«رگ خواب» مانیفست و بیانیهای است که رنج تاریخی زنان در جامعه سنتی در حال گذار را بیان میکند. این فیلم برخلاف اظهارنظرها فیلمی عاشقانه نیست، اگرچه لحظات عاشقانهای در بخش نخست داستان دارد. اما این عشق و علاقه یکطرفه مینا در نیمه دوم داستان با آشکار شدن مکنونات ذهنی کامران رنگ میبازد و تنها میل به آرامش و یافتن تکیهگاهی مطمئن و خروج از تنهایی مینا را بهسوی مردی هوسباز میکشاند که او را در ساختمانی مرموز پنهان میکند تا کسی از این رابطه مطلع نشود.در حقیقت این کامران است که نقاط ضعف و یا به تعبیر فیلم، رگ خواب مینا را که همان ضعفهای شخصیتی،نیازهای روحی و مالی او است به دست آورده بود.روندی که منجر به سوء استفاده کامران از عشق ساده لوحانه مینا میشود.
تصمیم مینا برای تخریب کامران در رستوران نیز از سر ناچاری و گریز از وضعیتی است که کامران برای او ایجاد کرده است. ازاینرو چنین رابطهای هیچ رنگ و بویی از عشق ندارد؛ و نمیتوان «رگ خواب» را فیلمی عاشقانه خواند.
مینا نماینده زنانی است که به دلایل ناتوانی شخصیتی و نیاز شدید عاطفی همواره در پی یافتن حامی مطمئن در زندگیاش میگردند. زنانی که به دلیل تربیت سنتی و تاریخی وابسته انگاشته شدن همواره خوشبختی و راه برونرفت از مشکلات را در زیر سایه مردان جستجو میکنند. به همین دلیل مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. مینا دختری تحصیلکرده است که از همسرش جداشده است. او با توجه به نداشتن تخصص و تجربه کاری و حضور مجرد و فعال در جامعه و نیز نداشتن اعتمادبهنفس و آموزش هنر مستقل زندگی کردن مسیری اشتباه را در پیش میگیرد. مینا با سادهانگاری دلسوزی و دلجویی کامران را بهعنوان عشقی در حال شکلگیری تلقی میکند و صادقانه به آن دل میبندد. درحالیکه آنچه در ذهن کامران میگذرد عشق نیست. مینا عاشقانه این رابطه را میپذیرد و در انتظار پیشنهاد ازدواج میماند. مینا شخصیتی سست و وابستهای دارد او همانطور که به قرصهای آرامشبخش اعتیاد دارد به کامران نیز وابستگی شدید پیدا میکند. اوج این احساس را در سکانس توفان و تماس تلفتی مینا با کامران و آرامش گرفتنش از صدای او میتوان دید. این احساس وابستگی و درنهایت تزلزل شخصیتی مینا را به عروسکی تبدیل میکند که با خواست و اراده کامران میخندد و گریه میکند. خنده تلخ مینا زمانی که کامران تئودور (گربه) را بجای خانوادهاش به میهمانی مینا میآورد، سرآغازی بر پروسه تحقیر شدنهای اوست.آغازی که پایان آن در سکانس رستوران رقم میخورد. روندی که درنهایت او را به کارتنخواب شدن میکشاند. ولی از دل این تحقیر مینا با حمایت دوستان و خانواده دوباره برمیخیزد. البته این پایان برای همه دخترانی که شرایط مشابه مینا دارند اتفاق نمیافتد.
رابطه نامتعارف از جنس پلههای اضطراری ساختمان مرموز
فیلم «رگ خواب» میکوشد تا غیر نرمال و نامتعارف بودن رابطه کامران و مینا را به آپارتمانی غیرمسکونی با پلههای اضطراری تشبیه کند. کامران که رابطه خود با مینا را غیرمتعارف و اضطراری میداند هیچگاه آن را رسمی نمیداند پس از مینا میخواهد تا بجای استفاده متعارف از ساختمان یعنی ورودی اصلی و آسانسور ساختمان از روشی غیرمتعارف یعنی، پلههای اضطراری تردد کند. این روندی است که مرتب در داستان تکرار میشود. روزهای اول این رفتوآمد غیرمتعارف برای مینا جالب و هیجانانگیز است ولی بهمرور درمییابد که علت این رفتار و تصمیم چیز دیگری است. مینا درنهایت زمانی که از رابطه کامران با کارفرمایش خانم منصور مطلع میشود به نشان اعتراض برای نخستین بار از آسانسور استفاده میکند تا به این روند غلط خاتمه دهد. این ساختمان مرموز، فراموشخانه و نقطه سیاه زندگی کامران است. او هر چیزی را که میخواهد پنهان کند یا برایش غیرقابل استفاده است به این ساختمان میبرد مینا، تئودور (گربه)، خودرو و... .
خواست مینا برای تبدیل این ساختمان به خانهای امن و آرام هیچگاه محقق نمیشود و همواره بهعنوان پناهگاهی موقت برای او میماند. در حقیقت این ساختمان تداعیکننده جایگاه مینا برای کامران است. کامران از مینا یک همسر دائم نمیخواهد، مینا برای کامران خانهای موقت و کامران نیز برای مینا همواره ساختمانی بیحفاظ و ناامن است که توفانی آن را از هم متلاشی میکند این ساختمان برای کامران تنها یک پناهگاه و پانسیونی است که میهمانانی موقت دارد. ازاینرو انتخاب این ساختمان توسط کارگردان بسیار حسابشده است. جایگاه مینا و تئودور برای کامران یکی است و همانطور که تئودور در فیلم ترجیح میدهد برای تداوم حیاتش این ساختمان را ترک کند مینا نیز راه چاره را در ترک این خانه مییابد.
خست فیلمنامه در ارائه اطلاعات و خصوصیات شخصیتها به مخاطب
شخصیتپردازی «رگ خواب» ضعفهای جدی دارد. فیلمنامه توضیح چندانی درباره شخصیت کامران نمیدهد. چهبسا اگر اطلاعات بیشتری درباره کامران، آیلا و خانم منصوری و پدر مینا به مخاطب داده میشد، علل انتخاب و ترک و تحقیر مینا توسط کامران در هالهای از ابهام قرار نمیگرفت. ازآنجاییکه داستان فیلم درباره مینا است میتوان گفت کامران، آیلا، خانم منصوری و پدر مینا همگی شخصیتی تکبعدی دارند. به همین دلیل مشخص نمیشود آیا کامران به مینا علاقهمند شده و بعد از مدتی این عشق کمرنگ شده یا از ابتدا در پی هوس جذب مینا شده است. خلق شخصیت تکبعدی از کامران او را به یک منفی کلاسیک تبدیل کرده است. زیرا هیچ اطلاعاتی از او ارائه نمیشود. گویا تنها منفی بودنش برای رسیدن به هدف کارگران و نویسنده کفایت میکند. درست یا غلط هدف از ساخت فیلم «رگ خواب» مینا است و نه علل و ریشهیابی اقدامات افرادی مانند کامران در جامعه، سازنده به دنبال ساخت فیلمی با مضمون معضل اجتماعی (ظلم جامعه مردسالار به زنان) است و نه یک عاشقانه زیبا، زیرا هیچگاه در داستان اشارهای به شور و حال عاشقانه کامران به مینا نمیشود. مخاطب هم در ادامه مشکلات و عشق یکطرفه و مصائب مینا از شخصیت کامران متنفر و با واکنش مینا در انتهای فیلم از تخریب شخصیت کامران خشنود میشود.
معرفی سه زن با وجوه شخصیتی متفاوت در فیلم
حضور دیگر شخصیتهای زن فیلم «رگ خواب» یعنی آیلا، خانم منصور در کنار مینا برای مقایسه سه نگرش و رویکرد به جامعه است. آیلا بهعنوان دوست مینا شباهتهایی با مینا دارد اما شرایط متفاوتی برای خود ایجاد کرده است. او سرپرست خانوار است اما راهی که مینا طی میکند را در پیش نمیگیرد. البته در فیلم هم هیچ اشارهای به مشکلاتی اقتصادی و اجتماعی آیلا نمیشود. همچنین حضور مرد و یا حامی مالی از جنس کامران برای مینا را نیز در کنار او و خانوادهاش نمیبینیم. آنچه در این میان مشخص است تأکید بر این نکته است که آیلا با علم به شرایط و شناخت از جامعه هرگز برای حل مشکلات، راه مینا را در پیش نمیگیرد. بلکه با خودسازی و کسب تخصص در حرفهای متعارف در پی ساختن زندگی متعارف و حتی رابطهای متعارف با همکارانش است. رابطهای که بر احترام متقابل بناشده است. راهی که مینا در انتهای فیلم به آن میرسد و میکوشد تا بر داشتههای خود تمرکز کند و در پی زندگی متعارف و یا رابطهای بر اساس احترام متقابل باشد. مقایسه این دو شخصیت در فیلم بهنوعی بیان آینده و تصمیم نهایی مینا نیز هست.
شخصیت خانم منصور نیز بهعنوان مدیر فست فود و رئیس کامران نیز دیگر چهره زن فیلم «رگ خواب» است. این شخصیت در موقعیتی متفاوتی به نسبت آیلا و مینا قرار دارد. او مانند آیلا در موقعیت انفعالی قرار ندارد و محافظهکارانه در فکر امرارمعاش خود نیست و همچنین مانند مینا در موقعیت ضعف نیست، بیپروا عشق نمیورزد و نمیکوشد تا مشکلات اقتصادیاش را اینگونه رفع کند. خانم منصور با توجه به موقعیت بالای اقتصادیاش در جامعه بر اطرافیانش تأثیر میگذارد. کسانی مانند کامران مقهور قدرت او میشوند و تحت تأثیر قرار میگیرند. البته شخصی مانند خانم منصور هم به دلیل عواطف قوی زنانه تحت تأثیر کامران قرار میگیرد اگرچه به نظر میرسد که امکان سوءاستفاده از او کمتر از باشد.
پارادوکس کارکردی خانواده برای مینا
بازگشت مینا به کانون خانوادهای که گرایشهای احساسی قوی به آن دارد ولی از آن به تلخی یاد میکند. از موارد بسیار پررنگ و پارادوکسی شخصیتی مینا در فیلم «رگ خواب» است. این حس با نامهنگاری و واگوهای مینا با پدرش داستان را بهپیش میبرد. مینا هرزمانی که احساس ضعف و ناتوانی میکند به محل کار پدر یعنی ایستگاه اتوبوس میرود. اما چون پدر را نمییابد مستأصل راه خود را ادامه میدهد. شاید اگر در آن زمان حضور پدر را بهعنوان حامی احساس میکرد مسیر رفته را بازمیگشت. تصمیمات اشتباه مینا به دلیل لجاجت با خانواده است. سختگیریهای این خانواده علت اصلی تصمیم به ترک تحصیل در مقطع دانشگاهی و ازدواجی با فردی معتاد است؛ اما زمانی که به آغوش خانواده بازمیگردد سعی میکند تا مسیر زندگیاش را تغییر دهد. با توجه به ورود کوتاه نقش پدر در داستان «رگ خواب» اما حضوری محسوس و دائمی در سراسر فیلم داشت.بهاینترتیب نعمتالله قصد داشت تا بر تأثیر این نهاد اجتماعی در پذیرش نقش اجتماعی فرزندان تا کید کند. اینکه خانواده تا چه میزان میتواند بر تصمیمگیری و آینده و روش زندگی فرزندان تأثیرگذار باشد.
کلاس موسیقی و موسیقی متن فیلم
ابتکار کلاس موسیقی در فیلم برای ایجاد موسیقی متن اقدام درخور توجهی است. با توجه به اینکه حضور موسیقی را به شکل آشکار در جایجای فیلم حس میکنیم اما موسیقی خود را به فیلم تحمیل نمیکند. بدون شک صدای همایون شجریان نیز در سکانس استیصال مینا مهم، مؤثر و حائز اهمیت بود. اگرچه هیئتداوران جشنواره سی و پنجم جشنواره فیلم فجر بهراحتی از کنار آن گذشتند.
بازی خوب اما نهچندان متفاوت
بازی خوب و اما نهچندان متفاوت لیلا حاتمی از نکات حائز اهمیت فیلم «رگ خواب» است. جنس بازی لیلا حاتمی در فیلمهای حمید نعمتالله تفاوتهایی فراوانی با دیگر کارهای او دارد. شخصیتی که با مشکلات مالی دستبهگریبان است فردی سادهدل که در بسیاری موارد با حس حماقت و سادهلوح بودن نیز درآمیخته میشود. این سادهلوحی همواره برای شخصیت فیلم «رگ خواب» دردسرساز میشود. ویژگی شخصیتهای دو فیلم «بیپولی و رگ خواب» که لیلا حاتمی در آنها به ایفای نقش پرداخته اینگونه هستند. حاتمی اما این جنس از نقش و خواسته نعمتالله را بهخوبی درک کرده و توانسته بهتمامی از ایفای آن برآید و ترحم مخاطب را نسبت به چنین شخصیتی برانگیزد. او به دلیل اجرای موفق این جنس از شخصیتها توانسته در این دو فیلم نعمتالله جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را کسب کند.
روایتی برای بیان زوایای پنهان و حالات روحی شخصیت
فیلم از زاویه نگاه شخصیت اصلی قصه بیان می شود. مینا روایتگر داستان زندگی و مشکلاتش است و آن را برای پدرش مینویسد. صدای مینا در جایجای فیلم زمانی شنیده میشود که قصد دارد دغدغهها و نگرانیها و دلبستگیها و علایقش را بیان کند. مینا نریشن میگوید تا اتفاقات و زوایای ناگفته و ناپیدای داستان را بیان کند. میزان علاقهاش به کامران و جنس عشقش را بازگو میکند در اواخر فیلم نیز ابراز ندامت و پشیمانی میکند. اینها نکاتی است که از عمق وجود شخصیت بیان میشود و قابل تصویری شدن نیست. در حقیقت به این واسطه کارگردان و نویسنده میکوشند برخی اطلاعات موردنیاز مخاطب را که در فیلم بازگو نشده ازجمله علت طلاق و مشکلات آن یا حسهای شخصیت در لحظات خاصی مانند صبحانه پختن کامران و یا زمانی که مستأصل شده را بیان کنند. این نوع روایت در مواردی میتواند ضعفهای فیلمنامه و یا ضعفهایی بازی را بپوشاند. البته روایت مینا در فیلم «رگ خواب» تمام لحظات قصه را در برنمیگیرد و با درآمیخته شدن با بازی خوب لیلا حاتمی از ایجاد چنین ضعفی جلوگیری میکند و مخاطب نیز از دنبال کردن روایت مونولوگ وار شخصیت اصلی قصه خسته نمیشود.
دو بخش از شکلگیری و فروپاشی عشق
هر دو بخش فیلم «رگ خواب» بهتمامی میتواند مخاطب را درگیر خود کند بخش آغازین فیلم مخاطب را درگیر یک فضای کاملاً عاشقانه میکند. فضاهای و صحنههایی رمانتیک که از درست کردن صبحانه تا ابراز علاقه مینا به کامران در شبی بارانی و پشت چراغقرمز و یا موسیقی و شعر لارا فابین و... بخش اول فیلم را میسازد؛ اما زمانی که مینا متوجه عشق دروغین کامران میشود و درنهایت شک و احساس پشیمانی، انتقام و کارتنخواب شدنش جایگزین آن عشق آتشین میشود مخاطب وارد بخش دوم داستان میشود. این دو بخش اگرچه منفک شده نیستند اما دو بخش بسیار مهم و ملموس فیلم را تشکیل میدهد. حاتمی در دو بخش کاملاً متفاوت فیلم دو نو ع حس و بازی متفاوت را خلق میکند. اجرایی که بسیار زیبا و بهتمامی در بازی حاتمی دیده میشود. در بخش اول شاهد شکلگیری عشق و در بخش دوم فروپاشی عشق را میتوان در بازی او دید. در پایانبخش دوم مخاطب درمییابد اگرچه کامران در شکلگیری هر دو نقش مهم و بسزایی داشته و اصطلاحاً رگ خواب مینا که همان ضعفهای آشکار و نهان او است دریافته است اما مینا نیز رفتار و تصمیماتش را در ایجاد آن سرزنش و خود را در آن سهیم میداند. پس هیچ سوءاستفادهای از مردان یا زنان بهجز تأیید و یا خواست دو طیف اتفاق نمیافتد.