امروز سه ماه تمام از پیروزی لیست اطلاح طلبان اصفهان در شورای شهر پنجم می گذرد. سه ماهی که مملو از حوادث، وقایع و رویدادهای متنوع و متعدد در شهر ،استان و کشور بوده است. از انتخاب وزرا دولت دوازدهم گرفته تا رایزنی شوراهای شهر برای انتخاب شهردارها.برای ما اصفهانی ها هم خشکی زاینده رود در تابستان گرم و سوزان هم هدیه ایی ناخواسته بود که به عنوان پاداش پس از مشارکت در انتخابات دریافت کردیم.چند نکته کوتاه و قابل تامل پیرامون شورای شهر پنجم اصفهان عرضه می دارم.
1- طولانی شدن فرایند انتخاب شهردار اصفهان نسبت به انتخاب شهردار تهران با وجود شخصیت های سیاسی و نخبه بسیار آن کلان شهر ،نه تنها نشان از دقت و وسواس این شورا در انتخاب شهردار نبوده بلکه به طور ناخودآگاه زمینه انشقاق و گروه بندی جدیدی بین طرفداران گزینه های شهرداری فراهم کرده است. تشکیل گروه های هواداری کاندیداها شاید پدیده معمول با هدف رایزنی و معرفی به اعضای شورای شهر باشد ولی هتاکی به شخصیت های با سابقه سیاسی و مدیران با تجربه ارمغان این درنگ بود که می تواند پروژه انشقاق و گروه بندی در جبهه اصلاحات را کلید زند. این مسیری است که شورای نوپای پنجم خواه یا ناخواه در حال پیمودن است و امید است که با نگاه به عملکرد سه ماه غیر رسمی شاهد برنامه ریزی دقیق تری برای چهار سال فعالیت رسمی این شورای شهر جوان و پویا باشیم.
2- برگزاری جلسات گوناگون در خانه های مختلف شاید نشان از دغدغه مندی و با هدف حفظ وحدت بین شورای شهر اصلاح طلب باشد ولی تعبیر افراد بیرون از خانه از این رویدادهای متفاوت از منظور برگزارکنندگان است و همین اتفاق های ساده می توان رنگ امید و همدلی را از بنفش به رنگ سیاه تضاد به مرور زمان تغییر دهد.
3- آستانه حساسیت جوانان اصلاح طلب یا به قول یکی از سینه سوختگان اصلاح طلبان جوان به دلیل سرخوردگی در انتخابات های گذشته و کنار گذاشتن آنان ،شاید کمی بالا رفته و نسبت به هر خبر یا رویدادی فارغ از واقعی بودن یا نبودن واکنش غضب آلود نشان می دهند. در این وضعیت نقش ریش سفیدان و بزرگان احزاب و گروه های سیاسی در این برهه بیش از هر زمان دیگر اهمیت دوچندان دارد زیرا بزرگی و درایت در زمان بحران خودش را نشان می دهد نه در شرایط مناسب و مساعد. برگزاری نشست های هم اندیشی شاید راهکاری باشد که بتوانند هواداران و سمپات ها را به گفتگو و ارایه نظر تشویق کنند. متاسفانه این رویه در بین احزاب اصلاح طلب به ندرت مشاهده می شود و بنیاد امید ایرانیان و سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی توانسته با برگزاری نشست های هفتگی تا اندازه ایی به این موضوع توجه داشته باشد.
4- تحویل گرفتن شهرداری اصفهان که نوجوان 14 ساله ایست با تفکر اصول گرایی بزرگ شده، مساله ایی است که به حمایت همه جانبه طیف سیاسی و مدیریتی نیاز دارد تا تغییر دیدگاه دهد. احزاب و گروه های سیاسی می توانند پشتوانه قابل اطمینان برای شورای شهر پنجم باشند تا با استفاده از نیروهایشان علاوه بر حمایت از دیدگاه شورا و شهردار زمینه پرورش جوانان مستعد و توانمند را فراهم سازد. انتقال بین نسلی از جوانان چپ دهه 60 به جوانان اصلاح طلب دهه 90 با یک فاصله ایی روبروست که چهارساله ی دولت دوازدهم و شورای شهر پنجم می تواند تا اندازه ایی این فاصله را جبران کند.
5- خط و نشان کشیدن برخی از شخصیت های سیاسی اصول گرا برای کاندیدهای شهرداری به پاسخ در خور نیاز دارد. پاسخی که بایستی به سکوت این آقایان در برابر تخلفات شهردار قبلی اشاره داشته باشدکه تخلف، تخلف است، چپ و راست ندارد. همدلی و هماهنگی شورای شهر منتخب در واکنش متناسب به این قبیل اظهارات می تواند انسجام این شورا را برای حل بحران ها و مسایل نشان دهد. نقش نمایندگان اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی که در این مدت در حمایت از شورای پنجم و کاندیداهای شهرداری کمرنگ شده که جای تامل دارد.
6- جریان اصلاح طلبی اصفهان شاید تمام توان فکری خود بر شهرداری متمرکز کرده و این در حالیست که دولت با سازمان ها و نهادهای متعدد می تواند بستری برای تقویت تفکر اصلاح طلبی و سازمان دهی نیروهایشان باشد. شاید بی توجهی رییس جمهور در انتخاب وزرا به نظرات اصلاح طلبان کمی آنان را آزرده خاطر کرده ولی در استان ها می توان سازمان سیاسی در قالب سازمان های دولتی نهادینه شود و بستر مناسبی برای پرورش مدیران توانمند سیاسی برای آینده استان و کشور باشد. تا در هنگام انتخاب یک شهردار یا مدیر توانمند با چراغ گِرد شهر نگردیم.
حسین قلع ریز