صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نوروزنامه ۹۹/ گفت‌وگوی سالانه با نویسنده پیشکسوت (بخش اول)؛

خاطره ر. اعتمادی از ترور منصور، نخست‌وزیر پهلوی

۱۳۹۹/۰۱/۰۷ - ۰۰:۵۵:۰۰
کد خبر: ۹۷۲۷۴۸
رجب‌علی اعتمادی مشهور به ر. اعتمادی یکی از رمان‌نویسان مطرح کشور است که آثاری چون «تویست داغم کن»، «آبی عشق»، «گل تی تی»، «عالیجناب عشق»، «گنجشک‌های غم» و... تا امروز به قلم او منتشر شده است.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، شاید کمتر کسی بداند او کار خود را در حوزه نگارش با خبرنگاری و روزنامه‌نگاری آغاز کرد و در روزنامه اطلاعات تا سالیان سال قلم زد. او تنها شخصی بود که از مجموعه پیش از انقلاب این روزنامه، پس از انقلاب اسلامی نیز با آن همکاری کرد.

به بهانه آغاز سال نو و پشت سر گذاشتن سالی مملوء از اتفاقات مختلف با ر. اعتمادی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

زمانی که شما در ابتدای دوران جوانی وارد حرفه خبرنگاری و روزنامه‌نگاری شدید، دورانی بود که اتفاقات تاریخی بسیاری در کشور رخ داد، روزنامه‌نگاران آن زمان را در قیاس با روزنامه‌نگاران و خبرنگاران امروز چگونه می‌بینید؟

شروع کار من در جوانی حدود 22 سالگی بود که کار را در روزنامه آغاز کردم و تا سال 59 کار در رسانه را ادامه دادم. من به دلیل اعتقادی که به کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری داشتم تصمیم گرفتم یک ژورنالیست حرفه‌ای باشم و به نظرم یک خبرنگار یا روزنامه‌نگار وقتی موفق است که حرفه‌ای باشد و به جز آن، شغل دیگری نداشته باشد، به همین دلیل آن زمان از خبرنگاری تا سردبیر شدن تنها به روزنامه‌نگاری فکر می‌کردم و تمام تمرکزم بر این کار بود.

دلیل اینکه ما موفق شدیم تیراژ روزنامه‌مان را به 400هزار نسخه برسانیم همین تمرکزی بود که به کار داشتیم. ما روزنامه‌نگاری را از غرب گرفتیم و ما در زمانی که من کار می‌کردیم در زمینه‌های مختلف روزنامه‌نگاری و خبرنگاری بسیار فعال بودیم اما امروز دیگر روزنامه‌ای نمی‌بینم که با این جدیت فعالیت کند. امروز هر رسانه با مقاصد خاصی منتشر می‌شود و مطالب روزنامه‌ها معمولاً همان مطالبی است که در خبرگزاری‌ها می‌بینیم.

با توجه به شرایطی که آن زمان وجود داشت، منابعی که روزنامه‌ها از آن برای تهیه اخبار و گزارش‌ها استفاده می‌کردند، چه منابعی بود؟

ما از دفتر روزنامه بیرون می‌رفتیم و به دنبال کشف حادثه و خبر بودیم. مطالبی که ما در روزنامه‌ها مطرح می‌کردیم با مطالب رادیو و تلویزیون فرق داشت، تلویزیون هیچ‌گاه آنچه که ما مطرح می‌کردیم را مطرح نمی‌کرد و مردم به همین دلیل بیشتر اطلاعاتشان را از روزنامه‌ها دریافت می‌کردند و تیراژ روزنامه‌ها بسیار بالا بود اما امروز چرا باید مردم روزنامه بخرند وقتی همان اطلاعات در تلویزیون و خبرگزاری‌ها وجود دارد؛ بنابراین تا زمانی که روزنامه‌ها حرف متفاوتی برای گفتن ندارند مردم روزنامه نمی‌خرند.

تیراژ روزنامه‌های ما آن زمان در حالی بالای 150 هزار نسخه بود که جمعیت کشور از 30 میلیون نفر تجاوز نمی‌کرد و امروز که جمعیت تقریباً سه برابر شده حتی به اندازه تیراژ سال‌های گذشته نیز نیست و روزنامه‌ها باید به این نکته توجه کنند که چرا مردم روزنامه نمی‌خرند و دلیل آن را پیدا کرده و مشکل را حل کنند.

این وضعیت مربوط به کشورهای دیگر نمی‌شود؟

خیر، کشورهای دیگر هنوز روزنامه‌هایشان تیراژ بالایی دارند. طبیعی است که رادیو و تلویزیون به میزان محبوبیت روزنامه‌ها آسیب زدند چرا که مردم به صورت رایگان توسط رادیو و بعد تلویزیون از اخبار مطلع شده و نیازی به روزنامه احساس نمی‌شد. به همین دلیل متخصصان غربی در این زمان سبکی در روزنامه‌نگاری خلق کردند که به آن روزنامه‌نگاری تحقیقی می‌گویند و این باعث شد تا روزنامه‌نگاران به دنبال مسائلی بروند که پشت اتفاقات اصلی پنهان شده‌اند، مسائلی که تلویزیون نمی‌تواند به سراغ آنها برود و مطرح کردن‌شان در آن امکان‌پذیر نیست.

متأسفانه این اتفاق در ایران رخ نمی‌دهد، تلویزیون، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها هیچ فرقی با هم ندارند و در این وضعیت قطعاً مردم ترجیح می‌دهند اتفاقات را از رسانه‌ای دنبال کنند که هزینه‌ای برایشان ندارد و رایگان است.

اگر بخواهید برای فهم دقیق‌تر درباره روزنامه‌نگاری تحقیقی یک مثال بزنید، در این شرایط به نظر شما روزنامه‌نگاران ما در برابر اتفاقات چه واکنشی باید داشته باشند؟

به عنوان مثال امروز که شیوع ویروس کرونا جامعه ما را تحت تأثیر قرار داده و سلامت همه افراد مورد تهدید قرار گرفته، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران می‌توانند به ابعاد مختلف این مسأله رجوع کرده و آن را از مناظر دیگری نیز دنبال کنند. مثلاً بحث احتکار ماسک‌ها می‌تواند یک موضوع مهم برای یک روزنامه‌نگار فعال و پیگیر باشد. چرا امروز روزنامه‌نگارها و خبرنگارهای ما در یک اتاق نشسته‌اند و خبرهای خبرگزاری‌ها را که آنها نیز از منابع دیگری آن را تهیه‌ کرده‌اند را در روزنامه‌هایشان بدون هیچ تحلیل و تحقیقی منتشر می‌کنند؟

قطعاً امروز نیاز به یک تغییر اساسی در نگرش‌مان نسبت به رسانه نیاز داریم، روزنامه‌های ما در بهترین شرایط 80 درصد مطالبشان تبدیل به مقاله شده‌اند و هیچ‌کدام به روزنامه‌نویسی روز دنیا ارتباطی ندارد.

امروز یکی از اصلی‌ترین عوامل انگیزشی در بین رسانه‌ها برای بهتر بودن، رقابتی است که به دلیل زیاد شدن رسانه‌ها شکل گرفته، آن زمان که تعداد رسانه‌های کشور بسیار اندک بود، رقابت بین رسانه‌ها به چه شکل بود؟

ما در هر حادثه‌ای واقعاً حرف اول را می‌زدیم و در بزنگاه‌ها حضور داشتیم. ما در روزنامه «اطلاعات» کار می‌کردیم و رقابت اصلی‌مان با روزنامه «کیهان» بود. سعی ما بر این بود که مطالبمان مفیدتر از دیگری باشد و به اخبار زودتر دسترسی پیدا کنیم. آنچه که شما به عنوان رقابت مطرح می‌کنید را من امروز در بین رسانه‌ها نمی‌بینم به نظر من امروز هیچ رقابتی وجود ندارد و اتفاقاً این نکته‌ای است که باید به آن توجه شود چرا که در گذشته یکی از عوامل اصلی موفقیت رسانه‌های ما بود.

خاطره‌ای درباره این رقابت دارید که بتواند این موضوع را بیشتر برای ما روشن کند؟

به یاد دارم در زمان ترور منصور نخست‌وزیر شاه که در مقابل مجلس اتفاق افتاد ساعت حدود 10 صبح بود که ما در محل حادثه حاضر شدیم، به ما مأموریت داده بودند که تا ساعت 12 همه اسامی تمام تیراندازها و سوابق‌شان را پیدا کنیم. ما به عنوان خبرنگار این مأموریت را بر عهده گرفته و تا ساعت 12 همراه با دیگر همکاران نه تنها نام تیراندازها را بلکه عکس و سوابق‌شان را نیز تهیه کرده و آن را منتشر کردیم. رقابت ما به نوعی تنها بین رسانه‌ها نبود، ما به عنوان خبرنگار حتی با پلیس نیز در رقابت بودیم و خیلی وقت‌ها در این رقابت مثل همین ترور منصور از پلیس جلوتر بودیم.

گزارش جالب دیگری که به یاد دارم مربوط به عشرت‌کده‌های کشور می‌شود. هنوز این عشرت‌کده‌ها در کشور راه‌اندازی نشده بودند، همانطور که می‌دانید عشرت‌کده از غرب وارد کشور ما شد و پیش‌تر این اماکن در کشور راه‌اندازی نشده بودند. یک خانمی که از غرب آمده بود با رانت و ارتباطی که داشت مخفیانه یک عشرت‌کده به سبک کشورهای اروپایی راه‌اندازی کرده بود و من با تحقیقات فراوان موفق شدم نوع کارشان را متوجه شده و در روزنامه منتشر کنم، این کار من باعث شد تا پلیس بی‌تفاوتی خود را کنار گذاشته و این مکان را تعطیل کند.

تلاش ما بر این بود که علاوه بر اینکه از این راه امرار معاش می‌کردیم به جامعه خدمت کنیم، خبرنگاران آن زمان واقعاً دغدغه‌های مردم، مسائل‌شان بودند اما امروز اصولاً مسأله‌ای در بین خبرنگاران نمی‌بینم و باید پیدا کنیم که این مشکل از کجا ناشی شده است، خبرنگار باید در حال حرکت باشد و به نوعی خبرنگار باید چشمان باز جامعه باشد.

برای بهتر شدن این وضعیت به عنوان یک روزنامه‌نگار و خبرنگار پیشکسوت چه راهکاری را پیشنهاد می‌دهید؟

به نظر من باید مدیران مطبوعات کشور تغییر کنند، کسانی که روزنامه را امروز به وسیله راه پیدا کردن در بین مقامات و وسیله‌ای برای رانت داشتن تبدیل کرده‌اند باید کنار بروند و اجازه دهند روزنامه‌نویس‌ها وارد این عرصه شوند.

من جوانانی که مقاله می‌نویسند را تحسین می‌کنم و خیلی از مطالب‌شان را می‌خوانم اما مقاله‌نویسی با روزنامه‌نگاری متفاوت است. متأسفانه گسست بزرگی بین روزنامه‌نویسان تجربی گذشته با روزنامه‌نویسان جوان ما دیده می‌شود که باعث شده تا افرادی که تحصیلات آکادمیک دارند بدون قرار گرفتن در کنار افراد باتجربه وارد این حرفه شوند و بی تجربه تنها متکی به آنچه که در دانشگاه آموخته‌اند فعالیت کنند در حالیکه این درست نیست و باید این گسست از بین برود و نسل قبل با نسل امروز ارتباطش را ادامه دهد.

من 40 سال است که در خانه هستم و کسی سراغ من نمی‌آید که از تجربیات من استفاده کند، کسی از من نمی‌پرسد که راز موفقیت مطبوعات ما در جلب نظر مخاطب چه بود، امروز علاقه‌ای برای بیشتر شدن مخاطب و بالا رفتن تیراژ روزنامه‌ها در بین مدیران وجود ندارد چرا که اگر وجود داشت اینقدر بی تفاوت نسبت به وضعیت حاضر عمل نمی‌کردند.

فکر نمی‌کنید دلیل این اتفاق بیشتر به پر رنگ‌تر شدن فضای مجازی و دسترسی راحت‌تر به اطلاعات و اخبار برمی‌گردد؟

شاید این موضوع در ایران به درستی مطرح باشد و واقعاً فضای مجازی تأثیر چشمگیری گذاشته باشد اما این موضوع با تمهیداتی که مسئولان و مدیران مطبوعات دارند کاملاً کنترل شده و می‌بینیم که امروز در آلمان روزنامه‌ای منتشر می‌شود که 6 میلیون تیراژ دارد و این در حالی است که امکانات و فضای مجازی در آلمان بسیار فعالتر از ایران است.

من خودم هر سال به کشورهای اروپایی سفر می‌کردم تا روزنامه‌های مشهور در کشورهای مختلف را بخوانم و از تجربیات آنها استفاده کنم، امروز با پیشرفت تکنولوژی هنوز این روزنامه‌ها را دنبال می‌کنم. قطعاً اگر روزنامه‌های ما می‌خواهند ادامه حیات دهند و به معنای واقعی کلمه روزنامه باشند، باید تغییر نگرش دهند.

نظر شما