«مهدی مطهرنیا»، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، در مورد انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا اظهار کرد: در انتخابات میان دوره ای آمریکا مساله کمی پیچیده است. زمانی که رئیس جمهور مستقر در انتخابات کنگره آمریکا، از حزب جمهوری خواهان باشد مردم گرایش به سمت دموکرات ها دارند و یا بالعکس زمانی که رئیس جمهور وقت از حزب دموکرات باشد، مردم گرایش بیشتری به انتخاب کاندیداهای حزب جمهوری خواه دارند.
وی در ادامه افزود: در حال حاضر به واسطه اینکه رئیس جمهور فعلی آمریکا از حزب جمهوری خواهان است گرایش به استقرار کاندیداهای دموکرات در کنگره و حتی سنای آمریکا افزایش پیدا می کند.
این کارشناس مسائل بین الملل در مورد تاثیر پیروزی هر کدام از این احزاب مطرح در کنگره آمریکا گفت: تصمیم گیرنده در اعمال سیاست ها بر علیه جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور آمریکا است و یک کنگره دموکرات تنها می تواند به عنوان یک عامل «کند سازنده» نه «بازدارنده» وارد عمل شود.
وی اضافه کرد: شیوه و سبک برخورد دموکرات ها با مسائل بین المللی در عرصه سیاست خارجی سبکی متکی بر دیپلماسی و کاربرد آن در جهت رسیدن به اهداف است. در حالی که جمهوری خواهان بیشتر بر پیشبرد قوه قهریه و اعمال تهدید توجه دارند. ولی در عمل هدف هر دوی آنها در این زمینه یکسان است و این یکسانی در هدف تنها در حوزه وسیله و ابزار رسیدن به این هدف، تمایز پیدا میکند.
وی تصریح کرد: بخشی از دموکرات ها هستند که به رویکرد دیپلماتیک ارجعیت مطلق می دهند و آن هم نو دموکرات هایی مانند باراک اوباما یا افرادی مانند جان کری هستند که از این رویکرد تبعیت میکنند. همه دموکرات ها رویکردی مانند اوباما ندارند. اوباما یک فرصت خطرناک اما طلایی در 8 سال ریاست جمهوری اش بود که از طرف ایران دیر به عنوان یک عنصر هدف مورد بهره برداری، قرار گرفت.
مطهر نیا افزود: این وقایع منجر به این شد که پذیرش برجام توسط ایران و ایالات متحده آمریکا در لبه گذار قدرت از نو دموکرات ها با پست محافظه کارانی مانند ترامپ، قرار گیرد.
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که دلایل ترامپ برای سیاست های ضد و نقیضی که در قبال چین، کره شمالی، آمریکا و ایران در پیش گرفته است، گفت: سیاست های ترامپ در چارچوب پارادایم آشوب صورت می گیرد. وی در پی آن است که همه جوامع مخاطب، دوست، غیر دوست، بی طرفان و به ویژه دشمنان تعریف شده ایالات متحده آمریکا در استراتژی امنیتی این کشور را به سمت لبه آشوب ببرد و در این لبه آنها را کنترل کند. به بیانی دیگر آنچه که او انجام می دهد در پارادایم آشوب و دکترین بازیگر دیوانه «هری کسینجر» قرار می گیرد که او نقش آن را به خوبی ایفا می کند.
وی معتقد است: استراتژی ترامپ این است که دیگران را تحریک کرده، جا خالی داده و در نهایت آنها را پرتاب کند. به طور نمونه در باب معافیت هشت کشور نفتی، ترامپ این معافیت ها را مشروط به سه شرط بنیادی کرده که یکی از این شروط، به یک سوم خرید رساندن نفت ایران نسبت به دوره پیش از تحریم است.
مطهرنیا ادامه داد: ترامپ قصد دارد با این کار به طور طبیعی خرید نفت ایران را ظرف 6 ماه کاهش می دهد. سوما بعد از کاهش دادن به یک سوم در 6 ماه آینده زمینه های جایگزینی یک سوم بقیه را نیز فراهم و بعد از آن موجب شود تا خرید نفت ایران توسط این هشت کشور به زیر یک سوم برسد. پس به این معنا نمی توان این معافیت ها را عقب نشینی ترامپ از سیاست هایش خواند. آنچه که در ارتباط با شبه جزیره کره هست نیز همین منوال را طی کرده است؛ وی بر اساس همین سیاست زمینههای عقب نشینی پیونگ یانگ را مطرح کرد.