به گزارش خبرنگار برنا، چندی پیش علی نصیریان در مراسم رونمایی از پوستر بیستمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی به لزوم احیای کاراکتر مبارک و ورود این شخصیت در نمایشهای مدرن تأکید کرد که با توجه به تجربه حذف کاراکترهای حاجی فیروز و عمو نوروز در آیین نوروزی امسال امکان چنین اتفاقی برای مبارک را میشد پیشبینی کرد.
به همین دلیل پیش از هر چیز لازم است این عدم تفاهم در بحث مطرح شده بین هنرمندان و مسئولان را به تفاهم رساند. بدیهی است که سیاهبازی گونهای نمایشی ریشه در نمایشهایی آیینی و سنتی ما دارد که میتوان با پژوهش و تحقیقات لازم به عقبه این گونه نمایشی دست پیدا کرد اما با وجود پژوهشهای متعدد در هر دو جبهه نظراتی که مطرح میشوند تا حدی قابل تأمل هستند.
نشانههای تاریخی بسیاری را میتوان یافت که مربوط به دوران قاجار است و در آن افراد سیاهپوست به عنوان غلام در قامت کاراکترهای سیاهبازی ما دیده میشوند و ادبیات این کاراکترها و اشعارشان نیز چنین تصوری را قدرت میبخشد اما در مقابل، در آیینهای سنتی ما شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد که سیاهبازی پیش از دوران مطرح شده در کشورمان رواج داشته است. حتی نشانههایی در ادبیات کهن ما نیز وجود دارد که گواهی بر این مدعا است که سیاهبازی هیچ ارتباط ریشهای با دوران بردهداری و غلامان دوران قاجار ندارد.
اما نکتهای که میتوان در هر دو نظریه مشترک دانست الهامات و الگوهایی است که از دوران بردهداری با نگاهی به غلامان اشراف توسط هنرمندان و طنزپردازان نمایشهای سنتی استخراج شده که در شکلگیری یا تکامل شخصیت مبارک نقش داشته است.
اگر این نگرش را بتوان درستترین نظریه درباره بحث ریشهای سیاهبازی دانست پرسش مهمی که مطرح میشود میتواند مربوط به این موضوع باشد که آیا با وجود این الهامات همچنان میتوان اجرای نمایشهای سیاهبازی را فاقد احساسات نژادپرستانه دانست یا خیر. در این بحث میتوان قصهها و روایات تعریف شده در نمایشهای سنتی را مورد بررسی قرار داد که قطعاً در آنها نه تنها کاراکتر سیاه مورد توهین و تمسخر قرار نمیگیرد بلکه دیگران را (حتی پادشاه) مورد تمسخر قرار میدهد و شخصیت محوری نمایشها است که معمولاً قصه را به سمتی میبرد که باب میل او است. با چنین مشخصههایی در آثار دراماتیک نمایشهای سنتی با شخصیتهایی چون مبارک نمیتوان این شخصیت را کاراکتری ضعیف، شکستخورده یا تحقیرشده دانست.
سعدی افشار و مهدی فتحی از بازیگران مطرحی هستند که در عرصه اجرای نمایشهای سیاهبازی میتوان آنها را بازیگران موفقی دانست و همچنان هنرمندانی چون جواد انصافی، داوود فتحعلیبیگی، داوود داداشی، اصغر همت، محمود بصیری و... هنرمندانی هستند که این گونه نمایشی سنتی را در کشورمان زنده نگاه داشتهاند.
در زمینه ریشهیابی شکلگیری نمایشهای سیاهبازی تحقیقات اندکی از سوی پژوهشگران و محققان صورت گرفته است که میتواند منبعی برای رسیدن به پاسخ پرسشهای مطرح شده باشد. با این حال تاریخچه سیاهبازی در نمایشهای سنتی را در گفتوگو با چند تن از هنرمندان فعال در این عرصه ریشهیابی کردیم و ارتباط آن با دوران بردهداری را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید:
جواد انصافی: سیاهبازی هیچ ارتباطی با دوران بردهداری ندار/ پیش از دوران بردهداری ما در ادبیات نمایشیمان سیاهبازی داشتیم
جواد انصافی بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: متأسفانه منابع چندانی برای تحقیق و پژوهش در جهت شناخت بیشتر کاراکتر مبارک وجود ندارد و من به شخصه پژوهشهایی داشتم که مسائل مختلف را درباره کاراکترهای سیاه مورد بررسی قرار دادم و یک بررسی تاریخی دقیق در کتاب «سیاهبازی از نگاه یک سیاهباز» داشتم که آنجا اشارههایی درباره سبقه تاریخی این کاراکتر داشتم که متأسفانه بخشهای مهمی از کتابم با مخالفت مسئولان وقت حذف شد و بعدها در سخنرانیها و نوشتههای مختلف مسائل حذف شده را مطرح کردم و در تلاش هستم تا در چاپ جدید مطالب حذف شده به کتاب اضافه شود.
انصافی خاطرنشان کرد: سیاوش اسطوره پاکی ایران است و کاراکتر مبارک خود را پیرو خط سیاهوش میداند که بعدها در محاوره به سیاوش تبدیل شده است. این اسطوره به نظر تا حدی سبزه بوده و عنوان سیاهوش هم به معنای چهره سیاه است که میتواند اصلیترین مشخصه کاراکتر مبارک باشد. مبارک علاوه بر چهره سیاهش لباس قرمز میپوشد که استعارهای برای خونخواهی سیاوش است چرا که سیاوش اولین کسی از است که جانش را در راه وطن میدهد. شخصیت ما میخواهد به افکار سیاوش برسد و به درجهای دست پیدا کند که بتواند از روی آتش بگذرد و فلسفه پریدن از روی آتش در چهارشنبهسوری نیز همین موضوع است.
او افزود: روایت دیگر درباره کاراکترهای سیاه مربوط به حاجی فیروز و عمو نوروز میشود که سختترین کار را در آتشکده بر عهده دارند. آنها دائماً چوب و هیزم داخل آتش میاندازند تا آتش خاموش نشود و به همین دلیل همیشه دودهای بر چهرهاش مینشیند که همان نشانه چهره سیاهش در نمایش است. کاری که او انجام میدهد به لحاظ عرفانی نیز سختترین کار است.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: سومین روایتی که مطرح میشود و از نظر من این روایت هیچ سندیتی ندارد و کاملاً آن را رد میکنم به این موضوع مربوط میشود که میگویند کاراکترهای سیاه در نمایشهای ما الهام گرفته از زمان بردهداری در ایران هستند. زمانی که از زنگبار غلامان سیاهپوست را به ایران میآوردند و این اتفاقی رایج بود اما ممکن است ایدههایی از این افراد برای نمایشها گرفته شده باشد اما با کمی تحقیق و پژوهش میتوانیم بفهمیم که عقبه این شخصیتها به پیش از این ماجرا مربوط میشود.
او افزود: به عنوان مثال میتوان به قصه سمک عیار اشاه کرد، این شخصیت که مربوط به دوران اشکانیان میشود در بخشی از قصهاش با یک انسان غولپیکر مواجه میشود که توان مقابله با او را ندارد و مجبور به عیاری میشود و صورتش را سیاه میکند و اصطلاحاً شکلک در آورده و غول را به خنده میاندازد و با این ترفند او را به بند میکشد. ما علاوه بر سمک، نسیم عیار هم داریم که چنین کاری انجام میدهد. این کاراکترها از زبان شکسته نیز برای مکالمه استفاده میکنند که طبیعی است چرا که استفاده از این بیان بار کمدی و طنازی کاراکتر را بالا میبرد. از طرفی شخصیتهای حاجی فیروز و عمو نوروز مربوط به دوران ساسانیان میشوند که در همان زمان این با این شخصیتها اولین تئاترهای خیابانی اجرا میشد و میدانیم که بردههای سیاهپوست مربوط به زنگبار از دوران صفویه به ایران آمدند که حتی نمیتوانستند فارسی صحبت کنند که بخواهند چنین حرفهایی بزنند و مردم را به خنده بیندازند. شاید در سیاهبازی از این افراد الهامات و الگوبرداریهایی صورت گرفته باشد اما این تصور که سیاهبازی به طور کل از غلامان این دوران شکل گرفته به طور کامل تصوری بی اساس و غلط است.
انصافی خاطرنشان کرد: حتی وارونهگویی که در سیاهبازی بسیار دیده میشود، شگرد این کاراکتر است که با آن جنگ روانی میکند. علاوه بر غلامان دوران گذشته در سیاهبازی از کودکان نیز الهام گرفته میشود و شکل بیان کودکانه نیز در بسیاری مواقع به کار میرود. ما در تمام آیینهایمان ردپای سیاهبازی را میتوانیم پیدا کنیم. من درباره آیین نوروز تحقیق کاملی داشتهام که در اینباره کتابی نیز نوشتهام. در آیین چهارشنبهسوری هم ما این را داریم و وقتی فرد از روی آتش میپرد خاکستر به صورتش میمالد و میگوید که من روسیاه عالم هستم، من میروم تا همچنان شما با هم متحد باشید. در شب یلدا هم نشانهای سیاهبازی وجود دارد.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش گفت: پس از انقلاب ما در مواقع مختلف در قصههای متفاوت با کاراکتر سیاه موضوعات روز را مطرح کردیم. در همان دوران که بحث امنیت و بمبگذاری مطرح بود و این اتفاق منجر به کشته شدن مردم بیگناه میشد من نمایشی با این موضوع روی صحنه بردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. پس از این دوران حتی درباره جنگ هم نمایشهای سیاهبازی روی صحنه رفت که آثار موفقی بود و امروز با مسائل روز میتوان با تعریف قصههایی از این شخصیتها دغدغههای جامعه را مطرح کنیم.
انصافی خاطرنشان کرد: قصههای زیادی میتوان با محوریت قرار دادن شخصیت مبارک تعریف کرد که مسائل روز جامعه را مطرح میکند. متأسفانه یکی از مشکلاتی که وزارت ارشاد با کتاب من داشت مربوط به این موضوع میشد که آنها معتقد بودند من مبارک و حاجی فیروز و عمو نوروز را تا حد یک عارف بالا بردهام اما حقیقت این است که این شخصیتها واقعاً عارفانی بذلهگو هستند. گذر لوطی صالح را همه شنیدهایم ولی اکثر مردم قصه این مرد را به درستی نمیدانند و اکثراً از اینکه لوطی صالح خود سیاهباز بوده بیخبر هستند. او به درجهای از عرفان میرسد که وقتی در تهران خشکسالی میشود به بالای پشت بام میرود و شروع به نواختن میکند و باران شدیدی در تهران میبارد. او از طریق نمایش و موسیقی ارتباط الهی پیدا میکند و این به مذاق مسئولان ما خوش نمیآید.
این بازیگر در پایان گفت: به همین دلیل نمایشی که من با تحقیق و پژوهش فراوانی میخواستم روی صحنه ببرم مجوز نگرفت. سیاهبازی نه تنها هیچ ارتباطی به دوران بردهداری و غلامان قدیم ندارد بلکه یک نمایش پرمحتوا و غنی است.
داوود فتحعلیبیگی: مبارک، شخصیتی استعاری از روابط استثماری است/ در هیچ نمایشی به مبارک توهین نمیشود و او است که دیگران را دست میاندازد
داوود فتحعلیبیگی بازیگر و کارگردان تئاتر در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: بهترین منبع برای فهم این موضوع که آیا سیاهبازی مربوط به دوران بردهداری میشود یا خیر، مقالهای است که خانم سودابه فضایلی اسطورهشناس در اینباره نوشته است و پیشنهاد میدهم افرادی که مدعی هستند این شخصیتها مربوط به دوران بردهداری میشوند مقاله ایشان را بخوانند.
فتحعلیبیگی خاطرنشان کرد: این پژوهشگر در این مقاله اشاره کرده که در یکی از نهلههای عرفانهای میتراییستی کسی که به مقام دانایی رسیده بود صورتش را در مراسم آیینی سیاه میکرد و او الهامبخش شکلگیری کاراکتر سیاه و ایجاد نمایشهای سیاهبازی است. آقای گلهدارزاده نیز کتابی دارد که این موضوع را مورد بررسی قرار داده و این تصور که سیاهبازی ریشه در دوران بردهداری قاجار دارد را رد میکند.
او افزود: کاراکتر مبارک یک شخصیت کامل است، ما به خوبی او را میشناسیم و خصوصیات شخصیتی این کاراکتر را میشناسیم. اگر قرار است این شخصیت با همان مختصات سنتی در نمایشهای امروزی ظاهر شود قبلاً ما چنین نمایشهایی را روی صحنه بردهایم و نمایشی چون «انسانم آرزوست» از این دست آثار است. نمایشی که به جهت سبک و سیاق اجرا علیرغم اینکه ریشهها و بنیانهای آن سنتی بود در جاهایی مدرن و شخصیتهای امروزی داشت.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: شخصیت مبارک ساخته و پرداخته ما ایرانیها است و نشانههایی از طنزآوریهای عبیدزاکانی، علامه دهخدا، بهلول و... را در او میتوانیم ببینیم. این شخصیت ما به ازای خارجی ندارد و اینگونه نیست که ما او را از شخص خاصی الگو گرفته باشیم و کاملاً ساخته ذهن طنزنویسهای ایرانی است اما ممکن است از کاراکترهایی الگو گرفته باشیم. غلامان دوران قاجار که از کشورهای دیگر به ایران میآمدند اصلاً فارسی بلد نبودند که بخواهند اینگونه حرف بزنند و وارد نمایش شوند، نهایتاً میتوان گفت مختصات ظاهری این افراد تا حدی الگویی برای شخصیت مبارک بوده است.
فتحعلیبیگی خاطرنشان کرد: ادای اشتباه کلمات نوعی طنزآوری دارد که در کنار صورت سیاه این کاراکتر به خندهدار شدن نمایشها و حرکاتش کمک میکند. شاید این نشانهای از این باشد که او از فرهنگ دیگری به کشور ما آمده و مثل کودکان که فعل و فاعل را اشتباه ادا میکنند آنها هم همینگونه صحبت میکردند و این نشانهای است که در نمایشهای سیاهبازی ورود کرده است به شکلی که هنرمند تقلیدچی ایرانی این مشخصه را از این کاراکتر استخراج کرده و به مبارک افزوده است. نکته دیگر این است که مبارک در هیچ نمایشی تحقیر و مسخره نمیشود و اتفاقاً او دیگر شخصیتها را مورد تمسخر و تحقیر قرار میدهد و اصطلاحاً آنها را دست میاندازد. به عنوان مثال میتوان شخصیت چارلی چاپلین را مثال زد که در آثارش شخصیتهای دیگر را با زیرکی مورد تمسخر قرار میدهد و دست میاندازد و مخاطب هیچوقت احساس نمیکند که توهینی به چارلی میشود. اینکه هنرمندان ما از قدیم این نکته را فهمیدهاند و چنین شخصیتی ساختهاند که میبینیم چارلی چاپلین در قرن 20 به همان سبک و سیاق کمدیاش را خلق میکند نشان از خلاقیت هنرمندان قدیمی ما دارد.
این بازیگر در پایان تأکید کرد: شخصیت ارباب و غلام که در نمایشهای سیاهبازی میبینیم، نمونه و مثالی است از روابط استثماری که حتی امروز هم شاهد این روابط هستیم و در طول تاریخ همواره وجود داشته است. این نمایشها نمونه کوچکی از این روابط را اجرا میکنند که نمونههای بیشترش را در جوامع مختلف میتوانیم ببینیم.
علی نصیریان: شخصیتهایی چون مبارک و حاجی فیروز میتوانند الهام گرفته از غلامان دوره قاجار باشند/ دغدغه من این است که این کاراکتر در تئاتر مدرن وارد شود
علی نصیریان، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، با اشاره به اهمیت شخصیت مبارک برای پرداختن در آثار نمایشی درام، اظهار داشت: درباره منابع مکتوبی که میتوانند برای درامنویسهای ما مرجعی باشند تا بتوانند شخصیت مبارک را از دل روایات وارد درام کنند اطلاع چندانی ندارم اما قطعاً چنین منابعی را با مراجعه به هنرمندانی فعال در این عرصه مثل داوود فتحعلیبیگی میتوان پیدا کرد.
نصیریان خاطرنشان کرد: در صحبتی با داوود فتحعلیبیگی او چند منبع برای همین موضوع عنوان کرد ولی درباره شیوه اجرای نمایشهای تختحوضی و دیگر نمایشهای سنتی کتابهای بسیاری وجود دارند که میتوانند منابع مفیدی برای نسل جوان درامنویس و کارگردانان تئاتر باشند که دغدغهمندان این حوزه میتوانند با رجوع به این آثار برای احیای کاراکتر مبارک و نگارش نمایشنامههایی امروزی با محوریت قرار دادن این کاراکتر از این منابع استفاده کنند.
او افزود: مبارک بارها در نمایشهای تخت حوضی ما اجرا شده و ما در این زمینه آثار متعددی را میتوانیم نام ببریم اما دغدغه من این است که این کاراکتر در تئاتر امروز و مدرن ما وارد شود و این اتفاقی است که هنوز به اندازه کافی در تئاتر رخ نداده است.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش درباره این نگرش که شخصیتهایی چون مبارک و حاجی فیروز نماد بردهداری و نژادپرستی هستند، گفت: میتوان برداشتهای مختلفی درباره عقبه این شخصیتها داشت. اسنادی تاریخی وجود دارد که در دوره قاجار از مکانهای زیارتی مثل کربلا، مکه و... افرادی به عنوان کنیز و غلام خرید و فروش میشدند و یا از قبایل آفریقایی مثل ساحل عاج غلامانی از سوی تجار به اشراف ایران فروخته میشد چرا که این کشورها از طرق مختلف مثل راههای دریایی برای تجارت با ایران در ارتباط بودند.
نصیریان تصریح کرد: ممکن است شخصیت مبارک الهام گرفته از همین افراد باشد که به عنوان غلام در ایران زندگی میکردند. ذبیحالله ماهری هم از هنرمندانی است که به این نکته اشاره کرده است؛ طبق گفته او نشانههایی هم در کاراکترهای سیاه نمایشهای آیینی و سنتی ما وجود دارد که علاوه بر آنچه این کاراکترها در نمایشها میگویند در شکل صحبت کردنشان هم میتوان این نشانهها را مثل لکنتی نمایشی که در بیانشان وجود دارد به وضوح دید. چنین نشانههایی مشخص میکند این افراد زبان فارسی را هم به خوبی نمیدانند و این میتواند ما را بیشتر به این نظر متوجه کند که شخصیتهایی چون مبارک و حاجی فیروز چنین عقبهای دارند.
این بازیگر در پایان خاطرنشان کرد: این شخصیتها امروز در نمایشهای سنتی ما جایگاه ویژهای پیدا کردهاند، شخصیت مبارک به زبان طنز و به بهترین شکل انتقادات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را مطرح میکند. لازم است که برای احیا و بهروز کردن چنین کاراکترهایی اقدام کنیم. شخصیتهایی چون مبارک در نمایشهای امروز میتوانند در دل یک درام قرار بگیرند و در کنار جذابیتی که برای مخاطبان دارند نقدهای اجتماعی امروزی را نیز مطرح کنند.