صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گزارش هفته؛

فسادهای دوران احمدی نژاد در دولت روحانی رسیدگی می شود/ از مفاسد بانک سرمایه تا بابک زنجانی و فساد پتروشیمی

۱۳۹۸/۰۴/۲۰ - ۰۵:۰۱:۰۱
کد خبر: ۸۶۹۰۸۱
تا روزهای نزدیک به انتخابات، چهره احمدی‌نژاد برای مردم چهره‌ای ناشناخته محسوب می‌شد تا اینکه با نزدیک و منتسب کردن خود به شهید رجایی، سردادن شعارعدالتخواهی و ساده زیستی به ویژه مبارزه با مفسدان اقتصادی توانست رای بسیاری از مردم خسته از سیاست و سیاست زدگی را به دست آورد و آنها را با خود همراه کند. در حالی که بسیاری نمی‌دانستند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته و بعدها این شعارها خود پوششی برای نفوذ مفسدان سیاسی و اقتصادی شد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ شاید یکی از مهمترین دلایل ظهور پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد در تیر 1384، ناهماهنگی اصلاح‌طلبان و نداشتن برنامه‌ای منسجم از سوی آنان برای انتخابات بود که آن ها را به یکباره غافلگیر کرد. چرا که با وجود نامزدهای اصلاح‌طلب شاخص در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، یک اصولگرای پوپولیست مآب از نردبان اصلاح‌طلبان استفاده کرد و به ریاست جمهوری رسید. نردبان شهرداری، نردبانی بود که خود اصلاح‌طلبان به احمدی‌نژاد تقدیم کردند. فردی که هیچ‌کس حتی اصولگرایان، فکرش را نمی کردند رییس جمهور شود.

از شهرداری تا ریاست جمهوری

«محمدرضا باهنر»، اصولگرا و از حامیان دولت احمدی‌نژاد، در این باره گفت: «به جز خود احمدی‌نژاد که باور داشت به ریاست جمهوری می‌رسد هیچ‌کس حتی احتمال این موضوع را هم نمی‌داد.» البته باهنر به این موضوع هم اشاره نکرد که روزی به خاطر احمدی‌نژاد، از سوی ناطق‌نوری مامور شد نزد «علی یونسی»، وزیر اطلاعات وقت دوره دولت اصلاحات، برود تا نظر او را از مخالفت با شهردار شدن احمدی‌نژاد برگرداند و تائید او را به دست آورد. اما بعدها خود او به یکباره از دوستی چندین ساله با احمدی‌نژاد و تلاش‌ها برای رییس جمهور شدن وی، به اولین منتقدش بدل شد!

انتخاب احمدی‌نژاد در حالی صورت گرفت که اصولگرایان برجسته‌ای چون علی لاریجانی مورد بی‌مهری اصولگرایان و  شخصیت‌های برجسته آنان همچون محمدرضا باهنر قرار گرفتند!

نکته مهمی که برای بسیاری از اصلاح‌طلبان درس عبرت شد و آن را عامل شکست خود در انتخابات سال 84  دانستند، این بود که احمدی‌نژاد و حامیان وی می‌دانستند بین اصلاح‌طلبان  انسجامی وجود ندارد و هر کدام از آنها به سمت تک روی حرکت کرده اند بنابراین از این شکاف اصلاح‌طلبانه در جهت پیروزی خود استفاده کردند.  شکافی که به نظر می رسد اکنون نیز وجود دارد.

احمدی‌نژاد در تیرماه 84 به عنوان ششمین رئیس‌جمهور ایران انتخاب شد و این آغازی بر سیاست‌ها و اقدامات ویرانگر وی در سطح داخلی و خارجی بود. ویرانگری‌هایی که برای دولت‌های بعد از خود به ارث گذاشت.

از شعار مبارزه با فساد اقتصادی تا پرونده های کلان فساد مالی در دوره احمدی‌نژاد

تا روزهای نزدیک به انتخابات، چهره احمدی‌نژاد برای مردم چهره‌ای ناشناخته محسوب می‌شد تا اینکه با نزدیک کردن و منتسب کردن خود به شهید رجایی، سردادن شعار عدالتخواهی و ساده زیستی به ویژه مبارزه با مفسدان اقتصادی توانست رای بسیاری از مردم خسته از سیاست و سیاست زدگی را به دست آورد و آنها را با خود همراه کند. در حالی که بسیاری نمی‌دانستند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته و بعدها این شعارها خود پوششی برای نفوذ مفسدان سیاسی و اقتصادی شد.

اما سوال این است که چگونه فردی می‌تواند برخلاف باور دیگران، به ریاست جمهوری دست پیدا کند؟ احمدی‌نژادی که پیش از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، فقط استانداری اردبیل و شهرداری تهران را در کارنامه داشت. کارنامه شهرداری‌اش که خود ماجرایی بس طولانی دارد و با چانه‌زنی برخی به شهرداری پایتخت رسید. چانه‌زنی‌هایی که 45 روز در جریان بود تا احمدی‌نژاد به شهرداری برسد.

«اسماعیل گرامی‌مقدم» در این باره گفته بود «عبدالواحد موسوی‌ لاری، وزیر کشور وقت و علی یونسی، وزیر اطلاعات وقت، به دلیل مطلع بودن از پرونده سوآپ نفت در دوران استانداری احمدی‌نژاد در اردبیل، حدود ۴۵ روز حکم شهرداری احمدی‌نژاد را معلق نگه داشتند.»

ماجرایی که در مورد شهردار شدن نجفی نیز تکرار شد و این بار نیز با فشار و تلاش‌های برخی به شهرداری نجفی منجر شد با وجود اینکه نهادهای امنیتی در این‌باره هشدار داده بودند. در واقع نجفی پشت میزی نشست که پیش از وی، احمدی‌نژاد و قالیباف اصولگرا نشسته بودند؛ میزی که برای وی پایدار نماند.  

احمدی‌نژاد گزینه جدی اصولگرایان برای ریاست جمهوری بود که ابتدا با چانه‌زنی آنها به شهرداری و در نهایت به ریاست جمهوری رسید. گویا اصولگرایان و چهره‌های برجسته آنها، این ماجراها را فراموش کرده‌اند که خود نیز تجربه‌ای چون  احمدی‌نژاد در قالب دولت معجزه هزاره سوم در کارنامه خود دارند اما هیچ‌گاه خود را پاسخگوی اقدامات احمدی‌نژاد و دولت او نمی‌دانند. حال اینکه با وجود سنگ اندازی‌های بسیار برابر دولت، خواهان پاسخگویی اصلاح‌طلبان و دولت روحانی  هستند. به ویژه  اقدامات و فسادهایی که به صورت سریالی و زنجیره‌وار برای دولت روحانی، از دولت احمدی‌نژاد به ارث رسید. با این تفاوت که یکی از جریان اصولگرا و یکی از جریان اصلاح‌طلب بود و این در پاسخگو بودن هیچ خللی وارد نمی‌کند.

دلواپسانی که از هر جهت به دولت روحانی و اصلاح‌طلبان می‌تازند و دم از پاسخگویی می‌زنند، فراموش کرده‌اند که مفسدانی چون بابک زنجانی‌ها، شیخ‌الاسلامی‌ها و خاوری‌ها دست پرورده دولت احمدی‌نژاد هستند و باید به جای فرافکنی و فرار رو به جلو، پاسخگوی حمایت‌های خود از دولت نهم و دهم باشند.

احمدی‌نژاد از زمان روی کارآمدن خود از خرافه‌بافی‌هایی چون هاله نور استفاده کرد. خرافه‌بافی‌هایی که بعدها حتی مورد تمسخر هم‌کیشان وی قرار گرفت. رئیس‌جمهوری که از سیاست گفتگوی تمدن‌های دولت قبل از خود (دولت اصلاحات) به شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران رسید و  کشور را به سمت پرتگاه رساند. تحریم‌ها را کاغذ پاره خواند و همه کشورهای جهان را به نفع اسرائیل علیه ایران متحد کرد.

وی با تصمیمات نادرست خود در زمینه پولی و بانکی باعث افزایش تورم شد و با اجرای برداشتن یارانه ها از کالاهای اساسی، نه تنها به پیشنهادات و راهکارهای اقتصاددانان و نخبگان توجه نکرد بلکه سیاست های وی به فساد روزافزون کمک کرد. حذف سازمان برنامه و بودجه و نبود نظارت کافی در اقتصاد باعث ایجاد بحران هایی روز افزون برای کشور و مردم شد که ویرانه های آن به دولت روحانی رسید.

آوازه فساد دولت احمدی‌نژاد به حوزه هنر و هنرمندان رسید تا جایی که اخیرا «رضا کیانیان»، هنرپیشه، نیز که در سریال خانگی شهرزاد به بازیگری پرداخت به این موضوع اشاره داشت که چرا همه فسادهای اقتصادی احمدی‌نژاد در دولت روحانی نمایان شد؟ اشاره او به فساد هادی رضوی، یکی از تهیه کنندگان سریال خانگی شهرزاد، بود که اخیرا مطرح شد.

در این ارتباط قاضی مسعودی مقام در جلسه رسیدگی به اتهامات تعدادی از متهمان بانک سرمایه گفته بود: «متهم سیدهادی رضوی از مجرای پرداخت رشوه به مدیران بانک سرمایه بدون تودیع وثیقه در حدود ۱۰۷ میلیارد تومان را در سال ۹۱ تا ۹۴ از شبکه بانکی خارج و صرف عیش و نوش، سفر‌های خارجی، خودرو‌های لوکس و ملک کرده است». قاضی در این ارتباط، اتهاماتی از قبیل: انتساب معاونت در اخلال عمده در نظام اقتصادی، معاونت در تحصیل مال نامشروع و خیانت در امانت برای هادی رضوی را محرز و مسلم شمرد. هر چند هادی رضوی در سخنانش، مبلغ 80 میلیون را در مقایسه با سایر اختلاسگران، ناچیز دانسته و گفته است: «مگر بدهی من چقدر بوده است؟ حدود ۸۰ میلیارد تومان!!»

این فسادهای اقتصادی در حالی مطرح شده که در دوره دولت احمدی‌نژاد آن هم از سال 91 در جریان بوده و اتفاق افتاده اما در دولت روحانی آشکار شده است.

هادی رضوی متهمی جنجالی است که بسیاری از دلواپسان همواره سعی در تخریب وی و دولت روحانی دارند، هر چند شریعتمداری خواهان رسیدگی جدی به پرونده‌های داماد خود در دادگاه است.  

نمونه‌های قبلی این فسادهای اقتصادی عجیب، پرونده اختلاس پتروشیمی بود که «مرجان شیخ الاسلامی» یکی از متهمین خارج‌نشین آن بود که سال‌ها نیز از آن اختلاس گذشته اما اخیرا یعنی اسفند ماه سال گذشته مطرح شد؛ در حالی که این متهم در سال 96 از ایران گریخته بود. بنابراین با روی میز قرار گرفتن پرونده پتروشیمی، از بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران پرده برداشته شد که با رقمی نجومی در حدود ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو  است.

 هرچند وی پیش از ارجاع پرونده پتروشیمی به دادگاه، از ایران خارج شد و اکنون در کانادا زندگی می‌کند. این در حالی است که وی در بیانیه‌ای خود را بی‌گناه دانسته است!

 این پرونده فساد مالی تا جایی بازتاب داشت که از آن با عبارت شکسته شدن رکورد بابک زنجانی یاد شد. در این ارتباط، «رضا حمزه‌لو»، اولین مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی، بعد از خصوصی‌سازی این شرکت در سال ۸۸ است که با همدستی خانم مرجان شیخ‌الاسلامی در تشکیل شرکت‌های دنیز و پلیکان ضوابط قانونی را رعایت نکرده است.

روزنامه شرق درباره جزئیات این پرونده نوشت: «گروهی از افراد فعال در شرکت نفت و گاز سپانیر وابسته به قرارگاه خاتم‌الانبیا، ناآگاهانه مبادرت به عقد قرارداد با فردی مشکوک به نام مرجان شیخ‌الاسلامی آل‌آقا کرده‌اند و این فرد با گرفتن پول‌های فراوان گویا از کشور متواری شده و به کانادا گریخته است. این زن که دارای مالکیت شرکت‌های آرام و دنیز در ترکیه است و متارکه کرده، با داشتن چندین فرزند برای اینکه سرپوشی بر کلاهبرداری‌هایش بگذارد به کانادا گریخته است. آقای خ. ع از طرف شرکت نفت و گاز سپانیر طرف قرارداد با این خانم بوده که هم‌اکنون از طریق مراجع قضائی در بازداشت به‌سر می‌برد.

 اما این بخش کوچکی از اطلاعاتی است که از ملکه اختلاس شنیده شده است. او مدیرمسئول خبرگزاری میراث و درعین‌حال مشغول لابی نفتی با بقایی و تیم احمدی‌نژاد بود. هم‌زمان به‌عنوان خبرنگار پارلمانی روزنامه همبستگی مشغول به فعالیت بود. همچنین او در مجلس ششم در فهرست اصلاح‌طلبان به‌عنوان عضو جبهه مشارکت قرار داشت و در مجلس هشتم، در فهرست ائتلافی اصولگرایان!

این‌گونه که سابقه او نشان می‌دهد روابطش محدود به یک طیف خاص سیاسی نبود و به ‌نوعی با نزدیکی به گروه‌های سیاسی، اهداف خود را پیگیری می‌کرد. حالا او با آخرین همسرش، مهدی خلجی (کارمند مؤسسه مطالعاتی انستیتو واشنگتن و از حامیان تحریم سپاه) در خانه‌ای دو میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری در شهر واشنگتن‌دی‌سی زندگی می‌کند. همسر  فعلی مرجان شیخ الاسلامی که زمانی در قم طلبگی می کرده، اکنون با کروات در رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور ظاهر می‌شود.

همه اینها نشان می‌دهد چه شبکه‌های بزرگ فساد اقتصادی در دولت احمدی‌نژاد تشکیل شد که سال‌ها بعد از آنها رونمایی شد. به ویژه اینکه این پرونده‌های فساد اقتصادی تنها نمونه‌هایی از میراث دولت نهم بوده که در حال بررسی است.

بنابراین همواره سوالی که برای همگان به ویژه مردم پیش می‌آید این است که چرا از این فسادها در دوره احمدی‌نژاد رونمایی نشده و چرا باید در شرایط فعلی کشور که تحت تحریم اقتصادی است، مطرح شود؟ آیا می‌توان اینها را پروژه‌ای در جهت ناامید سازی مردم به ویژه از دولت دانست، دولتی که شعار خود را همواره بر مبنای امید قرار داد. اگر با نگاهی مثبت به این موضوع نگاه کنیم باید گفت بحث مبارزه با فساد اقتصادی، بحثی بوده که همواره وجود داشته است. اما اینکه چرا به این پرونده‌های فساد مالی و اقتصادی، زودتر پرداخته نشده خود جای تامل است و نیاز به پاسخگویی حامیان دولت گذشته نیز دارد.

نظر شما