آن شب که تو در کنار مایی روزست
و آن روز که با تو میرود نوروزست
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست
دو بیتی بالا روایتی از سعدی علیهالرحمه در باب نوروز است؛ وصف حال امروز ما. شاید عید و نوروز با شرایط امروز جامعه همخوانی نداشته باشد اما نمیتوانم نگاه بدبینی داشته باشم و معتقدم هر اتفاقی خیریتی دارد و نباید به دیده صد در صد منفی به آن نگریست.
بیشک سال 98 برای بسیاری از مردم در جای جای کشور با تلخی سپری شد. از همان ابتدای سال که با سیل آمد و خانوادههای بسیاری را در مازندران، گلستان، شیراز، لرستان، کرمانشاه، خوزستان، ایلام، مرکزی و ... عزادار کرد.
سیل که رفت، زلزله آمد و بعد مسائل و مصائب پس از گرانشدن بنزین.
شهادت سردار سلیمانی و دهها نفر که در مراسم تشییع پیکر سرباز فداکار میهن جان دادند و در نهایت حادثه هواپیمای اوکراینی که یک دنیا را تکان داد.
اوج مشکلات سال 98 هم ویروس کرونا و اضطراب و ناامیدی حاکم بر جامعه بود که تاکنون خانوادههای بسیاری را درگیر و سیاهپوش کرده است.
سال 98 از آن سالهای عجیب، تلخ و پر درد بود اما باید امید داشت، امید به آینده بهتر و آیندهای روشن همانگونه که حضرت لسانالغیب میفرماید:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند...