حامد عنقا، نویسنده تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا به موضوع اقتباس در آثار سینمایی و تلویزیونی پرداخت و گفت: بعد از انقلاب در سینما و تلویزیون آثار زیادی داشتیم که از طریق اقتباس ساخته شده اما متاسفانه گفته نمی شود، چراکه همه دعوای مسعود کیمیایی و محمود دولت آبادی را بر سر فیلم «خاک» یادشان است. متاسفانه تصوری که نویسنده های ادبیات داستانی دارند منطبق بر شرایطی که در سینمای ما قالب است، نیست.
وی با اشاره به آثاری که با اقتباس از ادبیات داخلی و خارجی ساخته شده است بیان داشت: از جمله آثاری که در سینمای ما با اقتباس ساخته شده است می توان به «گاوخونی» بهروز افخمی با اقتباس از جعفر مدرس صادقی، «درخت گلابی» داریوش مهرجویی با اقتباس از داستان گلی ترقی، «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی با اقتباس از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی و چند آثار از کیومرث پوراحمد اشاره کرد.
عنقا در مورد تفاوت اقتباس و کپی گفت: اقتباس یعنی ساختن یک اثر بر اساس اسکلت بندی، چارچوب فکری و مختصات شخصیتی یک اثر دیگر. مثل اینکه داریوش مهرجویی از روی نمایشنامه «خانه عروسک» فیلم «سارا» را می سازد یا بهروز افخمی بر اساس رمان مرجان شیرمحمدی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را می سازد. به عبارت دیگر اقتباس یعنی روایت تصویری از نگاه، عقاید و افکار نویسنده دیگر. این اقتباس می تواند آزاد باشد یعنی خیلی هم وفادارانه با موضوع رفتار نکنی یا اینکه نعل به نعل باشد که نمونه های موفق آن را در دنیا به کرات دیده ایم.
وی در ادامه افزود: کپی؛ یک گرته برداری یا دزدی از یک اثر هنری دیگر بدون ذکر منبع است. در جهان موضوع ذکر منبع یکی از مهم ترین مسائلی است که متاسفانه ما در ایران اصلا به آن اعتقادی نداریم. در تمام کشورها اگر شخصی بخواهد حتی یک نقل قول از یک گزارش در روزنامه بنویسند باید منبع را ذکر کند درغیر این صورت صاحب اثر می تواند به دلیل عدم احترام به حقوق فکری اش شکایت کند. با اینکه ما سالهاست فرهنگ کپی رایت نداریم و از این کنوانسیون خارج شدیم اما باید به حقوق مولفین احترام بگذاریم و آن را رعایت کنیم.
نویسنده سریال «پدر» در پایان اظهار داشت: در فیلم های سینمایی بسیار اتفاق می افتد که نویسندگان یک فیلم خارجی را می بینند، می دهند آن را ترجمه می کنند و نعل به نعل آن را می نویسند. در تلویزیون هم کم و بیش این اتفاق رخ می دهد. این نویسنده که کپی می کند قطعا جزئیات و فهم اثر را نمی تواند درک کند پس نمی تواند آن را به مخاطبش انتقال دهد، بنابراین آن اثر موفق نخواهد بود لااقل من فیلم و سریالی که از این طریق ساخته شده باشد و موفق هم باشد ندیدم.
محدودیت های صدا و سیما عامل اصلی نبود اقتباس است!
مسعود بهبهانینیا، نویسنده سینما و تلویزیون، با اشاره به موضوع اقتباس در آثار سینمایی و تلویزیونی گفت: یکی از منابع ما در سریال و فیلمسازی اقتباس است که متاسفانه همیشه کم داشتیم. رمانهای بسیار خوبی توسط نویسندگان داخلی نوشته میشود که بهترین نمونه برای اقتباس است. البته اقتباس از رمان سختتر از نمونههای دیگر است چراکه باید واژگان و اوصاف آن را دقیق به صورت دراماتیک تصویرسازی کرد. با تمام این وجود از نظر من اقتباسهای موفقی تاکنون در سینما و تلویزیون نداشتیم.
نویسنده سریال «نرگس» با بیان علت کمبود اقتباس تصریح کرد: یکی از دلایلی که نویسندگان کمتر به سراغ اقتباس میروند کاهش شدید مطالعه در مردم است. بنابراین آنها سعی میکنند سراغ تخیل خودشان و مسائل اجتماعی روز بروند. دلیل بعدی که باعث شده خود من هم سراغ آن نروم محدودیتهای تلویزیونی است. در ادبیات داستانی دست نویسنده بازتر است و فضای بیشتری برای پرداختن به قصه دارد اما در ادبیات نمایشی به خصوص سریالسازی در تلویزیون دست ما بسته است و ما دچار تردید میشویم که آیا امکان بازگرداندن این ظرایف، ویژگیها به ادبیات نمایشی وجود دارد یا خیر؟ البته کارهای من مثل سریالهای «نرگس»، «کیمیا» و... تنههایی به رمان میزنند و روایت رمان گونه از زندگی آدمهاست. به دلیل وجود این نزدیکی کمتر سراغ اقتباس رفتهام.
این نویسنده با تاکید بر رعایت حقوق مولف در اقتباس بیان داشت: اولین و مهمترین مسئله در اقتباس رعایت مسائل حقوقی است که این گام را باید تهیه کننده بردارد. او ابتدا باید حقوق مادی و معنوی اثر را تامین کند و سپس آن را به نویسنده دهد. اما متاسفانه چون در ایران عادت داریم همه چیز را به اسم خودمان تمام کنیم خیلی تمایلی به این امر نداریم و در واقع این انحصارطلبی باعث شده به سراغ اقتباس نرویم. اگر نویسنده کتاب یا رمان مطمئن باشد تمام حقوقش رعایت میشود و حتی میتواند در کنار کار قرار گیرد قطعا مشکلی پیش نخواهد آمد.
بهبهانینیا با اشاره به مرز بین کپی و اقتباس افزود: در اقتباس ما داستان، کانسپت، موضوع، محور اصلی، شخصیتها، حوادث و گره ها را تصویرسازی میکنیم که این کار اگر شخصیت داستان دانای کل نباشد به مراتب سختتر است. اما در کپی کردن نعل به نعل یک کار را بدون طی کردن مراحل قانونی تصویربرداری میکنیم. در همین تلویزیون بارها پیش آمده نویسندگان از سریالهای خارجی کپی کردند با این تفاوت که فقط با یک خانواده و ماجرای ایرانی، خط قرمز آن را برداشتند.
وی ادامه داد: قاعدتا این کار نمیتواند یک اثر هنری تلقی شود و مورد استقبال قرار گیرد. چون یک سریال خارجی بر اساس فرهنگ، آداب و رسوم و شوخیهای محیطی خودشان ساخته میشود، برگرداندن آن به یک سریال ایرانی ظرافت و فهم آن را نمیرساند. به همین دلیل میگویم اگر می خواهیم اقتباس هم کنیم به سراغ آثار داخلی خودمان برویم بهتر است.
اقتباس های اینستاگرامی سبک جدید کارگردانان در فیلمسازی!
شادمهر راستین، نویسنده سینما و تلویزیون، با تاکید بر اهمیت اقتباس گفت: در آثار سینمایی و تلویزیونی اگر اقتباس نباشد اصلا چیزی به اسم فیلمنامه نویسی نخواهیم داشت. چراکه این موضوع یک امر بدیهی و الزامآور است. اینکه ما روشهای اجرای آن را بلد نیستیم دلیل نمیشود صورت مسئله را پاک کنیم. هیچ سینمایی در جهان وجود ندارد خودش را از اقتباس بی بهره نماید.
وی ادامه داد: نمیتوان به بهانه دلایل اقتصادی و کپی رایت نفس اقتباس را زیر سوال برد. برای مثال ما در ایران زیرساختها، مناسبات و قوانین آن را نداریم اما این دلیل نمیشود سراغ آن نرویم، بلکه باید تلاش کنیم مسائل و مشکلات ریشهای آن را حل کنیم. مثل کار تدوین و تصویربرداری که خوشبختانه با اصلاح قوانین مشکلات خود را حل کرده و خودشان را به روز کردند.
نویسنده سریال «خانه سبز» با اشاره به دلیل استفاده نکردن نویسندگان از این شیوه فیلمنامه نویسی گفت: متاسفانه اقتباس همیشه کم بوده و هست. چون در ایران کارگردانان خودشان را مولف و صاحب اثر می دانند بنابراین نیازی به انجام این کار نمی بینند.
راستین دلیل کاهش اقتباس در آثار سینمایی و تلویزیونی را کتاب زدگی مردم دانست و افزود: مهمترین فاکتور در مسئله اقتباس مخاطب شناسی و احترام به مخاطب است. در جامعهای که مردم کتاب خوان هستند به مرور زمان علاقه پیدا می کنند فیلم کتاب ها را هم تماشا کنند. اینکه در سینمای ایران اقتباس بسیار کم می بینیم دلیلش این است در جامعه ما افرادی که کتاب میخوانند و تحت تاثیر ادبیات هستند تعدادشان بسیار اندک است. بنابراین تهیه کننده ترجیح می دهد در جایی که مخاطب بیشتر دارد سرمایه گذاری کند.
این نویسنده در ادامه افزود: اکنون بیشتر چیزی که در سینما میبینیم همان جوکهای اینستاگرامی است؛ یعنی تهیهکنندگان و کارگردانان به نوعی از این شبکه اجتماعی اقتباس میکنند چون مخاطب و دنبال کنندهاش بیشتر است. مشکل اصلی اینجاست که جامعه کتاب نمیخواند و مردم ما کاملا به سمت فضای مجازی رفتند. سازندگان هم با استفاده از همان فضا این جامعه را مورد هدف قرار دادند و برای آنها فیلم و سریالسازی میکنند که تا الان هم موفق شدند.