غلامرضا رمضانی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، درمورد اهمیت سریالسازی در تلویزیون گفت: «مبحث برنامهسازی و بالاخص سریالسازی که یکی از ستونهای اصلی هر شبکه تلویزیونی محسوب میشود، مبحثی به غایت حساسی است. شبکههای خانگی و تلویزیونهای دولتی و خصوصی همیشه تلاش دارند تا با پراهمیت گرفتن این مسئله سعی کنند آمار مخاطبین خود را حفظ و روند صعودی داشته باشند. قطعا شورای تصویبی و یا مدیران حاضر در سازمان علاقهای به این شیوه نگرش نداشته و ندارد و به نظرم از تامل و اتاق فکر و راهکار بدیع و کارساز نشانی دیده نمیشود.»
این فیلمساز بااشاره به سریالهای تلویزیونی گفت: «در اینکه صداوسیما هم همواره تلاش و آرزو داشته که در این ماراتن نقش تاثیرگذاری داشته باشد شکی نیست، ولی مدیران صدا و سیما در این چندساله همواره یا نگاهشان به شکل ساختاری و شیوه داستانپردازی سایر شبکهها بوده و یا دست به تولید سریالهایی زدهاند که اغلب فاقد داستانهای پرکشمش بوده است. در سریالهای تولیدی این سالها، از داستانهای درگیرکننده و موضوعات غیر بدیهی و فضایی غیر قابل پیشگویی و پیشبینی اصلا خبری نبوده و قصه سریالها یک لوپ دائمی و یا شیوه رواییشان روی خط تکرار مضامین و قصههای لو رفته چرخیده است.»
رمضانی معتقد است سریالهای تلویزیونی قابل پیشبینی و پر از شخصیتهای تخت و بدون پیچیدگی انسانی هستند؛ او در همینباره افزود: «قاعدتا سعی شود داستانهای انتخابی آنقدر نخنما نباشد که در همان اول تکلیف قهرمان و ضدقهرمان روشن شود. به قصههایی برسند که لایه بیرونی تنها یک پوشش اولیه باشد و لایههای انبوه داخلی آنقدر درگیر کننده و پر افتوخیز باشد که مخاطب عاشق داستانگویی و پیچشهای دراماتیک شود. اینکه موضوعهای انتخابی دیگر به دفعات و در قالبهای مختلف تکرارشده و در بدو سریال پنجاه قسمتی کاملا میتوان فهمید که فلانی مثبتاندیش و متعهد و منطقی و شاید مومن است و امکان خطا ندارد. این سریال با هزینه گزاف ساخته میشود و مخاطب اشتیاقی به دنبال کردنش ندارد.»
او درمورد فرصت بینظیر تلویزیون در حالی که مخاطبان میلیونی خود را همیشه داشته است، گفت: «نخست اینکه به نظر بنده و بسیاری از اهل فن شاید بهترین اتفاق این است که هر شبکه بهتر است شکل ساختاری برنامهسازی منحصر به نگاه خودش را داشته باشد و سعی کند متفاوت از سایرین باشد. چنانچه در شبکه خانگی شیوه و شکل سریالهایی که به تبع رها بودن برخی قصهها و نداشتن ممیزی سختگیرانهتر و شاید کم اهمیت شمردن تعهد و البته دلایل دیگر، مطلوب است. اگر شبکه دولتی نمیتواند این آزادی را داشته باشد به جایش فرصت مخاطب میلیونی و آزادانهتری را دارد که باید بهسوی نحوه ساخت منحصر به خودش برود تا در نگاه مخاطب تمایزی با شبکههای خانگی و حتی ماهواره داشته باشد. مانند آن است که اگر در کانالهای ماهوارهای فوتبال اروپا یا هر نقطه دیگر جهان پخش شود و همزمان از شبکه ورزش فوتبال لیگ برتر پخش مستقیم باشد به حتم مخاطب میلیونی خودش را دارد و قابل قیاس نیست.»
رمضانی درمورد اعمال نظر مدیران در کارهای تلویزیونی و تاثیر مخرب این اتفاق که به روالی عادی بدل شده است هم گفت: «معتقدم برخی از تمها حتی در تکرار هم بیننده خود را دارد. در اصل میشود در پارهای از موارد به مدیران صدا و سیما هم حق داد. چارچوب خشک و مدعی بسیار و خط دهندههای ماشالله همواره شیوه آسهآسه قدم برداشتن و بیمسئله بودن را دیکته میکند. از نگاه دیگر باید بپذیریم که هر سال که میگذرد، تصمیمهای عجیب و غیر معقول برای انتخاب عوامل اصلی در جذابیت و عدم جذابیت سریالها تاثیر بسیاری گذاشته است. مدیران و تهیهکنندهها همواره و برای هر نوع قصهای تز کهنه و ناکارآمد خودشان را تکرار میکنند. در حالی که ادعا دارند به دنبال جوانگرایی و کشف استعداد هستند.»
او درمورد تصمیمهای غیرحرفهای و ناشیانه که موجب اتلاف چندین میلیارد تومان پول و هدر رفتن زحمت یک گروه میشود، گفت: «سریالی با بودجه چند میلیاردی را فدای یک سیاست جواب نداده و قدیمی میکنند. برای خودم در این پنج سال چندین بار اتفاق افتاده که برای ساخت سریالی تا پای قرارداد رفتهام ولی یکباره مدیر شبکه یا مدیر گروه به تهیهکننده دیکته کردهاند که دنبال نگاه جدید هستند. از طرفی سریال بوده که نود قسمت ساخته شده و به هیچوجه نه در جذب مخاطب موفق بوده نه ساختار منسجم و معقولی داشته نه به لحاظ تکنیکی ارزشهایی را به همراه داشته است. عزیزان هنگام تصمیمهای غیرکارشناسیشان نباید یادشان برود که در چه پروسه زمانی و چه دورهای هستیم. فراموش نکنند وقتی سطح انتظار ساختاریشان را پائین میآورند آیا بودجه را هم متناسب با آن کاهش میدهند یا نه... و مهمترین پارامتر اینکه مخاطب روز به روز دنبال کیفیت بالاتر، تکنیک برتر و بهترینهاست. مدیران واقعا بگویند در این بیست و اندی سال چقدر در جوانگراییشان برای پروژههای سنگین موفق بودهاند؟»
این فیلمساز افزود: «من چند ماه از عمرم در سال را در حال مذاکره با تهیهکنندهها و یا خواندن متنها سپری میکنم. متنهای سطحی و ضعیفی را نمیپذیرم که اتفاقا مدیران و تهیهکنندهها اصرار بیش از حد دارند که قبول کنم و آنهایی را که پس از کلی نشست و گفتوگو میپذیرم بسازم، یکباره تهیهکنندهاش ناپدید میشود و یا اعلام میکند که تصمیم مدیران بر این است که نیروی جوان با استعدادیابیهایی کار را در دست بگیرند. اگر سریالی که بخواهم بسازم برای مخاطب جذاب باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد، خودم پیشقدم میشوم.»
غلامرضا رمضانی که سابقه ساخت چندین فیلم سینمایی در سینمای کودک را هم دارد، در آخر گفت: «به ادارهکنندگان صدا و سیما پیشنهاد میکنم این ضربالمثل خودگویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی را فراموش کنند. چرا هر بار که سریال ضعیفی پخش میشود در پی آن اخبار و آمار نادرست در مورد میزان استقبال و میزان رضایت تکثیر میکنند و حتی لوح تقدیر به کارگردان و تهیه کننده میدهند و همیشه این حرفها ورد زبانشان است که فلان مجموعه یا سریال با بیشترین درصد بیننده در صدر فلانجا است. صداقت و راستگویی و شفافیت و تلاش میتواند تلویزیون و برنامههایش را برای مخاطب محبوب کند.»