به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ کلان شهر تهران به عنوان پایتخت و پر جمعیت ترین شهر ایران از نظر فرهنگی حال و روز خوبی را سپری نمی کند.
ضعف فرهنگی علت اصلی بسیاری از آسیب هاب اجتماعی
بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، طلاق، اختلاف اجتماعی ، شکاف اجتماعی و بسیاری دیگر از مشکلات اخلاقی و اجتماعی به دلیل ضعف در حوزه فرهنگ است. اگر از زاویه دیگری نگاه کنیم متوجه می شویم خیلی از مشکلات روزمره شهروندان تهرانی مانند آلودگی هوا، ترافیک و ... ناشی نبود آموزش های لازم در حوزه فرهنگی است.
موازی کاری در بین نهادهای فرهنگی
در حوزه فرهنگی شهر تهران با نهاد ها، سازمان ها و مراکز مختلفی مواجه هستیم که نه تنها بودجه های ریز و درشتی دارند، بلکه در فرایند تصمیم گیری و اجرا هم به صورت مستقل عمل می کنند.
سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، حوزه هنری سازمان تبلغات اسلامی، کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان، بخش فرهنگی سپاه وبسیج و سایر ارگان ها و نهادهایی از این دست سالانه رقم های ریز و درشتی را خرج فرهنگ سازی و تولیدات هنری می کنند.
ورود سایر نهادها و ارگان ها به بحث فرهنگ و تولیدات فرهنگی اتفاق مثبتی است اما وقتی این نهادها به سمت سیاستگذاری در حوزه فرهنگ می روند، مشکلات آغاز می شود. هر نهادی ساز خودش را در این عرصه می زند .
در واقع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بودجه محدودی که در اختیار دارد، تنها می تواند بر کار معاونت ها و نهادهای زیر مجموعه خود نظارت داشته باشد اما باید پاسخگوی عملکرد همه بخش ها در حوزه فرهنگ باشد. بخش هایی که گاه مسیری خلاف جهت سیاست های کلی دولت و خواست مردم را در پیش می گیرند.
سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
برای بررسی این موضوع که چرا در شهر تهران سیاست های فرهنگی نهادهای مختلف به سمت و سوی تفکری که مردم به دنبال آن هستند تغییر نمی کند به بررسی یکی از این سازمان ها که بودجه و امکانات بسیار خوبی برای کار در حوزه فرهنگی دارد می پردازیم.
با پایان دفاع مقدس و آغاز دوران سازندگی، ضرورت توسعه فرهنگی پایتخت، شهرداری تهران را برآن داشت تا همراه با خدمات اجتماعی، عمرانی ارائه خدمات فرهنگی را در زمره برنامههای خود قرار دهد. از همان زمان، بازسازی و یا تغییر کاربری اماکن در اختیار شهرداری آغاز شد تا آن که از اولین سالهای دهه 70، تأسیس مراکز فرهنگی هنری با عناوین فرهنگسرا، خانه فرهنگ، کتابخانه، موزه و ... در مناطق 22گانه شهرداری آغاز شد و معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری، اداره آنها را بر عهده گرفت. مدتی بعد و در سال 1375 سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بهمنظور توسعه فرهنگ و هنر در جامعه ایرانی و نیز ارتقای فرهنگ شهرنشینی در تهران ایجاد شد.
ساختار این سازمان بدین شکل است که رییس سازمان توسط هیأت امنا انتخاب و حکم او توسط شهردار تهران صادر میشود. یکی از راههای اصلی تأمین بودجه سالانه سازمان، بنا بهتصویب مجلس شورای اسلامی، 4% درصد درآمد وصولی شهرداری تهران است. هیأت امنا، عالی ترین مرجع سیاستگذاری و تعیین خطمشی سازمان است، هیات مدیره نیز تصمیمات اجرایی را اتخاذ می کند.
ترکیب هیات امنای سازمان به صورت زیر است:
* شهردار تهران
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
* رئیس سازمان تبلیغات اسلامی
* رئیس سازمان صدا و سیما
* مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
* مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها
* رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
* وزیر آموزش و پرورش
* رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور
* رئیس شورای فرهنگی اجتماعی در شورای عالی انقلاب فرهنگی
*رئیس شورای اسلامی شهر تهران
با نگاهی به ترکیب هیات مدیره می توان این سازمان را به رغم اینکه زیر مجموعه شهرداری است وابسته به جریانی خاص خطاب کرد.
می توانیم ادعا کنیم در حوزه فرهنگی نیاز داریم تا صدای مردم را بشنویم و نگاه فرهنگی مان را به خواست مردم نزدیک کنیم. وقتی مردم با حضور میلیونی خود در پای صندوق های رای به مدیران شهری سابق نه می گویند و به دنبال اصلاح روند هستند، باید در تمامی حوزه ها به خصوص حوزه فرهنگی تغییراتی ایجاد شود اما ساختارهای قدیمی جلوی این تغییرات را می گیرند.
برای روشن شدن ماجرا می شود مثال ساده ای زد، فیلمی اکران می شود که محتوای آن به دلیل نگاهی نو یا حرفی منتقدانه با استقبال مردم مواجه می شود ولی چون آن حرف یا انتقاد با نگاه جریانی خاص متفاوت است، از سوی آن جریان تحریم می شود و چون امکانات فرهنگی شهر مانند پردیس های سینمایی همواره در دست آن جریان است مردم از دیدن فیلم مربوطه محروم می شوند.
عدم استفاده از ظرفیت های شهر برای آموزش های فرهنگی
حال به مواردی اشاره می شود که همین سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران با انجام آنها و حتی بدون تغییر ساختار می توانند بسیاری از مشکلات را تا حدود زیادی تسهیل کنند.
بیلبوردهای موجود در سطح شهر فقط جای تبلیغات نیست
به عنوان مثال بیلبوردهای تبلیغاتی که به صورت مستمر در سطح شهر دیده می شوند و اتفاقا برای بینندگان نیز جذابیت دارند خود به تنهایی می توانند محلی برای آموزش های فرهنگی باشند.
محتوای این بیلبوردها از دو حالت خارج نیست؛ حالت اول که پوشیده شده از تبلیغات محصولات مختلف و حالت دوم هم این است که نشان دهنده شعارهایی هستند که نه تنها این شعارها جذابیتی برای شهروندان ندارند بلکه موجب اعتراض مردم هم شده است.
در موضوع معضل ترافیک و آلودگی هوا می توان با استفاده از تولید محتوای مناسب مردم را به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و عدم استفاده از خودروهای تک سرنشین تشویق کرد.
مترو، محلی مناسب برای کارهای فرهنگی
متروی تهران فضای بسیار مناسبی برای آموزش های بصری دارد، فضاهای موجود در ایستگاه های مترو و یا حتی ال سی دی های کوچک داخل مترو محل مناسبی است تا بتوان با تولید محتوا شهروندان را از معضلات اجتماعی آگاه و آن را در مسیر اصلاح قرار داد.
دیوارهای شهر، ظرفیتی که دیده نمی شود
یکی دیگر از مکان های دیگری که از آن می توان به عنوان به عنوان محلی برای ارائه آموزش های لازم استفاده کرد دیوارهای شهر است که هم اکنون هیچ توجهی به این ظرفیت نمی شود.
بنابراین می توان گفت برای اصلاح در روند فرهنگی شهر حتی اگر سیاست های کلی را تغییر ندهیم با کمی تفکرو تولید محتوای مناسب و کارشناسی شده می توانیم به خروجی مثبت و رضایت مردم پیش برویم.
این ها بخشی از اقدامات کوچکی بود که با انجام آن ها میتوان به سمت اصلاح نقاط ضعف در حوزه فرهنگی شهر رفت.
یکی از مواردی که موجبات عدم پویایی فرهنگی شهر تهران را فراهم میآورد، ناکارآمدی سازمانها و نهادهای فرهنگی آن شهر است، لذا بازنگری بنیادین بر فعالیتهای سازمانها و نهادهای فرهنگی از ضروریات هر جامعهای است. در راستای آسیب شناسی سازمانها و نهادهای فرهنگی کشور، دو دسته از عوامل را دخیل هستند ؛ دسته نخست به ناکارآمدیهای نظام کلان خط مشی گذاری مربوط است که در آن به ده مورد از آسیبها نظیر: فقدان استراتژی فرهنگی، فقر کادرهای تخصصی، فقدان نگرش بلندمدت، عدم درک تحولات محیطی، سیاست زدگی نهادها، عدم ارتباط نهادهای فرهنگی و علمی، اقدامات موازی، فقدان الگوهای مدیریتی، عدم گسترش نهادهای مدنی و ساختار کهنه ناکارآمد نهادهای فرهنگی اشاره دارد. دسته دوم به ناکارآمدیهای مدیریت سازمانها و نهادهای فرهنگی همچون: عدم آموزش، فقدان اهداف، ضعف ساختار، عدم پویایی، عدم بهره مندی از IT، تداخل وظایف، انجماد فرهنگی، تمایل به اهداف غیرذاتی، تسلیم فرهنگی و نبود مهندسی ارزش مربوط میشود.
گفتنی است شورای عالی انقلاب فرهنگی که در خط مقدم مدیریت فرهنگی کشور قرار دارد میبایست به صورت اصولی و با تدوین برنامههایی در جهت رفع این آسیبها اقدام نماید.