«داریوش قنبری»، عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری، درباره مافوق قانون دانستن پایداریها و فعالیت انتخاباتی بهرغم نداشتن مجوز از کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور به خبرنگار سیاسی برنا گفت: متأسفانه گاهی اوقات، معیارهای سیاسی، معیارهای حقوقی را دور میزنند. بدینگونه که یک جریان سیاسی با توجه به قدرت و جایگاهی که دارد از آن برای دور زدن قوانین استفاده میکند.
او درباره پایداریها نیز افزود: در ارتباط با جبهه پایداری هم به این شکل است. بهرغم موضعگیریهای خاص آنها که بعضا علیه منافع ملی نیز بوده به لحاظ قانونی برخوردی با آنها صورت نگرفته است. این بدین معنا است که در واقع پایداریها خود را فراتر از قانون میدانند. در مجموع شاید هم، هیچکس این قدرت را نداشته است یا نخواسته با اینها برخورد کند. متاسفانه این واقعیتی است که در جامعه ما وجود دارد و در واقع یک سیاست یک بام و دو هوا در ارتباط با جریانهای سیاسی در کشور وجود دارد. یعنی بین جریان اصلاحطلب و اصولگرا این سیاست یک بام و دو هوا وجود دارد. وقتی که در میان اصولگرایان به جبهه پایداری میرسیم باز این سیاست محسوستر است. منتهی این هوا همیشه بر وفق مراد جبهه پایداری بوده و همچنان بر وفق مراد این جبهه میوزد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: به هر حال جبهه پایداری به نوعی تاکنون اقداماتی که انجام داده در این راستا بوده که خودش را کاسه داغتر از آش در دفاع از نظام جلوه دهد و تلاش کرده، سایر جریانهای معتقد به نظام را حذف کرده و کنار بزند. این حذف کردن در ارتباط با فقط اصلاحطلبان نبوده بلکه جبهه پایداری برای حذف اصولگرایان هم تلاش کرده است. آنها حتی تلاش کردند اصولگرایان معتدل را مثل اصلاحطلبان در یک جایگاه قرار دهند و آنها را نیز حذف کنند.
قنبری توضیح داد: برخوردهایی که این جبهه با افرادی مثل لاریجانی داشت یکی از بهترین مثالها در این باره است. به هر حال تلاش جبهه در این راستا است که فقط خودش را به عنوان یک جریان انقلابی مطرح کند و سایر رقبا را کنار بزند. در حال حاضر نیز در مجموع به هر دو جریان سیاسی موجود در کشور، چه اصلاح طلب چه اصولگرا حمله میکند، اخیرا نیز این جریان، صحبت از جریان انقلابی میکند. یعنی وقتی این جبهه صحبت از جریان انقلابی میکند یعنی جریانهای دیگر کشور اعم از اصولگرایان و اصلاحطلبان را خارج از انقلاب میداند.
داریوش قنبری تاکید کرد: هدف جبهه پایداری از این گونه اقدامات، نوعی ارث خواهی است و میخواهد بگوید چون انقلابی هستیم، ارث و میراث هم به ما میرسد چراکه ما برادری خود را ثابت کردیم، از این رو بقیه در این چارچوب نمیگنجند. در مجموع به دنبال این هستند که از اهرم انقلابی بودن علیه دیگران استفاده کرده و سعی میکنند که یک برخورد ابزاری از انقلاب داشته باشند. در صورتی که بسیاری از چهرههایی که در چارچوب جریان پایداری در حال حاضر فعالیت میکنند، اساسا نقشی در انقلاب به آن معنا نداشتند. اگر بخواهیم یک بررسی عالمانه و به لحاظ تاریخی درباره انقلاب انجام دهیم، همین جریانهایی که امروزه تحت عنوان اصلاحطلب و خصوصا اصولگرایان معتدل شناخته شدند در انقلاب نقش داشته و در انقلاب تأثیر داشتند اما در حال حاضر شاهد حضور کسانی هستیم که به نوعی به لحاظ تاریخی در انقلاب غایب بودند اما این روزها خودشان را انقلابی میدانند و هدفشان کسب موقعیت، قدرت و مواهب ناشی از قدرت است. بنابراین وقتی شاهد این گونه برخوردها هستیم جریان پایداری را میتوان یک جریان منفعتگرا تلقی کرد.
او در پاسخ به این سوال که آیا پایداریها با اینگونه شعارها میتوانند جایگاهی در میان مردم پیدا کنند یا خیر و یا آیا میتوانند مجلس یازدهم را در اختیار بگیرند؟ تصریح کرد: جریان پایداری جایگاهی در میان مردم ندارد و امیدش را به این بسته که با توجه به رد صلاحیتهای خاصی که صورت گرفته، این رد صلاحیتها باعث مشارکت حداقلی و ضعیفی شود و آنها نیز در یک مشارکت ضعیف، بتوانند به یک موفقیتی دست پیدا کنند. بنابراین این جریان جریانی نیست که خودش دارای جایگاه و پایگاهی باشد. در حوزههای انتخابی کوچک نیز این جریان خود را در پس اختلافات منطقهای، محلی، قومی و قبیلهای پنهان کرده و سعی میکند از این شکافها به نفع خود بهره ببرد. پایداریها در حوزههای دیگر هم به این امید بستهاند که جامعه به سمت یک مشارکت حداقلی پیش برود و در یک مشارکت حداقلی، بتوانند حداقل رأی خود به دست آورد. به هر حال اگر اتفاقی به این شکل رخ دهد، اکثریت مجلس آینده در اختیار جبهه پایداری است.
او عنوان کرد: به نظر من خطر انشقاق ملی و از دست رفت وحدت و یکپارچگی وجود دارد و جریان جبهه پایداری جریانی نیست که بتواند به وحدت و انسجام ملی کمک کند به خصوص در این شرایط خاصی که فشارهای خارجی وجود دارد و کشور نیز، نیازمند وحدت و انسجام درونی است. روی کار آمدن جبهه پایداری و کنار گذاشتن سایر جریانها باعث قطبی شدن بیشتر جامعه میشود و تبعات نامطلوبی را به دنبال دارد.