به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ صداوسیما به عنوان اصلیترین رسانه حال حاضر ایران طی سالیان گذشته برنامههای متنوعی را برای مخاطبان خود فراهم میآورد و مردم نیز پای جعبه جادویی و یا گیرندههای صوتی برای گذراندن بخشی از زندگی روزمره مینشستند اما چند صباحی است که این نهاد و رسانه تاثیرگذار رویه دیگری را در پیش گرفته و با گنجاندن برنامههایی در کنداکتور پخش که رنگ و بویی از شادی ندارد باعث کاهش مخاطب خود شده است.
گاهی اوقات پخش برخی از برنامهها در این رسانه به صورت ناخودآگاه باعث ترویج و بروز خشونت در میان مخاطبان میشود، مخاطبانی که طیف اکثریت آن را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند.
در این خصوص به سراغ محمدرضا ذوالفقاری، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی، رفتیم و گفتگویی با او داشتیم که در ادامه میخوانید.
ذوالفقاری در رابطه با بخشبندی برنامههای موجود در صداوسیما گفت: اساسا رادیو و تلویزیون ایران را از لحاظ کاربردی میتوان به دو بخش تفریحی و سیاسی تقسیمبندی کرد که پخش فیلم، سریال و یا مسابقات تلویزیونی از جمله مواردی است که در بخش تفریحی قرار دارد. در کنار آن نیز بخش پر رنگتری که بیشتر از هر چیزی عیان است و سایه خود را روی تمامی بخشها و حوزههای دیگر انداخته، بخش سیاسی است.
این جامعهشناس درخصوص نظرسنجی از پخش قسمتهای گوناگون در تلویزیون، اذعان کرد: اکر به دنبال این موضوع بویم شاهد خواهیم بود شبکههایی که به دور از محتوای سیاسی هستند و کمتر به چنین مسائلی میپردازند دارای مخاطبان بیشتری هستند و مردم ترجیح میدهند اگر تلویزیون میبینند، بیشتر پای برنامههای این شبکهها بنشینند. در واقع یعنی مردم حاضر هستند مخاطب برنامههایی باشند که خط و مشی سیاسی صداوسیما را دنبال نمیکند.
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی در پاسخ به این سوال که نهادی همچون صداوسیما از مسائلی در رابطه با برقراری ارتباط با مخاطبان غافل مانده است، بیان کرد: براساس مشاهداتی که وجود دارد، صداوسیما از دو بخش جامعه غافل مانده و نسبت به آنها بی تفاوت است. البته گاهی در گفتهها اشاره به این موضوع دارند که به این دو بخش توجه ویژه میشود اما متاسفانه فقط در حد گفت و شنود باقی میماند. این بخش عبارتند از جوانان و نوجوانانی که تغییر سبک زندگی دادهاند و اساسا و سبک زندگی حال حاضر آنها مورد تائید صداوسیما نیست و بخش دوم دیگر اقشار آسیبپذیر جامعه است که ظاهرا به آنها توجه میشود اما در عمل چیز دیگری است. مصداق بارز این مسئله نیز تبلیغات و برنامههایی است که نشان از زندگی مرفه و بدون دغدغه افراد دارد در صورتیکه اینگونه تبلیغات هیچ سنخیتی با زندگی بدنه جامعه ندارد.
او افزود: زمانی که این نهاد مقبولیت و محبوبیت خود را نزد جوانان و نوجوانان از دست بدهد، قطعا جوانان و نوجوانان نیز بیکار نخواهند نشست و به سمت تامین خواستههایی که از رسانهها دارند میروند و به سمت و سوی دیگری گرایش پیدا میکنند.
ذوالفقاری در پاسخ به این سوال که تامین این خواسته به چه شیوهای صورت میپذیرد؟ گفت: زمانی که این خواستهها تامین نشود و نسبت به جوانان بیتفاوت باشیم، آن زمان است که رسانههایی همچون رسانه های بی مخاطب بستر مناسب برای جذب مخاطب را پیدا میکنند و سعی در جذب دارند، چون همواره به دنبال مخاطبند و ترجیح میدهند به هر شیوهای که شده آنها را در وهله اول جذب و پس از آن حفظ کنند، نمونه بارز آن نیز شبکههای فارسی زبان خارجنشین است.
این استاد جامعهشناس در ادامه با اشاره به دیگر موضوعی که همیشه مورد بیتوجهی مسئولان صداوسیما قرار میگیرد، بیان کرد: متاسفانه یکی دیگر از مواردی که رسانه ملی نسبت به آن بیتفاوت است مبحث حضور و بها ندادن متخصصان مستقل در تمامی حوزهها از جمله حوزه جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و باقی حوزههای دیگر به عنوان کارشناس در برنامههای تلویزیونی است. به همین دلیل مخاطب همواره احساس میکند رسانه ملی از یک گفتمان خاصی در جامعه دفاع میشود در صورتی که شاید این گفتمان در لایههای جامعه مورد قبول نباشد.
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی در پاسخ به این سوال که صداوسیما در بروز خشونت میان جوانان و نوجوانان به چه میزان اثرگذار بوده است؟ عنوان کرد: چندین سال قبل بود که صداوسیما برنامهای را در خصوص افراد مرفه تهیه کرده بود و به میزان پول و ثروث آنها، اتومبیل در اختیارشان و همچنین میزان خرج این افراد طی یکماه که از دستمزد یکماه افراد عادی در جامعه بیشتر است، میپرداخت.
او افزود: در تمامی کشورها طبقات اجتماعی وجود دارد که به 3 طبقه پائین، متوسط و بالا تقسیم میشوند و هرکدام ملزومات خاص خود را دارند و قطعا شکافهای طبقاتی نیز وجود دارد. زمانی که چنین برنامههایی ساخته میشود فقط و فقط شاهد عمیقتر شدن این شکافها و حتی تبدیل آنها به درههای طبقاتی خواهیم بود. زمانی که این شکافها عمیقتر شود امکان به وجود آمدن گفتمان در میان طبقات از بین میرود و حتی جامعه را در معرض شورشهای اجتماعی قرار میدهد و خشونت بیشتر از هر زمان دیگری بروز پیدا میکند.
ذوالفقاری در پایان گفت: تمامی رفتارهایی که باعث از بین رفتن گفتگو و گفتمان در میان اجتماع شود و طبقات مختلف جامعه را با یکدیگر درگیر کند، آفریننده خشونت است. بهنظر میرسد که بتوان روشهای دیگری را در این خصوص انجام داد. اگر همانند کشورهای توسعه یافته خدماتی را به آن بخشهای جامعه که ضعیفتر هستند بدهیم دیگر نیازی به قیاس طبقات مختلف اجتماع و به رخ کشیدن امکانات نیست و با این روش از بازتولید خشونت جلوگیری میکنیم.