صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

هیولاهای زیر تخت کودکان واقعیت دارند؟

۱۴۰۰/۰۷/۲۳ - ۲۰:۳۵:۴۴
کد خبر: ۱۲۴۶۹۴۴
آیا تا به حال اتفاق افتاده است که در پاسخ به دعوت به خواب ، کودک شما ناگهان میل به نوشیدن یا غذا خوردن پیدا کند و از خوابیدن خودداری کند؟

به گزارش برنا؛ آیا تا به حال اتفاق افتاده است که در پاسخ به دعوت به خواب ، کودک شما ناگهان میل به نوشیدن یا غذا خوردن پیدا کند ، خود را به "ناشنوایی" بزند ، اشک و عصبانیت و یا رفت و آمد های بی پایان به توالت را شروع کند؟ همه اینها می تواند مظهر اضطراب و سیگنالی باشد که کودک به کمک نیاز دارد یا رایج ترین روش برای بیشتر بیدار ماندن است؟ روانشناس گفت که چگونه یکی را از دیگری تشخیص دهیم و والدین در هر دو مورد باید چه کار کنند.

یاد بگیرید که زمان را به عقب برگردانید

بیشتر اوقات ، ترس از به خواب رفتن ، اشک وعصبانیت ، درخواست روشن ماندن اتاق و سایر نگرانی های شبانه برای کودکان پیش دبستانی - کودکان ۳ تا ۷ ساله ، مهم است. آنها در مورد هیولا و ارواح زیر تخت صحبت می کنند ، چندین بار قبل از خواب به آغوش پدر یا مادر می آیند یا شب به تخت والدین خود می روند ، زیرا خواب بدی دیده اند. از آنجا که موضوع گسترده است ، ما هنوز در مورد کودکان بالای ۷ سال صحبت نمی کنیم ، آنها ویژگی های خاص خود را دارند. بیایید در مورد کودکان پیش دبستانی صحبت کنیم.

معمولاً ، اگر کودکی بخواهد چراغ را در شب روشن بگذارد ، یک اسباب بازی اضافی با خود ببرد ، مادرش را متقاعد کند که بیشتر بماند و دستشویی یا درد شکم را بهانه کند ، برای مدتی والدین ، ​​ با آرامش تحمل می کنند با این حال ، پس از یک یا دو هفته ، هنگامی که خسته کننده می شود یا دیگر برای بزرگسالان راحت نیست ، آنها به دنبال راه حل می گردند.

- و در اینجا می خواهم از والدین بخواهم که تحمل نکنند و منتظر نمانند تا مجبور شوند برای کمک به متخصص مراجعه کنند. به محض مشاهده علائم اضطراب یا رفتار عجیب در کودک نوپا قبل از خواب ، سعی کنید بفهمید چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

لازم است وضعیت را از پس زمینه تجزیه و تحلیل کنید: قبل از شروع رفتارهای عجیب کودک قبل از خواب یا شب چه اتفاقی افتاده است؟ چند روز ، هفته ها و ماه ها یک قدم رو به عقب بردارید تا بفهمید چه چیزی ممکن است باعث ایجاد اضطراب یا ترس در فرزند شما می شود. شاید دلیل آن حرکت ، تغییر مناظر ، ورود یا خروج اقوام ، برخی فیلم ها یا کارتون ها ، درگیری های والدین ، ​​از دست دادن اسباب بازی مورد علاقه ، تغییر معلم یا ظاهر شدن یک کودک جدید در گروه مهد کودک بوده است. اگر حدس زدن می تواند مشکل باشد. در این مورد ، ارزش آن را دارد که علت اضطراب را از خود کودک دریابید.

اضطراب کودک از کجا می آید

این ممکن است اضطراب درونی خود کودک باشد. از ۴ سالگی ، طبق هنجارهای روانشناسی ، او حق دارد چیزی را از غذا دوست نداشته باشد ، از یک پنجره باز بترسد یا در محاصره اسباب بازی های نرم به خواب برود. با این وجود ، درصد بیشتری از این احتمال وجود دارد که اضطراب از والدین یا از سیستم خانواده ناشی شده باشد. البته مادران اغلب در مورد این اطلاعات احساس گناه می کنند: "همه اینها به خاطر من است." اما درک این نکته مهم است که کودک تنها با مادر نیست. پدر ، مادربزرگ ها ، پدربزرگ ها ، یک محیط دور و نزدیک وجود دارد که او را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.

چه موقع ترس ها بوجود می آیند؟

هنگامی که یک حالت عاطفی ناپایدار در کودک یا خانواده وجود دارد. به عنوان یک قاعده ، با اقدامات آیینی قبل از خواب ، کودک اضطراب خود را کاهش می دهد. به طور کلی ، هر آیینی همیشه درباره اضطراب است.

مهم است که بفهمیم چه چیزی باعث آن شده است. معمولاً اضطراب از چیزی ناشناخته ناشی می شود. به عنوان مثال ، مادر و پدر غم انگیز راه می روند ، مشخص نیست چرا. اگر تقصیر من باشد ، اگر من بد باشم ، و آنها دیگر مرا دوست ندارند چه؟ اگر طلاق بگیرند چطور؟ کودک به مشکل فکر می کند و خود را در مرکز قرار می دهد. و او تمام تلاش خود را می کند تا والدین را از نگرانی های خود منحرف کند تا هیچکس طلاق نگیرد ، سعی می کند توجه را به خود جلب کند ، تأیید عشق را دریافت کند.

همچنین ، علت ترس می تواند هیولا یا هیولاهایی باشد که کودک در فیلم ها ، کارتون ها ، تبلیغات یا بازی ها دیده است. شاید باکتری هایی که در تبلیغات یک محصول معروف به توالت می ریزند برای ما خنده دار به نظر برسند ، اما برای یک کودک می توانند تبدیل به همان هیولاهایی شوند که در آپارتمان زندگی می کنند و او را تهدید می کنند. کودک در تخت خود در تاریکی باقی می ماند ، با افکار ، نگرانی ها ، ترس های خود تنها است. او هوشیار است ، به صدای خش خش و صداها گوش می دهد. البته ، نمی توان در مورد هیچ خوابی صحبت کرد ، زیرا هورمون های استرس - آدرنالین و کورتیزول - در خون جاری هستند. آنها اجازه نمی دهند کودک آرام شود ، او واقعاً قادر به کنار آمدن با مشکل نیست ، او به کمک بزرگسالان نیاز دارد.

چگونه به فرزند خود کمک کنیم تا بر ترس ها غلبه کرده و اضطراب را از بین ببرد؟

برای شروع ، خوب نیست که بترسید. این یک مرحله طبیعی در رشد روانی کودک است. مهم است که والدین موقعیت صحیح را انتخاب کنند: نه بیش از حد محافظ و نه انکار. عاقلانه ترین چیز این است که برای کودک تاکید کنید که مشکل او را درک کرده و می پذیرید و برای شما مهم است که او سعی کند خودش با آن کنار بیاید. اما اگر او شکست بخورد ، شما آنجا خواهید بود و همیشه کمک خواهید کرد.

 

- گاهی اوقات فقط صحبت کردن و یافتن دلیل ، ماهیت ترس کافی است. بهتر است این کار را نه قبل از خواب ، زمانی که کودک از قبل هیجان زده است ، بلکه در فضایی آرام ، در یک مکالمه محرمانه انجام دهید. به این واقعیت که کودک از چیزی می ترسد نخندید ، آن را مزخرف یا بی اهمیت ننامید. در غیر این صورت ، کودک ممکن است در گفتن حقیقت به شما تردید کند و حتی نگران کننده تر خواهد شد: به هر حال ، بزرگسال مهم او نه به او کمک می کند و نه از او محافظت می کند ، بلکه او را مسخره می کند.

سعی کنید بفهمید چه چیزی کودک شما را نگران می کند. توضیح دهید که از انجام وظیفه ای بسیار دشوار در محل کار اخم کرده اید و عصبی هستید ، نه اینکه کودک بد رفتار کرده است. شاید شما اغلب با شوهر / همسر خود نزاع کنید ، این نیز ارزش پذیرش دارد: "ما به دلیل خستگی دعوا می کنیم و توافق برای ما دشوار است ، اما نه به این دلیل که شما مقصر هستید. ما هنوز خیلی دوستت داریم. "

سعی نکنید توضیح دهید که هیولا یا ارواح وجود ندارند. برای یک کودک ، همه کابوس های او کاملاً واقعی هستند ، منطق و عقلانیت در اینجا کار نمی کند. روش های فرافکنی به مقابله خوب با ترس ها کمک می کند: طراحی ، مدل سازی ، هر راهی برای انتقال ترس کودک از سر به دنیای ملموس واقعی.

در اینجا یکی از تکنیک هایی است که به خوبی در کودکان ۵ سال به بالا و گاهی اوقات جوان تر کار می کند.

فرزند خود را به مجسمه سازی یا کشیدن یک هیولا یا شخصی که از استفاده از پلاستین یا قلم های نوک رنگی می ترسد دعوت کنید . سپس در مورد سناریوی زیر با او صحبت کنید:

- بیایید با هیولای شما صحبت کنیم. چی میخوای بهش بگی؟

- من می ترسم. تو بدی ، برو! من می خواهم شما را بکشم و شما را شکست دهم.

حالا هیولا را در دست بگیرید و روی صندلی مقابل بنشینید. انگار یک هیولا هستید. به پسری که از شما می ترسد چه پاسخی خواهید داد؟نترس ، من ترسناک نیستم. برعکس ، من از تو محافظت می کنم و دوستت دارم.

اگر کودک هنوز برا چنین استدلالی کوچک است ، مادر می تواند از طرف هیولا صحبت کند. وظیفه شما این است که این گفتگو را بسازید تا بچه بتواند با هیولا مذاکره کرده و دوست شود. برای درک اینکه نیازی به شکست ندارد ، می تواند مفید باشد: به عنوان مثال ، رویاهای بد را از بین ببرد. اغلب ، پس از چنین تمرینی ، کودکان هیولاهای خود را دور نمی اندازند ، بلکه آنها را ترک کرده و گرامی می دارند.

همچنین می توانید یک حرز مخصوص تهیه کنید: دستکش پدر ، که همه دشمنان را دفع می کند ، یا دستمال مادر ، که تبدیل به یک شنل محافظ می شود. بگذارید کودک آنها را با خود ببرد و زیر بالش بگذارد. آیین خود را ایجاد کنید: به عنوان مثال ، یک بوسه جادویی که شجاعت می بخشد. در این صورت تنها ماندن کودک در تختخواب با دانستن اینکه از حمایت مادر یا پدر برخوردار است ، آسان تر و ایمن تر خواهد بود. و ، احتمالاً ، با گذشت زمان ، او به سادگی از ترس خود پیشی می گیرد.

بازی کودک یا ترس: تشخیص و خنثی کردن

اگر در مورد موارد بالینی و جدی صحبت نمی کنیم ، همه انواع "نوشیدن / خوردن / توالت" قبل از خواب می تواند بازی کودکی باشد که به سادگی نمی خواهد بخوابد. زیرا ماندن در کنار والدین یا اسباب بازی ها در شب بسیار سرگرم کننده تر از خوابیدن در رختخواب و تلاش برای خوابیدن است.

کودک توجه می خواهد ، محدودیت های مجاز را بررسی می کند ، چارچوبی که والدین آماده نگه داشتن آن هستند. کودکان هنرپیشه های شگفت انگیزی هستند ، آنها این کار را آنقدر ماهرانه انجام می دهند که والدین همیشه نمی توانند بلافاصله بازی را تشخیص دهند.

 مهم است که دوباره بررسی شود که آیا همه اعضای خانواده قوانین یکسانی دارند و آیا همه آنها را رعایت می کنند یا خیر. به عنوان مثال ، ممنوعیت تماشای تلویزیون قبل از خواب باید برای بزرگسالان و کودکان اعمال شود. در غیر این صورت ، اطاعت نخواهند کرد.

مبارزه با بازی سرکاری کودک چندان دشوار نیست: شما باید آنچه را که کودک واقعاً می خواهد درک کرده و بیان کنید. در اینجا مثالی از این عبارت وجود دارد: ”به نظر نمی رسد گرسنه باشید ، حتی اگر ساندویچ دیگری درخواست می کنید. به نظر من شما فقط نمی خواهید بخوابید ، بلکه می خواهید با یک اسباب بازی جدید بازی کنید / کارتون مورد علاقه خود را تماشا کنید / با من وقت بگذرانید. اما الان وقت خواب است و باید بخوابید. و فردا قطعاً با هم بازی می کنیم. من شما را بسیار دوست دارم و صبح منتظر ملاقاتمان هستم. "

مهمترین قانون در مبارزه با کودکان این است که یک فرد بزرگسال باید احساس کند که حق با اوست و آرامش خود را حفظ کند. اجازه ندهید فرزندتان شما را تحت فشار قرار دهد یا عصبانی کند.

به طور کلی ، بازی سرکاری کودک سیگنال ارزشمندی برای والدین است.زمانی اتفاق می افتد که کودک مرزها را احساس نمی کند ، هنگامی که بین بزرگسالان ناسازگاری وجود دارد یا قوانین تعیین شده رعایت نمی شوند:

وقتی نمی تواند قبل از خواب رایانه لوحی بازی کند ، اما در همان زمان مادر یا پدر پشت کامپیوتر یا تلفن نشسته اند.

وقتی والدین به خوردن شیرینی برای شب اجازه نمی دهند ، و مادربزرگ شیرینی می خورد.

کودک نمی تواند بفهمد که آیا ممکن است یا نه ، و به جای پرسیدن ، شروع به مطالبه آنچه برای او مفید است می کند.

اگر بتوانید ناسازگاری ها را در بین بزرگسالان پیدا کرده و از بین ببرید ، بازی سرکاری کودک معنای خود را از دست می دهد. در مورد مادربزرگ ها و دیگر بزرگسالانی که به طور دائم با شما زندگی نمی کنند و مذاکره با آنها مشکل است ، می توانید از عبارت مشابهی استفاده کنید: "من می دانم که مادربزرگ قبل از خواب به شما آب نبات می دهد. اما او از من نپرسید و نمی دانست که من اجازه نمی دهم. من در این مورد با او صحبت خواهم کرد ، زیرا خانواده ما قوانین متفاوتی دارد. "

مهمتر از همه ، با فرزند خود ، ترس ها و نگرانی هایش با احترام رفتار کنید ، صبور و ثابت قدم باشید. و سپس همه چیز درست می شود. شبهای خوبی برای شما و فرزندانتان آرزومندم!

 

 

نظر شما