سال ١٣٩٢ به عنوان یک نقطهی عطف در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران ماندگار خواهد شد.
کشور آسیب دیده و خسته، مردم دلسرد و نا امید، هشت سال حاکمیت پوپولیسم، وعدههای عملی نشده، حیرت به جا مانده و ... در آن روزگار غریب همه به دنبال یک دگرگونی.
روز بیست و دوم خرداد ١٣٩٢ روز دیگری است، همه میآیند، همهی آنها که ایران را دوست دارند با یک تصمیم بزرگ، برای یک تغییر بزرگ میآیند و حسن روحانی را به عنوان نمایندهی یک تفکر پیشرو و مسلمان با بیش از 18 میلیون رای به عنوان ریاستجمهوری انتخاب میکنند، نشاط و شادابی به جامعه باز میگردد و امید در دلها جوانه میزند و زندگی زیباتر میشود، روحانی با عقلانیت و آرامش کارش را شروع میکند، گام به گام پیش میرود، مسیر را درست انتخاب میکند و انصافا کارهای مهمی به انجام میرسد که آثار آن به خوبی مشهود است، برجام یک پیروزی بزرگ است که هراس و حس ناامنی را از جامعه دور کرده است،ظرف یک سال و نیم بعد از برجام تولید و صادرات نفت به ٢/٥ میلیون بشکه در روز افزایش یافته ، اقتصاد رونق گرفته و... و اما قبول کنیم که چهار سال زمان کافی و لازم برای اجرای طرحها و برنامهها نیست. هیچ طرح و پروژهای در کوتاهمدت به نتیجه نمیرسد، اگر میخواهیم نتیجهی کار و حاصل این برنامهریزی و تدبیر را ببینیم باید راه را ادامه دهیم، هنوز در نیمهی راه هستیم. نه میتوانیم از نیمهی راه برگردیم و نه باید به راحتی در مورد آنچه که به انجام نرسیده قضاوت کنیم، یادمان که نرفته در آن دوران چه بر سر ملت و کشور آمد؟!
روحانی هیچ کاری هم که نکرده باشد- که کارهای بسیاری کرده- حداقل سربلند است که هرگز دروغ نگفته با مردم صداقت داشته است، دچار توهم نبوده و با عقلانیت پیش آمده و این کیمیایی است که این روز ها بهخصوص در دنیای پراز هول و هراس سیاست کمتر و کمتر میبینیم.
رای به روحانی رای به عقلانیت است، رای به حرکت در مسیر اعتدال و اصلاح است، رای به توسعهی کشور است.
جامعهی امروز، بیش از هر زمانی به آرامش و ثبات نیاز دارد، هیچ ایرانی مسلمانی حاضر نیست بار دیگر کشور در معرض آزمون و خطا قرار بگیرد ما ایرانی هستیم ،مسلمان هستیم رای به روحانی رای به حفظ کرامت ایرانی است.
تمام ذهنم انباشته از هزار و یک دلیل است که مرا مصمم میکند به روحانی رای بدهم.