صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

مؤسس و بنیانگذار گروه تولیدی مهرام:

صحت در عمل عامل موفقیت در کارآفرینی است

۱۳۹۵/۱۲/۰۵ - ۰۸:۳۸:۰۸
کد خبر: ۵۲۵۳۶۲
شاهرخ ظهیری گفت: هدف، پشتکار، سلامت و صحت عمل در پرورش خلاقیت بسیار مهم است.

به گزارش خبرگزاری برنا از همدان، مؤسس و بنیانگذار گروه تولیدی مهرام در مراسم بزرگداشت روز مهندس که در دانشگاه صنعتی همدان برگزار شد، اظهار کرد: کارآفرینی مفهوم بزرگی است که در دو سه سال اخیر در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود.

وی با بیان اینکه آنچه در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود با آنچه کارآفرین برای جامعه خلق می‌کند، متفاوت است، عنوان کرد: نمونه‌های شاخص کارآفرینی ایجاد موضوعات و طرز تفکر جدید در کارآفرینان است.

مؤسس شرکت مهرام توجه به سه نکته را در مورد خلاقیت خاطرنشان کرد و گفت: هدف، پشتکار، سلامت و صحت عمل در پرورش خلاقیت بسیار مهم است.

ظهیری با بیان اینکه اگر هدف نداشته باشیم و ندانیم چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم و در تصمیم خود پابرجا نباشیم و در امر تولید، خود را مسلم ندانیم، موفق نخواهیم شد، اظهار کرد: داشتن اخلاق کسب و کار و تبدیل تولیدات و محصولات سنتی به صنعتی، رموز موفقیت شرکت مهرام بود.

وی در ادامه با بیان اینکه در یک زمانی اعتماد به نفس من شکوفا شد و به این نتیجه رسیدم که هیچ کاری برایم غیرممکن نیست  به بیان زندگینامه خود پرداخت و گفت گفت: وقتی در قم بودیم در هجده سالگی با دیپلم آموزگار شدم و در بیست و چهار سالگی وقتی که دانشکده را تمام کردم آمدم تهران و اینجا دبیرستان‌های شمیرانات شدم در تهران زندگیم با دویست و پنجاه تومان حقوق دبیری نمی‌گذشت بنابراین به این فکر افتادم یک کار خارج از برنامه هم داشته باشم پس تصمیم گرفتم بعد از ظهرها را در مدرسه درس بدهم و صبح‌ها هم کار کنم شدم تحصیل‌دار کارخانه درخشان یزد آن موقع دو کارخانه بزرگ پارچه‌بافی در ایران معروف بود.

وی تصریح کرد: یکی کارخانه کازرونی بود در اصفهان و دیگری درخشان بود در یزد کارخانه درخشان یزد لباس‌های پلیس را هم تولید می‌کرد و لباس‌های محصل‌ها هم همه‌اش تولید کازرونی بود من در شرکت درخشان به عنوان تحصیل‌دار مشغول شدم کارخانه مشکل‌هایی داشت و من برای حل مشکل به هر جا که می‌رفتم، موفق بیرون می‌آمدم یعنی این اعتماد به نفس و اعتقاد را داشتم که به هر جا که می‌روم باید تلاش کنم که موفق بیرون بیایم

موسس شرکت مهرام در ادامه با اشاره به راه اندازی این شرکت گفت: من یک باجناق داشتم که در آمریکا کار می‌کرد آمد تهران گفت که نمی‌دانی الان در آمریکا چه خبر است الان در آمریکا روی همه میزها سس هست و همه در هنگام غذا خوردن از آن استفاده می‌کنند تو اگر می‌خواهی وارد کار غذا شوی، بیا سس تولید کنیم.

وی ادامه داد: ابتدا چیزی را تولید کردیم که هیچ کس آن را نمی‌شناخت و حتی نمی‌دانست مورد مصرفش چیست آن موقع هنوز مایونز توی این مملکت نبود همه در خانه‌ها آب لیمو و روغن زیتون می‌خوردند ما آمدیم کارخانه را راه انداختیم و سس را تولید کردیم اما مانده بودیم که چکار باید بکنیم آمدیم کار تبلیغاتی را شروع کردیم.

مهندس شاهرخ ظهیری تصریح کرد: ویزیتور با دستکش و کلاه و لباسی که روی سینه و پشتش آرم شرکت نوشته بود جنس را تحویل می‌داد در تلویزیون تبلیغ هم می‌کردیم سس را می‌بردیم در مغازه، مغازه‌دار می‌گفت:«این چیه؟» می‌گفتیم: «سس مایونز» می‌گفت: «چیکارش می‌کنند؟» می‌گفتیم:«از این در سالاد اولویه استفاده می‌کنند» می‌گفت: «سالاد اولیه چیه؟» صبح ماشین می‌رفت پخش، سه چهار تا کارتن می‌فروخت و برمی‌گشت گفتم: «خدایا چکار کنم؟» آن موقع به این فکر افتادم که باید فروش کاذب درست کنم.

موسس شرکت مهران افزود: بیست سی نفر از قوم و خویش و فامیل، از بچه هفت هشت ده سال یا آدم هشتاد ساله را جمع کردم و گفتم شما که خیلی کار و کاسبی ندارید، بیایید مدتی به من کمک کنید من صبح به شما پول می‌دهم، پخش که می‌رود از پیچ شمیران این سس را در مغازه‌ها پخش می‌کند، شماها نیم ساعت بعد بروید داخل مغازه و بگویید: «آقا یک سس مایونز به من بدهید و به با پول من سس را بخرید و بیاورید

وی افزود: اینجا اول یکی می‌رفت و یک ربع بعدش یک خانم می‌رفت و نیم ساعت بعد یک آقای دیگر مغازه‌دار می‌دید دارند می‌خرند، سه تایش را هم خودش می‌فروخت یعنی اگر مثلاً پنج کارتون می‌گذاشتیم، دو کارتن را هم او می‌فروخت سه کارتن را جمع می‌کردیم و فردا از شرکت دوباره پخش می‌کردم مدتی که گذشت دیدیم این کافی نیست باید فروشنده را عاشق کار بکنیم تا او احساسی عمل کند اینطوری نمی‌شود.

وی تصریح کرد: آن موقع کامپیوتر نبود به ویزیتورها گفتم که وقتی می‌روند در مغازه‌ها سفارش و آدرس بگیرند، تاریخ تولد صاحب مغازه را هم بپرسید آنها این اسامی را می‌آوردند و یک خانم را هم گذاشته بودم مامور این کار و هر روز که تولدشان بود، یک شاخه رز و یک کارت تبریک تولد را برای آنها ارسال می‌کردیم غوغا شد حاجی تلفن می‌کرد که آقای مدیر، زنم نمی‌داند که من کی متولد شدم شما مرا خجالت دادید، خدا حفظ‌تان کند آقا پنج کارتون سس هم بفرستید بیاید دم مغازه او بود که می‌فروخت و خودش تبلیغ می‌کرد هر کسی هم که می‌آمد نخود و لوبیا و ماست بخرد، یک شیشه سس هم به او می‌فروخت

موسس مهرام خاطر نشان کرد: هر کسی که یک بار سس خریده بود دوباره می‌آمد برای اینکه جنس ما با یک فرمول خیلی خوب خارجی درست شده بود وبسیار عالی بود البته آن موقع به تدریج در تلویزیون برنامه‌های آشپزی و تبلیغات اجرا می‌شد و طبیعتاً اینها تاثیر داشت نمایشگاه‌هایی برگزار می‌کردیم که در آن مایونز و سالاد درست می‌کردیم و مردم کم‌کم علاقمند می‌شدند

وی خاطر نشان کرد: خوشبختانه مهرامی که ما با سیزده کارگر و یک میلیون تومان سرمایه در حوالی قزوین شروع کردیم، در اثر پشتکار و فعالیت و درستی کار و امانت‌داری به یک جایگاه خوب دست پیدا کرد و اینها همه نشانه کارآفرینی و نوآوری است.

 

نظر شما