صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

بچه پولداری که بخاطر هیجان کیف قاپی می کرد/بخوانید

۱۳۹۸/۰۷/۰۳ - ۱۹:۳۲:۴۵
کد خبر: ۹۰۳۱۳۵
این جوان مدتی است به خاطر سرقت های هیجانی در بازداشت پلیس به سر می برد و جالب این که هیچ نیازی به پول برای انجام این سرقت ها نداشته و تنها از روی کری خوانی و هیجان دست به دزدی زده است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ به نقل از روزنامه خراسان، آرش جوان ثروتمندی است که هنوز باور ندارد در بازداشت پلیس است و به خاطر یک اشتباه، آبروی خانوادگی‌اش را به باد داده است:

سابقه داری؟

نه، تا حالا خلافی نکرده ام یعنی نیازی نداشتم که خلاف کنم.

پس الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

دزدی.

شیوه و شگرد؟

با موتور دست به گوشی قاپی می زدم.

چرا دزدی کردی؟

یک شب در خانه مجردی ام با دوستانم نشسته بودم و بحث کل کل شد که یکی از بچه ها گفت اگر خیلی زرنگی دزدی کن.

مخالفت نکردی؟

ابتدا مخالفت کردم اما وقتی دیدم اگر قبول نکنم پیش دوستانم ضایع می شوم بعد از کری خوانی با آن ها پذیرفتم این کار را انجام دهم.

شنیدم بچه پولداری؟

بله، یک خانه مجردی و یک خودروی لوکس دارم و هیچ وقت احساس کمبود در زندگی ام نداشتم.

تنهایی دزدی می کردی؟

بله، سوار بر موتور آپاچی دزدی می کردم.

چه مدت قرار بود دزدی کنی؟

یک ماه، شرط بندی کرده بودم که در مدت یک ماه 100 گوشی سرقت کنم.

با گوشی های سرقتی چه کردی؟

همه آن‌ها داخل خانه است و نفروختم.

تصمیم داشتی با گوشی ها چه کنی؟

فکر خاصی نکرده بودم شاید بعد از این که شرط را می بردم با شماره های داخل گوشی ها تماس می گرفتم و آن ها را به صاحبانش پس می دادم.

فکر نمی کردی دستگیر شوی؟

نه، چون تازه کار بودم فکر نمی کردم دستگیر شوم، حتی یک کلاه نقابدار می گذاشتم که شناسایی نشوم اما نمی دانم چطور پلیس مرا ردیابی کرد.

گوشی قاپی را چطور یاد گرفتی؟

کار خاصی نیست و فقط باید نترس و موتور سوار حرفه ای باشی.

چطور دستگیر شدی؟

داخل خانه بودم که زنگ را زدند، فکر می کردم یکی از دوستانم باشد، وقتی در را باز کردم دیدم پلیس با حکم قضایی وارد خانه شد و همان جا دستبند به دستانم زد.

خانواده ات اطلاع دارند دستگیر شدی؟

بله، نمی توانم به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم، آن ها به من اعتماد داشتند و فکر نمی کردند دست به این کار بزنم و باعث بی آبرویی‌شان شدم.

شنیدم گفتی از روی هیجان دزدی می کردی؟

ابتدا نمی خواستم کسی متوجه این کری خوانی شود و گفتم از روی هیجان این کار را کردم.

هیجان داشت؟

بله، قبل و بعد از سرقت هیجان زیادی داشتم و یک شرایط جدید را تجربه می کردم.

اگر گوشی خودت را سرقت کنند چه حسی داری؟

واقعا ناراحت می شوم، حتی من که قادر به خرید گوشی تلفن همراه هستم برایم سخت است.

خوب چرا دزدی کردی؟

باور کنید من همه گوشی ها را پس می‌دادم، من دزد نیستم و فقط به خاطر یک کری خوانی دست به این کار بچگانه زدم.

آزاد شوی با دوستانت همراه می شوی؟

نه مثل قدیم، چون اگر آن ها دوست بودند هیچ وقت از من نمی خواستند دست به این کار بزنم. حالا فهمیدم که آن ها به خاطر حسادت به من، قصد داشتند آبرویم را ببرند و مرا نزد خانواده ام خراب کنند. می دانم آن ها وقتی شنیدند من دستگیر شدم شاد شدند چون هیچ کدام از آن ها به غیر از دو تن از دوستان صمیمی ام پیگیر کارهایم نشدند.

معنای رفاقت چیست؟

رفاقت یعنی برادر، یعنی کسی که در همه شرایط پشتت باشد، درست است من وضعیت مالی خوبی دارم ولی بعضی اوقات از نظر روحی و روانی بهم می ریختم و فقط دو تن از دوستانم بودند که در شرایط سخت پشت مرا خالی نکردند و با من همراه شدند.

حرف آخر؟

به قول یکی از دوستان، رفاقت تاوان دارد، من تاوانش را دادم تا دوستان واقعی ام را بشناسم و در آخر به عنوان یک جوان می گویم که رفیق بازی اندازه دارد و اولویت هرکسی باید در ابتدا خانواده اش باشد و راه خلاف به هیچ جایی نمی رسد.

نظر شما