صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

معرفی کتاب؛

«مرگ به سراغ اسقف اعظم می آید» یکی از برترین رمان‌های قرن بیستم

۱۴۰۰/۰۵/۲۷ - ۰۴:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۱۹۵۲۷
کتاب «مرگ به سراغ اسقف اعظم می آید»، ثمره عشق ویلا کاتر به سرزمین و فرهنگ مناطق جنوب غربی آمریکاست. این رمان که برای اولین بار در سال 1927 انتشار یافت، از همان ابتدا جایگاه خود را به عنوان یکی از برترین آثار ادبی قرن بیستم به تثبیت رساند.

به گزارش برنا، این رمان، داستان اسقفی به نام ژان لاتور و دوست قدیمی اش، ژوزف ویان را روایت می کند. این دو که تصمیم دارند کلیسای سانتافه در نیومکزیکو را پس از جنگ مکزیک دوباره احیا کنند و یک کلیسای جامع در دل بیابان بسازند، همانند پیشینیان تاریخی خود با مسائلی چون فساد، خطرهای ریز و درشت محیطی و تنهایی زندگی در سرزمینی عجیب و بی رحم رو به رو می شوند.

ویلا کاتر، نویسنده بزرگ آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر 1923، که ستایشگر غم و نومیدی نامیده اندش، بیشتر شهرت خود را از طریق خلق رمانهایی به دست آورد که به زندگی نخستین مهاجران اروپایی ساکن در ایالات غربی آمریکا می پرداخت، و از شیوه های زندگی در دشت های بزرگ حکایت داشت. «مرگ سراغ اسقف اعظم می آید» آنطور که هارولد بلوم، منتقد بزرگ آمریکایی می گوید، جاه طلبانه ترین اثر ویلا کاتر است. بلوم، کاتر را همتای نویسندگان هم عصر خود مثل ارنست همینگوی و اسکات فیتس جرالد می داند. «مرگ سراغ اسقف اعظم می آید» در نظرسنجی مجله «تایم» در سال 2005، عنوان بیستمین رمان بزرگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد، و در نظرسنجی دیگری که موسسه انتشاراتی «رندم هاوس» در سال 1999 انجام داد، این رمان عنوان شصت و یکمین رمان بزرگ قرن بیستم را از آن خود کرد.

بخش‌هایی از کتاب:

اسقف میسیونر با صبوری رو به او کرد و گفت: «عالیجناب، لطفا به حرفم گوش کنید. مسیحیت را برادران فرقه‌ی فرانسیسکن در سال ۱۵۰۰ میلادی در این منطقه رواج دادند. گرچه سی‌صدسال است که مردم آن به حال خود رها شده‌اند، اما هنوز ایمان در این منطقه زنده است. مردم آن‌جا هنوز هم خودشان را کاتولیک می‌دانند و سعی می‌کنند حتا بدون داشتن راهنمای مذهبی، دست‌کم صورت مناسک مذهبی‌شان را حفظ کنند. اما کلیساهای قدیمی مخروبه شده‌اند و چند کشیشی که در آن اطراف باقی مانده‌اند راهنمایی و نظارت نمی‌شوند. اصول مذهبی را رعایت نمی‌کنند و برخی کشیش‌ها آشکارا همسر اختیار کرده‌اند. حالا که این منطقه تحت کنترل دولتی متمدن قرار گرفته، اگر این طویله‌ی اوژیاس(۴) را کسی سروسامان ندهد، منافع کلیسا در کل منطقه‌ی آمریکای شمالی به خطر می‌افتد.» کاردینال فرانسه پرسید: «مگر این کلیساها هنوز تحت نظارت مکزیک نیستند؟» کاردینال دِ آلاند هم پرسید: «زیر نظر اسقف دورانگو نبودند؟» اسقف میسیونر آهی کشید و گفت: عالیجناب، اسقف دورانگو مرد سالخورده‌یی است و محل اقامتش از سانتافه چندهزار کیلومتر فاصله دارد. هیچ راه‌آهنی یا حتا رودخانه‌یی در مسیر وجود ندارد که بتوان با قایق روی آن سفر کرد. بازرگانان این منطقه کالاهاشان را با قاطر و از کوره‌راه‌های باریک به آن‌جا می‌برند.

 وقتی صبح از محل اتراق شب قبل شان حرکت می کردند، اوسابیو به دقت تمام آثار حضورشان در آن جا را از زمین پاک کرد: باقی مانده آتش و غذاهایشان را در گودالی دفن کرد،سنگهایی را که روی هم گذاشته بودند پراکنده کرد... از آن جا که جاسینتو هم همیشه همین کار را میکرد، اسقف به این نتیجه رسید که همان طور که سفید پوستها عادت دارند هرجا می روند اثر و یادگاری از خودشان باقی بگذارند، سرخپوستها هم رسم دارند که وقتی از جایی می گذرند هرگز اثری نگذارند و طبیعت آن را برهم نزنند.

نظر شما