گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، او تاکنون بیش از 30 کتاب شامل رمان، داستانهای کوتاه، شعر و نقد ادبی، تاریخ اجتماعی و کتابهای کودکان را به تالیف رسانده است. آثار او ریشه در رئالیسم سنتی دارند و در نوشتههایش از زن بهعنوان شخصیت اصلی استفاده میکند. اتوود در داستانهایش واقعیتهای اجتماعی را با تخیل و اسطورهشناسی و طنز همراه میکند.
«آدمکش کور» در سال ۲۰۰۰ توانست جایزه بوکر را نصیب مارگارت اتوود کند. او همچنین یکی از بنیان گذاران بنیاد نویسندگان کانادا است؛ سازمانی غیرانتفاعی که برای تقویت جامعه نویسندگان کانادا میکوشد. در کنار خدمات بی شمارش به ادبیات کانادا، او از متولیان بنیانگذاری جایزه شعر گریفین است.
پشت جلد این کتاب آمده است:
پا به پای سرنوشت خانواده ای که جنگ مستقیم و غیر مستقیم بر بادش می دهد، مردی ناشناس برای زنی ناشناس به روایت داستانی سوررئالیستی نشسته است. هر دو داستان در بزنگاهی با هم ترکیب می شوند و آدمکش کور را پدید می آورند؛ داستان کشندگانی که همان قدر هولناکند که دوست داشتنی و همان قدر ظالمند که مظلوم.
داستان کتاب آدمکش کور
داستان این کتاب مربوط به زندگی یک خانواده است.
آیریس اکنون در سن ۸۰ سالگی ماجرای هرآنچه بر خودش و خوانواده اش گذشته را مرورد می کند. و این مرور خاطرات با خودکشی خواهش لارا چیس – یکی از شخصیتهای اصلی – در جوانی آغاز میشود.
رمان «آدمکش کور» با خبر مرگ لورا شروع شده و با اعتراف اصلی و حقیقیِ آیریس به پایان میرسد. داستان از دو روایت کاملاً مجزا تشکیل شده. روایت اول نوشتهها و خاطرهنگاریهای آیریس است که در سن هشتادوچند سالهگی مشغول شده تا بنویسد آن چیزی را که بر او و اطرافیانش گذشته، و روایت دوم داستان آدمکش کور است.
«آدمکش کور» نیز در دو روایت مجزا جلو میرود. روایت اول داستان معاشقهها و پنهانکاریهای نهان دختری با مردی فراری است که در جاهای مختلف همدیگر را ملاقات میکنند. روایت دوم داستان اصلی آدمکش کور شامل داستانهایی است ساخته و پرداختۀ مرد برای زن. داستانهایی خیالییی که در یک بعد فضای دیگر اتفاق میافتد. در حاشیۀ این سه روایت، تکههای جراید و اخبار روزنامهها نیز به مدد و یاری کلیت اثر میآید. روایتهایی درهمتنیده و جدای از هم در یک خط. این تنیدهگی روایات اثری مستقل، تصویری یگانه و محکم از لحاظ ساختار و چارچوب را برای خواننده به نمایش میگذارد.
«آدمکش کور» برخلاف اسمی که دارد به هیچ وجه رمانی پلیسی یا جنایی نیست. وقتی ناتالیا گینزبورگ نویسندۀ ایتالیایی با انتشار «صد سال تنهایی» تأکید کرد که اگر پایان دوره رمان به پایان رسیده باشد، بهتر است به آخرین رمان جهان سلام کنیم، انتشار «آدمکش کور» در ابتدای قرن 21 شاید نشانی از زنده ماندن رمان داشته باشد و مارگارت اتوود پس از این رمان به شهرت بیشتری دست یافت و آثار متعدد و پر طرفدار دیگری را خلق کرد که در سراسر دنیا با استقبال بسیار روبرو شدند.
این رمان در ۱۵ بخش به دو داستان متفاوت اشاره می کند.
ترجمه «آدمکش کور» هم که توسط شهین آسایش صورت گرفته است.