صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین:

مثل احمدی‌نژاد دورکاری می‌کنم/ با لاریجانی درباره انتخابات صحبت نکردم/ نمی خواهم رئیس جمهور شوم/ بعید می‌دانم جریان سومی در کشور شکل بگیرد/ برخی را فقط ملک الموت می‌تواند از میز ریاست جدا کند

۱۳۹۸/۰۴/۰۲ - ۰۵:۰۸:۱۲
کد خبر: ۸۶۱۱۳۹
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفـت: بعید می‌دانم جریان سومی در کشور شکل بگیرد. در مجلس جناح اکثریت نداریم. در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شرکت نخواهم کرد و مثل احمدی‌نژاد دورکاری می‌کنم.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در اسفندماه 98، زمزمه‌هایی از جریانات و شخصیت‌های سیاسی مبنی بر تشکیل جلسات هفتگی و یا ائتلاف‌های انتخاباتی با گروه‌های دیگر شنیده می‌شود که این روند می‌تواند در  انتخابات پیش رو تاثیرات بسیاری بگذارد. از ظهور جریان سوم گرفته تا گفتگوی ملی، توافق یا عدم توافق اصولگرایان برای ائتلاف در  مورد لاریجانی، نقش و جایگاه باهنر در میان اصولگرایان، حضور جوانان در عرصه سیاسی کشور، لغو سخنرانی‌های انتخاباتی و همچنین موضوع ردصلاحیت ها و غیره از جمله محورهای مصاحبه با محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، است که می‌خوانید:

100 حزب خود را با قانون جدید احزاب تطبیق دادند که بازهم تعداد بالایی است

*در عرصه سیاست بسیاری معتقدند که جریان سومی در حال شکل‌گیری است. برای مثال احمدی‌نژادی‌ها خود را جریان سوم می‌دانند. قالیباف بحث نواصولگرایی را مطرح کرده و خود را جریان سوم می‌داند سومین گروه هم به نظر می‌رسد از جریان اصلاح‌طلبی ظهور کنند. نظر شما چیست؟

ما متأسفانه احزاب شناسنامه‌دار، دارای چارچوب و پاسخگو نداریم. این بدین معنا نیست که حزب نداریم بلکه احزاب بسیاری داریم که با قانون اخیری که مجلس تصویب کرد و با همت دولت، بسیاری از آن احزاب روی کاغذ و غیرفعال، حذف  شدند و تا جایی که اطلاع دارم براساس قانون جدید  حدود 100 حزب مجوز گرفتند و تأیید شدند. اما به نظر من 100 حزب هم بسیار زیاد است. فعالیت‌ها و جهت‌گیری‌ها در  کشور به‌دلیل غیبت احزاب قدرتمند جناحی و جریانی است. همواره جریانات سیاسی در کشور در یک تقسیم‌بندی کلی دو جناح بوده که دوره‌ای به آن چپ و راست، اصولگرا و اصلاح‌طلب، تندرو و کندرو و نام های دیگر به آنها گفته می شد. تاکنون طی این چهل سال، تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که در صحنه‌های انتخاباتی انجام شده عملا کسانی رأی آوردند که منصوب به این دو جناح بوده اند.

البته در یک تقسیم جزئی‌تر می‌توانیم سه جناح را مطرح کنیم، اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و اعتدالیون. در آخرین نوع تقسیم بندی نیز اگر چهار تقسیم بندی مناسب داشته باشیم، باید گفت که اصلاح طلبان به دو گروه تندرو و معتدل تقسیم می‌شوند در مقابل اصولگرایان نیز دو گروه هستند که یک عده تندرو و یک عده معتدل هستند. بنده بسیار بعید می‌دانم که در آینده نزدیک بتواند جناح دیگری رشد کند و در انتخابات و رقابت‌ها بتواند شکل بگیرد. البته چون ما حزب رسمی شناسنامه‌دار و فراگیر نداریم ممکن است هر گروهی یک اسمی روی خودش بگذارد اما کارگردانان و صحنه‌گردان‌های جناح‌ها همین‌ گروه‌ها هستند و جناح دیگری وارد نمی‌شود. برای مثال نه در مجلس گذشته، یکی از این دو جناح اکثریت داشت و در واقع جناح سومی را نداشت که اکثریت مجلس را در اختیار داشته باشند و نه در مجلس دهم  اکثریت داریم چراکه تنها سه جناح اقلیت در مجلس داریم. برخی هم ابراز نگرانی بسیاری می‌کنند که نمایندگان مجلس ضعیف عمل کرده اند و مجرب نیستند. بنده این سخنان را قبول ندارم چراکه در مجلس دهم نیز نمایندگان سابقه‌دار و قدرتمند حضور دارند اما تفاوت مجلس دهم با بقیه مجالس این است که در مجالس گذشته جناح اکثریت داشتیم اما در مجلس دهم جناح اکثریت نداریم و در واقع سه فراکسیون اقلیت در مجلس حضور دارند. به طور کلی معمولا با فعالیت در یک حرکت ائتلافی، صاحبان ائتلاف نیز ضعیف حاضر می‌شوند. در دنیا نیز بدین گونه است دولتی که بر مبنای ائتلاف، به جمع آوری آراء بپردازد معمولا ضعیف تر از دولت‌هایی است که قاطعانه اکثریت یک جریان سیاسی یا انتخابات را بدست می‌آورند. بنابراین ممکن است عناوین و اسم های جریانات سیاسی فوق در کشور، کم و زیاد شود اما بعید  می‌دانم گروه سومی بتواند وارد شوند.

ائتلاف دو جریان رقیب کار درستی نیست و نتیجه نخواهد داد

*در مورد تشکیل یک ائتلاف برای ریاست جمهوری یا مجلس با شما صحبتی نشده است؟

بنده شخصا بارها اعلام کردم دیگر به صورت شخصی در میدان انتخابات حضور ندارم اما در نشر جریان سیاسی، حزبی و گروه‌های سیاسی، هم برای مجلس یازدهم و هم برای انتخابات 1400 فعال هستم. بنابراین این موضوع یک بحث شخصی است ما یک‌سری گفت‌وگوهایی با گروه‌های مختلف و اصلاح‌طلب داریم اما این گفتگوها لزوما به معنای ائتلاف نیست. به دوستان می‌گوییم در یک میدان اخلاقی با یکدیگر رقابت کنیم. به هیچ عنوان معنا ندارد دو جریانی که همیشه رقیب هم بودند با یکدیگر ائتلاف کنند چراکه اگر این دو رقیب بخواهند با یکدیگر ائتلاف کنند در نهایت با چه گروهی در انتخابات رقابت خواهند کرد!

بنابراین با ائتلاف دو گروه رقیب، اساسا رقابت معنای واقعی خود را از دست می‌دهد. بنابراین جناح‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند اما همگان باید تلاش کنند این رقابت‌ها اخلاقی باشد. در بسیاری از جاها ممکن است با هم تفاهم داشته باشیم و در بسیاری دیگر هم اختلاف نظر داریم که می توانیم در آن مباحث با یکدیگر رقابت کنیم. اخیرا هم بحثی مطرح شده بود که ما گفت‌وگو‌هایی با یک‌سری از جریانات انجام می‌دهیم. واقعیت این است که این گفتگوها در مورد ائتلافات انتخاباتی نیست. ممکن است با هم بحث کنیم که چه اقداماتی را برای انتخابات پرشورتر و سالم‌تر انجام دهیم تا انتخابات برانگیزاننده تر باشد اما این به معنای ائتلاف نیست. بنابراین گفت‌وگوها و جلساتی داشتیم اما برای این گفت‌وگوها هنوز ساختار قانونی تعریف نکرده‌ایم و فعلا جلسات متنوع و متفرق داریم مثلا در مجلس تعدادی از نماینده‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب جلساتی را برنامه‌ریزی و با یکدیگر  گفتگو می‌کنند اما هنوز این جلسات، ساختار تعریف شده‌ای ندارد. برای مثال که سخنگویی داشته باشند یا به تصمیمات روشن و لازم‌الاجرا دست پیدا کرده باشند، نیست. خود این گفت‌وگو و گپ زدن‌ها می‌تواند مفید باشد حتی اگر نتیجه مکتوب و قابل نشری نداشته باشد.

اظهار نظر درباره کاندیداهای ریاست جمهوری، زود و ناپخته است

*اخیرا در مصاحبه ای گفته بودید همه اصولگرایان درباره آقای لاریجانی باید به ائتلاف برسند، نظر شما درباره آقای لاریجانی چیست و به نظر شما چرا بسیاری از اصولگرایان در چند دوره در مورد آقای لاریجانی به توافق نمی‌رسند؟

به نظر بنده در حال حاضر تا سال 1400 برای انتخابات ریاست جمهوری، تمرکز و ورود روی برخی افراد بسیار زود و ناپخته است. در عین حال نیز این گفته که همه اصولگرایان باید در مورد آقای لاریجانی به ائتلاف برسند را تکذیب می‌کنم؛ اما تکذیب این گفته به این معنا نیست که موافق یا مخالف رئیس جمهور شدن آقای لاریجانی باشم. اکنون زمان تصمیم‌گیری در این باره نیست. به ویژه اینکه متاسفانه احزاب قدرتمند نداریم اگرچه انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما بسیار پرطرفدار است و مردم نیز به صورت جدی شرکت می‌کنند اما هنوز هیجانی است و بر اساس هیجانات و رقابت‌های شعاری شکل می‌گیرد. رسانه ملی نیز سه، چهار دوره است که برای انتخابات ریاست جمهوری تمهید خوبی اندیشیده است و در نهایت کاندیداهایی که مورد تأیید قرار می‌گیرند با یکدیگر مناظره و گفتگو کرده و مردم هم با اشتیاق آن مناظره ها را پیگیری می‌کنند که این مناظره های روزهای پایانی منتهی به انتخابات ریاست جمهوری جزو پربیننده‌ترین برنامه‌های رسانه‌ ملی است اما این به هیچ عنوان کفایت نمی‌کند. مناظره‌هایی که انجام می‌شود بیشتر بر مبنای گپ و گفت‌وگو است که چه کسی می‌تواند رکب بزند یا از هم امتیاز بگیرند. بنابراین اینکه این مناظره ها مبتنی بر برنامه، تجربه و خرد باشد، نیست و بر  همین مبناست که انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما، سه چهار ماه مانده به انتخابات شکل می‌گیرد و در اکثر مواقع نیز فردی انتخاب می‌شود که شاید شش ماه قبل انتخابات، هیچ‌کس تصور نمی‌کرده که آن فرد انتخاب شود. در دو سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری ما نیز بدین گونه بوده است. زمانی که آقای خاتمی کاندیدا شد ابتدا افرادی پنج، شش ماه قبل در سال 75 نزد آقای خاتمی رفتند. وی در پاسخ به این پیشنهاد گفت به دنبال فرد دیگری بروید. وقتی در اواخر سال 75 آقای خاتمی کاندیدا شد و بعد از اینکه وی انتخاب شد، بنده به عنوان مسئول ستاد رقیب نزد وی برای تبریک رفتم. از آقای خاتمی در مورد چینش کابینه پرسیدم، او با خنده گفت: بنده اصلا فکر نمی‌کردم رئیس جمهور شوم و تازه باید فکر کنم. یا آقای احمدی‌نژاد، زمانی که در سال 84 انتخاب شد تا 4 یا 5 ماه قبل از انتخابات تقریبا هیچ تحلیل‌گر سیاسی آقای احمدی‌نژاد را جزو کاندیداهای جدی ریاست جمهوری قلمداد نمی‌کرد البته غیر از خود آقای احمدی‌نژاد، تحلیلگران سیاسی از جریانات مختلف این تصور را نداشتند اما در نهایت این اتفاق افتاد.

من در مورد آقای لاریجانی نظر منفی ندارم اما در حال حاضر در موقعیتی نیستیم که بتوان نظر داد و در آن زمان باید ببینیم چه افرادی کاندیدا هستند و فضای جامعه نیز چه فردی را می‌پسندد.

*با آقای لاریجانی جلساتی  نداشتید؟

آقای لاریجانی به بنده محبت و اصرار داشتند و برای من حکمی صادر کردند که به عنوان مشاور در مجلس مستقر شوم اما بنده نپذیرفتم و به قول دولت قبلی (احمدی‌نژاد) حاضر هستم دور کاری ‌کنم. گهگاهی آقای لاریجانی مطالبی دارند که به من ارجاع می‌دهند و اگر بتوانم کار پژوهشی کنم و نظریه‌ای داشته باشم، انجام می‌دهم اما اینکه بخواهم در مورد انتخابات ریاست جمهوری بحثی کرده باشیم، خیر.

نسل اول انقلاب، فضای سیاسی را کم کم خالی کنند

*خودتان نمی‌خواهید کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟

بنده به عنوان کاندیدا چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری نمی‌خواهم شرکت کنم و باید آن را به جوانان بسپاریم. ما که نسل اول انقلاب هستیم باید آرام آرام فضا را خالی کنیم هر چند در حال حاضر  کمی دیر  شده است. متاسفانه به صورت شوخی و یا جدی باید گفت برخی از هم نسلی‌های ما، آن‌چنان به پست‌ها و مسئولیت‌های خود چسبیده و تکیه زده‌اند که فقط ملک الموت باید نجات دهد. در حالی که باید این مسئولیت‌ها و پست‌ها را رها کرد. باید این دوستان به اتاق‌های فکر بروند و از تجربیات آنها استفاده شود و تیپ‌های فعال‌تر و جوان‌تر باید روی کار بیایند.

در استفاده از نیروی جوان افراط و تفریط نشود

*چرا طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب جوانان را برای برعهده گرفتن مسئولیت‌های سیاسی به درستی پرورش ندادند و در این زمینه ضعیف عمل کرده اند؟

این موضوع یکی از ایرادات 30 سال گذشته بوده و این موضوع فقط مختص اصولگراها نیست و اصولا این کادرسازی انجام نشده است. در حال حاضر نیز در استفاده از نیروی جوان، نیروی میانسال و قدیمی هم نباید افراط و تفریط شود. برای مثال وقتی می‌گوییم باید جوانگرایی صورت گیرد بدین معنا نیست که فردی که هیچ تجربه‌ای ندارد به یکباره وزیر و رئیس جمهور شود. کادرسازی باید سلسله مراتب داشته باشد. برای مثال در نیروهای مسلح، پس از جنگ همه ما پذیرفتیم که فردی که در نیروی مسلح می‌خواهد رشد کند اول باید ستوان باشد، بعد سروان، سرگرد و سرهنگ شود و اگر می‌توانست اقدام مهمی انجام دهد امیر شود. نمی‌توان گفت این جوان چون جوان خوبی است از همان اول درجه سرهنگی به او بدهیم. بنابراین سلسله مراتب باید رعایت شود. زمانی که یک سرتیپ می‌خواهد بازنشسته شود 10 تا سرهنگ پشت سر آن هستند که آن‌ها با یک رقابت کارآمدی، تجربه و هنر مدیریتی، جانشین آن سرتیپ می‌شوند. بنابراین هیچ‌گاه یک ستوان جانشین سرتیپ نمی‌شود. کادرسازی باید تدریجی اتفاق بیفتد. البته این گردش بین نخبگان و بین نسلی باید به صورت جدی شروع شود. مقام معظم رهبری در بیانیه‌ای که به گام دوم مشهور شد تأکیدی که بر جوانان داشتند از همین دیدگاه بود که جوانان باید رشد کنند و فرایندی باید وجود داشته باشد که آنها  را جلو ببرد تا به موقع بتوانند جای پست‌های حساس را بگیرند.

*چرا در جریان اصولگرایی فصلی بودن و هیاتی بودن را  شاهدیم؟

بگذارید بپرسم در اصلاح‌طلبان چند حزب مستقر و دائم داریم؟ همه ما این طور هستیم. قبل از این قانون جدید حدود 300 حزب مجوز از وزارت کشور داشتند که از این 300 تا 200 تای آن یک کاغذ در کیف یک آقا یا خانم برای روز مبادا بود. قانون جدید که این احزاب بدون ساختار را محدود کرد آخرین خبری که گرفتم حدود 100 تا از این احزاب مجوزشان تأیید شد. از این 100 تا هم حدود 70، 80 تا حزب باقی می‌مانند که نزدیک انتخابات ائتلاف‌هایی انجام می‌دهند و فعالیت می کنند اما در حال حاضر نیز 20 الی 30 حزب داریم که در سراسر کشور فعال هستند. مثلا در جامعه اسلامی مهندسین و جبهه پیروان خط امام و رهبری 10 الی 12 حزب هستیم که با هم یک جبهه تشکیل دادیم. هفتگی جلسه داریم، شورای مرکزی داریم، انتخابات داریم، کنگره داریم و فعال هستیم، در سیاست بیانیه می‌دهیم، اظهار نظر می‌کنیم. برای مثال بنده به عنوان دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین یا رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری تقریبا هر ماه یک کنفرانس خبری عمومی دارم و رسانه‌ها هم استقبال می‌کنند. اینها وجود دارد اما کافی نیست. برخی از احزاب ما فعال هستند اما چون این احزاب جامع و فراگیر نیستند فعالیت آنها در یک محدوده کم منعکس می‌شود. مثلا حزب موتلفه اسلامی که جزو احزاب جبهه است، ممکن است تعداد اعضایش خیلی زیاد نباشد ولی تقریبا در 200 تا از شهرهای کشور دفتر دارد، جلسه می‌گذارند و بحث می‌کنند. یا مثلا ما بعنوان جامعه اسلامی مهندسین نیز در 31 مرکز استان و 10، 12 شهرستان‌های بزرگ دفتر رسمی داریم، آنجا نشستند، کار می‌کنند و جلسه دارند اما آن چیزی که پوشش حزبی می‌دهد این است که باید 3،4 حزب فراگیر داشته باشیم که تا حدودی، ایرادات خود را دارد که باید آن را دنبال کنیم.

حداقل 35 الی 40 نفر از جامعه اسلامی مهندسین در مجلس هستند

*با توجه به ائتلاف حزب موتلفه در انتخابات قبلی با اصولگرایان و تجربه ناموفق آنها در این زمینه، آیا آنها حاضر خواهند شد با پایداری ها و جمنا ائتلاف کنند؟

پایداری‌ها برادرهای خوب ما هستند، یک سری تندروی‌ها دارند و ممکن است اختلاف مواضع هم داشته باشیم. اینکه پایداری ها آمدند و قدرت در دست گرفتند این طور نیست. قدرت در دست گرفتن بدین معناست که از میان 290 کرسی مجلس، کرسی‌هایی را در اختیار گرفته باشند. در حال حاضر نیز اگر در جامعه اسلامی مهندسین بخواهیم حوزه پارلمانی خود را تشکیل دهیم، حداقل 35 الی 40 نفر از اعضای آن در مجلس هستند. در شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین، تعدادی از  رؤسای کمیسیون‌های اساسی مجلس حضور دارند. آقای پورابراهیمی از کمیسیون اقتصاد، آقای دکتر زاهدی و  آقای کوچکی‌نژاد از کمیسیون آموزش و آقای فولادگر رئیس کمیسیون تولید ملی و... اینها جزو مدیران مجلس هستند. البته ما نماینده و نماینده‌تر نداریم اما بالاخره فردی به مجلس می‌‌رود، رئیس کمیسیون می‌شود یا عضو  هیات رئیسه می‌شود و اینها حضور دارند. اینکه پرچم برداریم و هر روز راهپیمایی کنیم که برای مثال ده کمیسیون تحت نفوذ ما است، ضرورتی ندارد. آنهایی که اهل تدبیر هستند، رصد کرده و مشاهده می‌کنند. در حال حاضر اگر در مجلس هشتم، نهم یا دهم، فقط بخواهیم جامعه اسلامی مهندسین را در نظر بگیریم، اعضای فعال و موثر داشتیم و داریم. دوستان پایداری هم هستند اما اینکه فکر کنید قدرت را دست گرفتند اینگونه نیست.

عده‌ای ممکن است مرا محافظه‌کار و عده‌ای مرا رادیکال بدانند، من یک باهنر بیشتر نیستم

*جایگاه و نقش خودتان را به عنوان دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در میان اصولگرایان چگونه ارزیابی می کنید؟

در حال حاضر جایگاه‌ها برای یکدیگر تا حدودی قلبی است. یعنی یکی قبول دارد و یکی قبول ندارد. برای مثال اصولگرایان طیفی هستند که فرض کنید در ستونی ایستاده اند که 100 متر طول دارد  بنده که وسط ایستاده باشم  و بخواهم رهبری کنم آن10 متر اول آنقدر تند هستند که اگر بگوییم کلاه بیاور، سر می‌آورند و 10متر آخر هم آنقدر نرم و محافظه کار هستند که حاضرند در  یک شب تاریک بگویند ما اصولگرا هستیم اما به کسی نگویید. این طیف عظیم از آن تندروی تا اعتدال وجود دارد. یک اقدامی که انجام دهم، تندروها می‌گویند چه آدم لیبرالی است و آخری‌ها می‌گویند چه آدم تندرویی است بنابراین تفاوت دیدگاه وجود دارد. بنابراین مدیریت اینها هنر می‌خواهد و ثانیا همه اینها بالاخره ممکن است، منتقد باشند. در حال حاضر نیز در جامعه اسلامی مهندسین بعضی وقت‌ها که مصاحبه می‌کنم بعضی از دفاتر استان‌ها بنده را نقد می‌کنند که چرا برخی سخنان را گفته‌ام، این نقدها خوب است. به اصطلاح حرف‌های ما رفت‌وآمد دارد، فیدبک دارد. بازخورد می‌گیریم و سعی می‌کنیم مواضع‌مان را به یکدیگر نزدیک‌تر کنیم اما معنای آن نیست که مواضع با هم منطبق است. ما حتی در شورای مرکزی هم که می‌خواهیم با هم بحث کنیم ممکن است جاهایی اختلاف نظر جدی داشته باشیم و حتی به رأی گیری منتج شود و خاصیت دموکراسی همین است. اینکه بپرسید جایگاه من چیست، همین است. عده‌ای ممکن است مرا محافظه‌کار بدانند و عده‌ای مرا رادیکال بدانند. من یک باهنر بیشتر  نیستم اما یکی با همین رفتار مرا رادیکال یا تندرو و کندرو می‌داند. اما حوزه نفوذ نسبتا خوب است و به بنده محبت دارند. بالاخره در مراکز تصمیم‌گیری در جریانات اصولگرایی معمولا محبت کرده و دعوت می‌کنند.

آقای مطهری در یک جریان سیاسی قابل تعریف نیست

*اینکه حرف‌های آقای مطهری مورد نقد قرار می‌گیرد اما حرف‌های شما خیر، علت چیست؟

آقای مطهری نیروی مفیدی هستند. مطهری در همه ابعاد ممکن است در یک جریان سیاسی قابل تعریف نباشد و این را عیب نمی‌دانم. برای مثال آقای مطهری در مواضع فرهنگی، فرد بسیار تند و اصولگرایی است و بعضی اوقات از ما جلوتر است. در برخی از مواضع دیگر به اصلاح‌‌طلبان نزدیک است. به همین دلیل خود ایشان می‌گوید من نه اصلاح‌طلب هستم نه اصولگرا. بنابراین ایشان برای خود فرد خاصی است. یک‌سری سخنانی را مطرح می‌کند که برخی او را دوست دارند و برخی نیز او را قبول ندارند. ما در طول سال‌ها تا حدودی شخصیت‌مان شکل گرفته است. اگر زمانی همه عالم و آدم  بگویند باهنر اصلاح‌طلب شده است کسی باور نمی‌کند چون باهنر در این جریان  شکل گرفته و رشد کرده است. ممکن است یک‌سری از مواضع من اصلاح شود، تعدیل شود یا خودم تجدیدنظر کنم، بالاخره تجربه هم مهم است. ممکن است من حرفی که 20 سال پیش زده‌ام الان آن حرف‌ها را کاملا تعدیل کرده باشم اما اینکه باهنر بتواند روزی در این جریان باشد و روزی در آن جریان باشد، موقعیت و زمان آن گذشته است. مثلا کسانی که سال اول به مجلس می‌روند برخی از اینها هنوز جناح سیاسی‌شان شکل نگرفته است و فقط دوست دارند به مجلس بروند. حتی برخی برای‌شان مهم نیست که مثلا آقای عارف یا آقای حداد یا پایداری ها از آنها حمایت کند یا فرد و جناح دیگری حمایت کند و فقط علاقه دارند به مجلس بروند. جالب است در  همین مجلس دهم شاید 140 الی150 نفر از  نردبان لیست امید بالا رفتند اما وقتی آقای عارف کاندیدا می‌شود در مجلس، 103 رأی  بیشتر نمی‌آورد. برای اینکه این 40 الی50 نفر، شخصیت سیاسی‌شان شکل نگرفته و از یک نردبان بالا رفتند ولی تازه می‌خواهد شکل بگیرند که به آقای عارف رای دهند یا ندهند. اما ماها 20 الی 30 سال در این جریانات بودیم و شکل و شمایل خود را گرفتیم.

*چرا مردد هستند؟

در حال حاضر می‌خواهم بگویم افرادی هستند که فرق اصولگرایی و اصلاح‌طلبی را نمی‌دانند. مثلا ما هشت سال قبل با جامعه روحانیت و سایرین، یک بیانیه دادیم که اصولگرایی باید 12 صفت سلبی و 12 صفت ایجابی داشته باشد. اما مواقعی است که مواضع بطور صریح روشن نمی‌شود. قصد توهین ندارم. مثلا در دولت اصلاحات آقای خاتمی یک واژه‌ای رابه نام جامعه مدنی مطرح کردند. شما  بعد از آن اگر جامعه مدنی را  کلیک کنید یکی می‌گوید جامعه مدنی همان مدینه النبی است، یکی می‌گوید جامعه فاضله ارسطو است یا جامعه لاییک است و جامعه مذهبی نمی‌تواند مدنی باشد، بنابراین هر کسی از ظن خود و مواضع خود برداشتی از این واژه می‌کند. بحث این است که وقتی می‌گویی جامعه مدنی بلافاصله باید تعریفش کنید و مثلا بگوئید، مقصود من از جامعه مدنی این پاراگراف است. اگر واژه ای مطرح شود هر کسی بر اساس مبانی خودش آن را تعریف می کند و مفهوم جامعه مدنی خراب می‌شود و جامعه مدنی شکل نمی‌گیرد. ممکن است خیلی جاها اصولگرایان و اصلاح طلبان با هم فرق نداشته باشند. مثلا در مسئله رونق اقتصادی شما فکر می‌کنید ما با هم اختلاف داریم؟ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان همه دوست دارند رونق اقتصادی اتفاق بیفتد. در جریان جنگ اقتصادی آمریکا همه دوست دارند ما در این تحریم بتوانیم موفق شویم اما جاهایی هم اختلاف نظر داریم.

قطعا مردم در انتخابات حضور پر رنگی خواهند داشت

* مشارکت امسال مردم در انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟

تا به حال متوسط حضور مردم در انتخابات مجلس حدود 60 درصد بوده است و گاهی چند درصد کمتر و بیشتر می‌شود و در بعضی مجالس اوج می‌گیرد. من تصورم این است که این اتفاق مجددا می‌افتد یعنی ما اگر افت رأی هم داشته باشیم اصلا افت رأی قابل چالشی نداریم. مردم مسائل را خوب می‌توانند تفکیک کنند. یعنی موقعی که 22 بهمن می‌شود به راهپیمایی می‌آیند اما آدم اگر ذره‌‌ای خرد داشته باشد باید متوجه شود که این معنایش رضایت کامل از مجلس، دولت و قوه قضاییه نیست بلکه مردم  آمده اند تا از نظام‌ حمایت می‌کنند اما اگر قرار باشد، مسئولین این گونه فکر کنند که این همه مردم آمدند و همه آنها،  دولت جمهوری اسلامی را قبول دارند خیر این گونه نیست و ممکن است نقد داشته باشند. همین الان اگر در تاکسی بنشینید ممکن است 100 نقد هم داشته باشند اما همین راننده و مسافر، روز قدس و 22 بهمن به راهپیمایی می‌‌رود و موقع انتخابات هم رأی می‌دهد. بر این مبنا من مطمئن هستم که  مردم حضور خوب و پررنگی خواهند داشت.

*درباره گفتگوی ملی گویا برای اولین بار با شما صحبت کردند، در این جلسات درباره چه موضوعاتی بحث شده است  و هدف آن چیست؟

این گفتگوهایی که داریم اسم و ساختاری ندارد. سخنگو و رئیس هم ندارد. این بحث مطرح شده که این گفتگو‌ها به صورت محفل به محفل آغاز شود. خود این نشست‌‌ها می‌تواند مفید باشد برای اینکه در بسیاری از مواضع در کشور با هم اختلاف نداریم از جمله درباره پیشرفت و توسعه مملکت. در جاهایی که اختلاف داریم ترجیح می‌دهیم که مودبانه با هم گفتگو کنیم. از تریبون‌ها، رسانه‌های عمومی در جهت تخریب یکدیگر استفاده نکنیم. رقابت یک بحث است و تخریب نیز یک بحث دیگر است. زمانی می‌تواند یک رقابت مدبرانه، عاقلانه و  همراه با اخلاق باشد و زمانی هم هست که یک رقابت خشن و بی ربط باشد. یقینا بسیاری از آدم‌های عاقل ترجیح می‌‌دهند که این رقابت‌ها، رقابت‌های اخلاقی باشد. ما دنبال این  نوع رقابت ها هستیم.

اینکه 12 هزار نفر برای انتخابات مجلس ثبت نام کنند، پدیده است/ در گذشته با التماس افراد کاریزماتیک در انتخابات شرکت می کردند

*گفتگوهای ملی برای تعدیل فضای انتخاباتی در جامعه تاثیر گذار است؟ با توجه به اینکه در سال انتخاباتی قرار داریم سخنرانی ها از سوی دو طیف در محافل گوناگون آغاز شده اما هنوز شاهد تخریب و لغو سخنرانی ها به ویژه سخنرانی های اصلاح طلبان هستیم؟

دوره قبل در مجلس دهم 12 هزار نفر برای مجلس ثبت نام کردند، خود این یک پدیده است! یعنی از نظر کلی سطح مجلس تا حدودی افت کرده است. مجالس اول که در کشور تشکیل می‌شد به یاد دارم که عموما چهره‌ها، کاریزما از قبیل افراد مجاهد و زندان رفته و... بودند.  به یاد دارم مجلس اول رو به پایان بود برای مجلس دوم، برخی از حوزه‌های انتخابی بودند که فقط نماینده‌های موجود ثبت نام کرده بودند و هیچ کس به خودش  اجازه نداده بود و در شأن خود نمی‌دیدید که برود و رقابت کند. آخرین بار با خواهش  و التماس چند نفر را می‌آوردیم که ثبت  نام کنند تا انتخابات برگزار شود. این در حالی است که در حال حاضر به ازای هر  کرسی، 50 نفر یا 40 نفر  ثبت می‌کنند و این خود یک مقوله جداگانه است. ممکن است عده‌‌ای از اینها صلاحیت شان احراز نشود نه اینکه رد صلاحیت شوند، به هرحال شورای نگهبان 1 ماه فرصت دارد و باید 12 هزار نفر را ظرف یک ماه بررسی کند و برخی نیزاحراز نمی‌‌شوند.

از 6 هزار نفری که تایید صلاحیت نشدند تقریبا به 600 هزار نفر از آنها ظلم شد/ برخی به دولت، مجلس و شهردار فحش می دهند تا رای بگیرند

*تاکنون این رد صلاحیت ها مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. آیا بسیاری از شایسته ها توانسته اند وارد مجلس شوند؟

من بارها گفته ام برای مثال از آن 6 هزار نفری که صلاحیتشان احراز نشد حداقل به 500،600 نفر از آن‌ها ظلم شد یعنی بلاجهت تأیید نشد. اما شورای نگهبان هم در یک ماه نمی‌تواند دادگاه‌های متعدد راه بندازد و وکیل مدافع باشد. اختلاف سلیقه وجود دارد. آنهایی هم که تأیید شدند من معتقدم عده‌ای از آنها  به ناحق، تأیید شدند و به مردم ظلم شده است. مشکلی که امسال نگران هستم که به وجود  بیاید این است که عده‌ای تصور می‌کنند اگر یک موج نارضایتی در مردم ایجاد کنند و روی آن سوار شوند بهتر می‌توانند به مجلس  بروند. این نگرانی عمومی ما است. به دولت و مجلس و شهردار و ... فحش می‌دهند و نارضایتی را در مردم تشدید می‌کنند برای اینکه رأی بگیرند. این  وضعیت، یک جو نامطلوب به وجود می‌آورد و باید برای آن فکری کرد. افرادی که آمدند و حتی  نذر کردند به هر قیمتی به  مجلس راه پیدا کنند و برایشان مهم نیست چگونه به مجلس بروند، اینها  کارهای غیر اخلاقی است در حالی که هرکسی می‌تواند ویژگی‌های مثبت، برنامه‌ها و ایده‌های خود را مطرح کند و کاری هم به دیگران نداشته باشد. برخی رقبا را تخریب می‌کنند برای اینکه خودشان بتوانند رأی بیاورند و این ذلت بار است.

نظر شما