به گزارش برنا، فیلیس چسلر در کتاب «زن در برابر زن» درباره‌ی ظرفیت زنان در برابر ظلم، رقابت، حسادت و استبداد سخن گفته است و از رفتار زنان نسبت به یکدیگر انتقاد کرده است. او در این کتاب درباره‌ی اعتقادات جنسی زنان حرف زده است و روابط بین زن و مرد را تحلیل کرده است.
این کتاب در سراسر اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و آسیا نظرها را به خود جلب کرده است. واشنگتن‌پست درباره‌ی این کتاب نوشته است: «به نظر می‌رسد چسلر همه‌چیز را خوانده است و عمیقاً در مورد آن فکر کرده است، او تفسیر اجتماعی و بینش روان‌شناختی عمیقی را در کنار نقد ادبی حیرت‌انگیز ارائه کرده است...»
نویسنده در این کتاب به رفتارهای خصومت آمیز و پرخاشگرانه ی زنان علیه یکدیگر می پردازد و سکوت ویرانگری را م شکند که در این زمینه شاهئش بوده ایم. او در تحلیل موضوع، خاطرات، تجربه ها و تحقیقاتی را فرروی ما قرار می دهد که چندین دفعه پژوهشگران و متفکران رشته های مختلف علوم انسانی را به خود مشغول کرده است ودر نهایت براساس این نوشته ها و صدها مصاحبه نشان می دهد که زنان چگونه ممکن است ودر نهایت بر اساس این نوشنه ها و صدها مصاحبه نشان می دهدکه زنان چگونه ممکن است در عین احساس نیاز به دوستی و حمایت یکدیگر، درگیر رقابت و دشمنی، بی رحمی و نفرنتی می شوند که گاه بهای آن یا زندگی انسان دیگر است.
خواندن این کتاب می تواند به خودشناسی و خود آگاهی عمیق منجر که هر زنی در هر زنی در هر شرایط و موقعیتی که باشد به آن نیاز دارد.
بخش‌هایی از کتاب:
زنان آرزو دارند با مادری خوب رابطه داشته باشند. این آرزو به‌خصوص در کسانی که با مادر خود چنین رابطه‌ای داشته‌اند. بسیار شدیدتر از کسانی است که چنین رابطه‌ای نداشته‌اند. هر زن، مادر خود را در سایر زنان جستجو می‌کند، اما نه صرفاً به این دلیل که ازنظر عاطفی وابسته به جابه‌جا کردن رابطه‌ی خوب مادر- دختر است. بلکه همچنین به‌عنوان راهی برای مستقل شدن (از شیر گرفتن خود) از طریق جانشین کردن تدریجی بهترین دوستانش با مادر خود. به طریق مشابه زنان در بین دوستان خود. خواهران خوب را جستجو می‌کنند؛ به‌خصوص این جستجو در کسانی که تجربه‌ای از خواهر خوب دارند بیشتر از آنهایی است که چنین تجربه‌ای ندارند. داشتن دوستان خوب (معمولاً زنان بیشتر از یک دوست دارند) و صمیمی بودن با خواهر یا خواهران، هر دو برای زنان مهم و بنابراین، سرشار از تنش است.
برخلاف آرمان‌گرایی اولیه‌ی فعالان جنبش استیفای حقوق زنان در مورد روابط «خواهرانه» در واقع روابط خواهران و برادران در پی خصومت‌ها و رقابت‌های سنتی، وزن و اهمیت خود را از دست می‌دهد. رابطه‌ی هر زن با خواهرش چه‌بسا ادامه‌ی عدم علاقه‌ای باشد که با بی‌توجهی الکترا (Electra) به وضع اسفبار خواهرش قابل‌مقایسه است که در تمام زندگی، برای بهره‌مندی از عشق پدر و مادر و موفقیت دنیوی با او رقابت کرد. این رابطه می‌تواند به آن تخریب‌ها یا به آن شرایط مرتبط باشد.