دادم آبدارخانه! حاج آقا خندیدند، آقای فتح‌ا...‌زاده هم سرخ شد اما چیزی نگفت!

درست است که آیت‌ا... خیلی اهل شنا و کوهنوردی بودند؟

بله. حاج آقا حداقل هفته‌ای یک‌بار شنا می‌کردند و هر روز از تردمیل استفاده می‌کردند. ایشان چنان از پله‌ها بالا می‌رفتند که ما جوان‌ترها کم می‌آوردیم. برنامه کوه را که قبلاً داشتند ولی این مدت اخیر کمتر شده بود. یک‌بار هم کوه توچال را تا قله هفتم پیاده رفتیم و صبحانه‌ای با حضور آقای یزدانی‌خرم و مرحوم ملایری که مسئول تله‌کابین توچال بودند، خوردیم و برگشتیم.

آن زمان دوره ریاست‌جمهوری آقای هاشمی بود؟

دقیقاً بعد از دوره هشت ساله ایشان بود.

وقتی خبر فوت ایشان را شنیدید، چه واکنشی داشتید؟

اصلاً باورم نمی‌شد چنین اتفاقی برای حاج آقا بیفتد. خانه کاظم سیدعلیخانی بودم که خبر دادند حاج آقا را به بیمارستان برده‌اند. همان‌جا به علی پروین گفتم آقای هاشمی حال‌شان بد است. آن زمان نفهمیدم چطوری در عرض پنج دقیقه از ظفر خودم را به میدان تجریش رساندم و رفتم بالای سر حاج آقا. وقتی رسیدم داشتند ایشان را احیا می‌کردند. ولی نشد.

علی پروین علاقه زیادی به آقای هاشمی داشت و حتی او را مدل کوچک‌شده حاج آقا در فوتبال می‌دانستند. به نظر شما که با هر دو نفر در ارتباط بودید، این تمثیل، به واقعیت نزدیک است؟

آقای هاشمی شجاعت زیادی داشت. یک مبارز بود. در سیاست نظیر نداشت. فوتبالی‌های زیادی سعی می‌کردند در گفتارشان این‌گونه باشند. امیر قلعه‌نویی هم در چند دیدار ما حضور داشت. خیلی هم ارادت به حاج آقا نشان می‌داد. به نظر من از نظر سلطان بودن می‌توان وجه تشابهی بین این پروین و حاج آقا قائل شد. علی پروین سلطان فوتبال ایران بود و آیت‌ا... هاشمی، سلطان سیاست.

بعد از دوران زندان، حاج‌آقا والیبال بازی می‌کردند؟

وقتی ایشان وارد سیاست و نظام شدند بیشتر به شنا و کوهنوردی می‌پرداختند و شناگر ماهری بودند.

نظرتان درباره برخورد مردم با درگذشت حاج‌آقا و آن زمان که شما ایشان را در خاک گذاشتید چه بود؟

من آن سه روز در شوک بودم و نمی‌فهمیدم چه کار می‌کنم و چه می‌خورم. وقتی داشتیم ایشان را می‌شستیم، آنقدر زیبا خوابیده بودند که هر زمان احساس می‌کردیم ایشان الان بیدار می‌شوند و فقط خودشان را الکی به مردن زده‌اند. درباره تشییع جنازه هم معتقدم مردم قدرشناس ایران مزد خوبی به ایشان دادند.

 

نظر شما