صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

راز جسد خونین در خیابان چه بود؟

۱۳۹۸/۱۲/۱۹ - ۱۳:۱۵:۴۹
کد خبر: ۹۷۵۳۵۲
همزمان با کشف جسد خونین مردی در خیابان تحقیقات جنایی برای دستگیری عاملان این جنایت آغاز شد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ ظهر جمعه 16 اسفند مرد جوانی هراسان با اورژانس تماس گرفت و برای کمک به دوستش درخواست آمبولانس کرد.

به‌دنبال اعلام این خبر مأموران اورژانس به محل مورد نظر که خیابانی در نزدیکی بیمارستان یاسینی بود رفتند اما با پیکر خونین مردی جوان در حالی مواجه شدند که بر اثر اصابت جسم نوک تیز جان باخته بود و کسی نیز کنار جسد نبود. بنابراین با احتمال وقوع قتل موضوع به مأموران کلانتری 128 تهران نو و سپس بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. در تحقیقات میدانی، یکی از شاهدان گفت: دقایقی قبل این مرد را سرنشینان یک خودروی سمند که دو مرد، یک زن و بچه بودند به بیرون پرت کردند و رفتند. اما من موفق شدم شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. با استعلام شماره پلاک خودرو، هویت وی به‌نام امیر شناسایی و به دستور بازپرس جنایی مرد جوان بازداشت شد.

او در تحقیقات ادعای عجیبی را مطرح کرد: من به مواد مخدر اعتیاد دارم و برای ترک به کمپی در منطقه تهرانپارس رفتم. در آنجا با مردی به‌نام شهریار آشنا شدم که می‌گفت یکی از دوستانش به‌نام احسان که با او اختلاف مالی دارد برایش پاپوش درست کرده و او را به زور به کمپ آورده و مسئولان کمپ هم حرفش را قبول نمی‌کنند و می‌گویند باید 15 روز در کمپ بستری باشد. من چند روز زودتر از شهریار از کمپ بیرون آمدم و شماره تلفن او را داشتم. چند روز بعد از این ماجرا شهریار به من زنگ زد و گفت احسان در رویه کوبی مبل کار می‌کند و معتاد است. به من گفت می‌خواهد او را به کمپ ببرد و برای این کار درخواست کمک کرد. من هم پذیرفتم شب حادثه شهریار و همسرش به خانه من آمدند. البته همسر من در خانه نبود.

صبح زود به‌همراه شهریار، همسرش و بچه من راهی کارگاه محل کار احسان در محدوده کرج شدیم. احسان با دیدن ما مقاومت کرد و حاضر نبود برای ترک به کمپ بیاید. به‌همین دلیل او را کتک زدیم و با بستن دست و پایش به زور او را سوار خودرو کردیم. من راننده بودم و نمی‌دانم داخل ماشین چه اتفاقی افتاد اما بین احسان و شهریار درگیری رخ داد، ناگهان شهریار از من خواست خودرو را متوقف کنم. حال احسان بد شده بود و ما او را گوشه خیابان رها کردیم و با اورژانس تماس گرفتیم.

با توجه به اظهارات مرد جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت شهریار و همسرش را صادر کرد تا تحقیقات در این خصوص از آنها صورت بگیرد.

نظر شما