صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

به قلم مهرداد اوستا؛

کتاب «مهر و آتش» تجدید چاپ شد

۱۳۹۹/۰۲/۲۰ - ۱۱:۳۲:۱۸
کد خبر: ۹۹۹۴۷۶
کتاب «مهر و آتش» شامل روایت مهرداد اوستا از رویارویی اسطوره‌های آیین مهر و مزدیسنا در شاهنامه نوشته به اهتمام بهروز ایمانی توسط سوره مهر منتشر شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا،کتاب «مهر و آتش»، در زمره آخرین آثاری است که از زنده‌یاد مهرداد اوستا به جا مانده و در بردارنده مطالب‌ و نکاتی پیرامون شاهنامه فردوسی است.

محور اصلی ١٢ فصل کتاب، پژوهش‌هایی درباره شاهنامه است و در کنار آن مطالبی درباره‌ اساطیر هند و چین و موضوعات فرعی‬ اینچنینی‬ دیگر‬ هم دیده می‌‌شود که پیوسته‌ و وابسته به موضوع اصلی کتاب است.

به‬ باور‬ گردآورنده‬ این‬ کتاب‬ در این نوشته‌‌ها، کمبودها و نارسایی‌‌هایی به چشم می‌خورد که به‬ نظر می‌رسد مرحوم اوستا فرصت بازخوانی و بازبینی آن‌ها را پیدا نکرده است و به همین خاطر گردآورنده کوشیده تا این گسیختگی‌‌ها را با مراجعه به منابع مربوط پیوند دهد و تکمیل کند.

زنده‌یاد مهرداد اوستا در بخشی از کتاب «مهر و آتش» (رویارویی اسطوره‌های آئین مهر و مزدیسنا در شاهنامه) می‌نویسد:

فردوسی، ستاینده زندگی، زیبایی و کرامت‌های انسانی است که در چشم او، زندگی و زیبایی هر دو به یک معنی همانا کرامت انسانی است و این هر سه را مفهومی دیگر است که همان ایمان باشد. و او همچنان که گفته آمد، هنرمندی است که زیبایی را در همه مفاهیمش می‌ستاید. حماسه بزرگ او، جدال میان زندگی و مرگ است. قهرمانان شریف او در عرصه‌های گوناگون خود، در جلوه اشرافیتی باشکوه، خود، تمثیل زندگی و زیبایی هستند و آزادی‌ای که انسان، جدا از او نمی‌تواند مصداق شریف و گرامی انسان را داشته باشد. از این روی در حماسه جدال رستم با اسفندیار است که رستم، پهلوانِ محبوب فردوسی، در این سرگذشت، مدافع آئین مقدس آزادی است و اسفندیار، شاهزاده مغرور و جوانی است که می‌خواهد به این حریم تجاوز کند و به پاسخ این جوان فریفته جوانی و رویین‌تنی، می‌خواهد وی را، که آگاهی به این حقیقت ندارد، بیدار و آگاه سازد.

در مبحث اختلاف دو فرهنگ و آئین (میترایی و مزدیسنایی)، رستم تهمتن، نماینده آئین میترایی و اسفندیار، به آئین مزدایی ایمان دارد و جدال این دو، بیان استعماری برخورد این دو فرهنگ است که در جای خود به شرح نگاشته خواهد آمد. لاجرم دو فضای متناقض در شاهنامه فردوسی روشن خواهد شد و هم بیان این معنی که ریشه عرفان ایران در تمثیل‌ها در طریقت‌های متفاوت نیز یافت می‌شود.

فردوسی در سرودن شاهنامه و یا بیان روشن‌تر، بازگفتن آن از پهلوی به پارسی دری، همچون یک ترجمان شریف با نگهداشت امانت، در منظومه والای خویش چنین می‌گوید: سخن هرچه گویم، همه گفته‌اند / بَر باع دانش همه رفته‌اند.

 

 

نظر شما