امیر دژاکام، بازیگر و کارگردان سینما، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری برنا با اشاره به روابط مصنوعی در سریالها گفت: واقعی نبودن شخصیتها دقیقا همان جایی است که ما در حال حاضر از آن لطمه میخوریم و بینندگان به همین دلیل از تلویزیون دور شدهاند. عدم مطابقت بین سریالها و زندگی واقعی باعث میشود مخاطبان شخصیتها را باور نکنند.
وی به تفاوت ژانرها در سریال سازی اشاره کرد و افزود: البته این موضوع به ساختار سریال هم بستگی دارد. مثلا ملودرام معمولا امور را در رئالیسم پیش میبرد؛ یعنی عواطف و احساسات را برجسته میکند. به این صورت که بدی را بسیار بد و خوبی را بسیار خوب نشان می دهد. طبیعی است که خیلی نزدیک به زندگی ما نباشد. اما الان ملودرام ها و فیلم و سریال سازی در دنیا تغییر کرده است. دلیلش هم بالا رفتن اطلاعات مردم است. به عنوان مثال ما امروزه در انواع و اقسام رسانهها مثل واتس آپ، تلگرام، اینستاگرام حتی رسانه ملی اخبار مربوط به دادگاههای اختلاس، فسادها و... را می بینیم و می شنویم. زمانی که اطلاعات مردم بیشتر میشود به همان اندازه باورپذیری آنها نسبت به امور سختتر میشود.
دژاکام ادامه داد: علاوه بر این اخبار و اطلاعات روزمره، مردم نمونههای سریالهای پلیسی و جنایی و خانوادگی مطرح در جهان را به راحتی در دسترس دارند. مثل همین سریال «بازی تاج و تخت» که جزو 10 سریال برتر جهان است و تقریبا می توان گفت همه مردم ایران آن را دیدند. همه این اطلاعات دانش جدید برای مردم است. بنابراین وقتی پای یک سریال می نشینند تصمیمگیری، کنشها و واکنشهای برخی از کاراکترها را قبول نمیکنند. در نتیجه سریال با عدم استقبال مواجه میشود. در این صورت سریال یا باید خیلی شاد و کمدی باشد یا اگر ملودرام است انطباق بر زندگی واقعی را مورد توجه قرار دهد و تمام تلاش خود را کند که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به یکی از دلایل روابط تصنعی شخصیتها گفت: یکی از محدودیتهایی که باعث میشود شخصیتها غیرواقعی باشند عدم پذیرش جامعه است. به این صورت که اگر ما شخصیت منفی سریال را در قالب یک دکتر، مهندس، خلبان، وکیل، قاضی، معلم، پزشک، منشی و... نشان دهیم به آن صنف بر میخورد و مدعی میشوند به آنها بیاحترامی شده است. درصورتی که در جامعه هر مدل آدمی وجود دارد و هر کاری از هر انسانی در هر شغلی میتواند بربیاید.
وی ادامه داد: مورد بعدی این است که ما باید درمورد بعضی موضوعها حرف بزنیم درمورد بعضیها نه. این خودش دلیل دیگر برای دور شدن شخصیتها از واقعیت است. خیلی چیزها در واقعیت خط قرمز نیست ما آنها را تبدیل به خط قرمز کردهایم که به آن خط قرمز مصنوعی گفته میشود. ما اگر در کتابهای قدیمی حتی مقدس خود نگاه کنیم میبینیم درمورد همه چیز با جزئیات حرف زده شده است. حتی بزرگان ما توصیه میکنند اندیشه باید آزاد باشد و فعالیت کند. متاسفانه ما خودمان برای خودمان محدودیت گذاشتیم و خیلی چیزها برایمان تابو است.
دژاکام پوشش را هم دلیلی دیگر بر روابط مصنوعی دانست و بیان داشت: انسان در مهمانی لباس رسمی میپوشد، در محیط خانوادگی یک مدل پوشش دارد، در جمع دوستانه به یک شکل و... وقتی در محیط خانواده فردی را در پوشش رسمی نشان میدهیم تماشاگر باور نمی کند و صحنه برایش خندهدار میشود. من درصدد این نیستم که این مشکل را بخواهم حل کنم اما نمیتوان کتمان کرد یک مشکل اساسی است که باید به حال آن فکر زیبایی شناسی و تکنیکی شود. از نظر شرعی باید بررسی کرد آیا استفاده از کلاهگیس ایرادی دارد یا خیر؟!
امیر دژاکام ادامه داد: علاوه بر پوشش در روابط هم همینطور است. مثلا مادر بچهاش از اسارت آزاد شده اما میتواند او را بغل کند و در آن لحظه دوربین جای دیگر میرود. مردی همسرش تصادف کرده اما نمیتواند به او دست بزند و مواردی از این قبیل که بسیار دیدهایم. تمام اینها مشکلاتی است که پذیرش سریالها را برای مخاطب سخت می کند.
وی با اشاره به عمده مشکلاتِ سازندگان در سریالسازی گفت: به نظر من یکی از اصلیترین مشکل ما موضوعات، کنشها و رفتارها هستند. ما نمیتوانیم در فیلم و سریال به شکل شفاف برخی مسائل را عنوان کنیم. مثلا وقتی قاچاق اتفاق میافتد که کسی یک جایی چشمش را ببندد اما ما نمیتوانیم آن قسمت را نشان دهیم و در موردش حرف بزنیم چون به فلان سازمان و اداره برمیخورد. درحالی که واقعیت این است وقتی جنس قاچاق وارد کشور میشود یا احتکاری صورت میگیرد کسی که منصب و مقامی دارد چشمش را بسته است. باید گوشزد کرد این عدم تطابقها در دراز مدت به سینما و تلویزیون آسیب وارد میکند و باید به حال آن فکری شود.