به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، داستان غمانگیز کربلا، یکی از وقایع مهم تاریخ بشریت است که موجب شد جریان سازترین مکتب تاریخ متولد شود و بر مبنای آن اتفاقات و قیامهای بسیاری بر علیه طاغوتهای زمانهای مختلف به وقوع بپیوندد و تخت حکومت ستمگران را به لرزه درآورد؛ خداوند متعال در عاشورا و پسا عاشورا یک بار دیگر حجت را بر همه مردم به اتمام رساند چرا که در این دوره جامعه تقریبا به دوران جاهلیت بازگشته بود و شخصی که مظهر فساد و جنایتگری به شمار میآمد بر امور مسلمانان مسلط شد اما با قیامی که توسط حضرت سیدالشهدا علیه السلام انجام شد این درس بزرگ را برای تاریخ ثبت و ضبط کرد که در برابر ظلم طاغوتیان حقی برای سکوت و پذیرش ظلم وجود ندارد حتی اگر در مصاف با طاغوتیان انگشتشمار باشیم.
خداوند سبحان بعد از عاشورا بر جامعهی اسلامی با وجودی که شاید مستوجب نبودند نیز منت نهاد و نعمت را نیز مجددا بر جامعه تمام کرد و با دستان مبارک امام سجاد علیه السلام جامعهای را که به بدترین گناه مبتلا شده بود و اعضای آن یا جزو افرادی بودند که در ریختن خون ولیخدا شریک شده بودند و یا هم جزو کسانی بودند که با سکوت خود در برابر این جنایت، شریک جرم شده بودند؛ دوباره به ریل اصلی بازگرداند و انقلابی عظیم و اصیل را رقم زد.
مسلمانی خود را مدیون امام سجاد علیه السلام هستیم
قیام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قیام تمام خیر بر علیه تمام شر بود و این قیام بود که موجب شد فیتیلهی حکومت امویان که خود را به عنوان یک حکومت قوی در بین امپراطوریهای آن زمان مطرح کرده بودند از هم پاشیده شود، البته خداوند متعال در مواجهه با جامعهی " امام کُش " آن روز به سنت خود پایبند بود و هم کوفیان را دچار مصیبتهایی کرد و هم اهالی مکه و مدینه، خسارتهایی جبرانناپذیر دیدند و به شکل بدی هتک حرمت شدند که این امر حاصل خوابیدن در زمان یاری رهبرشان بود که موجب شد زیر پای چکمههای دشمن بیدار شوند، هر چند که وجود ولی خدا در جامعه جلوی بسیاری از خسارتها را گرفت و اجازه نداد اسلامی که مسلمانانش با غفلتی بزرگ خود را. به لبهی پرتگاه رسانده بودند سقوط کند و اجازه نداد اتصال جامعه به اسلام ناب محمدی(ص) که در آن زمان به مو رسیده بود؛ پاره شود.
ما مسلمانی خود را مدیون امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها هستیم چرا که بذری را که حضرت سیدالشهدا علیهالسلام با بذل جان و خون مبارک خود کاشتند را با گریه و روضهخوانی در مداومتی ۳۵ ساله آبیاری کردند و نهضت عاشورا را تبدیل به مکتبی تنومند کرده و زمینهی قیام علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را ایجاد کردند تا برای نشر معارف اهلبیت عصمت و طهارت شاگردانی تربیتشود ضمن اینکه رشادتهای حضرت زینالعابدین و حضرت زینب سلام الله در کمتر از ۴۰ روز موجب شد که یزید و یزیدیان رسوا شوند و طبق منابع تاریخی حتی یزید نیز مجبور شود برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام مراسم عزاداری برگزار کند، اینکه میگویند امام حسین علیه السلام " قتیل العبره " کشتهی اشکهاس برای این است که قیام عاشورا و مکتب ایثار و شهادت که دنیا را تکان میدهد سوار بر اشکهایی که امام سجاد علیه السلام آن را بر مصیبت حسین علیه السلام ریختند به دست ما رسید و زنده ماند و درخت عاشورا با اشک آبیاری شد، لذا امام سجاد علیه السلام در ۳۵ سالی که بعد از واقعهی عاشورا زیست میکنند به هر بهانهای حتی در کوچه و خیابان حتی برای لحظاتی کوتاه مجلس روضهای برپا میکنند و بر غریبی امام حسین علیهالسلام میگریند، چنانچه آمده است، پیشوای چهارم شیعیان، آب میدیدند گریه میکردند، کودک میدیدند- گریه میگردند- ذبح میدیدند گریه میکردند و با هر گریه بخشی از مصیبتی که بر پدر مظلومشان گذشته بود را بازگو میکردند، بنابراین بر ماست که عاشورا را ریشهای ببینیم چرا که از رسول گرامی اسلام تا حضرت حجهبنالحسن (عج) رسالتی را در راستای معرفی عاشورا بر عهده دارند و بر ماست که این مکتب را به درستی بشناسیم و بشناسانیم.
انگیزههای قیام سیدالشهدا علیهالسلام
امام سجاد علیه السلام سی و پنج سال گریه کردند برای اینکه مردم را حساس کنند تا در رابطه با عاشورا و فلسفهی وجودی این قیام بابرکت تامل کنند و چیستی و چرایی آن را درک کنند، روشی را که امام سجاد علیه السلام از آن تمکین کردند ادامهی روشی بود که حضرت زهرا سلام الله علیها در مدینه آغاز کردند و بعد از اینکه کسی تظلمخواهی حضرت زهرا سلام الله علیها را اجابت نکرد از سلاح گریه بهره گرفتند و صبح و مسا بر غریبی امامشان گریه کردند، تا مردم نسبت به چیستی و چرایی این گریهها حساس شوند بنابراین باید بدانیم که چرا امام حسین علیه السلام دست به قیامی زد که آسمان و زمین گریان مظلومیتش شدند.
در چیستی و چرایی قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام علل بسیاری وجود دارد از دعوتنامههای کوفیان گرفته تا لزوم به جا آوردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر اما شاید بدترین نوع تفسیر حرکت امام حسین علیه السلام این است ایشان صرفا برای برپایی حکومت راهی کوفه شدند اما با علم به اینکه بر پایی حکومت اسلامی یکی از مهمترین وظایف امام جامعه است به طوریکه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در بدو ورود به یثرب یکی از اولین و اصلیترین کارهایی که کردند اهتمام برای همین امر بود اما انگیزههای قیام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام خلاصه در تشکیل حکومت نیست، بنابراین القای این تفکر که جنگ بین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یزد علیه العنه جنگ بر سر قدرت و جنگ بر سر حکومت بوده است کاملا بیانصافی است و باعث میشود کسانی که بعدها میخواهند از قیام انسانساز عاشورا الگو بگیرند به بیراهه بروند دلیل بر این مدعی هم عدم بازگشت امام حسین علیه السلام و عدم توقف سفر است چنانچه حضرت مسلم بن عقیل(ع) پیش از امام حسین علیه السلام به سوی کوفه رهسپار شد و حضرت امام در آخرین نامهای که در پاسخ به نامههای کوفیان ارسال کرده بود حرکت به سمت کوفه را منوط به تایید مسلم بن عقیل مبنی بر حسن نیت کوفیان دانسته بود اما با این وجود در حالی که در یکی از منازل که نصف راه مکه تا کوفه پیموده شده بود و خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین علیه السلام رسید ایشان از ادامه سفر منصرف نشدند و راه خود را ادامه دادند، بنابراین اگر انگیزه اصلی امام علیهالسلام صرفا حکومتداری بود با توجه به مطلع شدن از اینکه در کوفه کسی انتظار یاریاش را نمیکشد باید منصرف از ادامه سفر میشد ضمن اینکه حضرت حسین بن علی علیهالسلام، امام و ولی خدا است و از علمی برخوردار است که زیر و زَبَر همه چیز را برایش عیان میکند پس طبیعتا اگر تنها انگیزه امام انگیزه ای مادی باشد طبیعتا با توجه به شواهد و قرائن باید از ادامه سفر منصرف شود اما در واقع قطعی ترین انگیزه ای که میتوانیم برای قیام حضرت سید الشهدا علیه السلام ذکر کنیم همان امر مبارکی از است که خود حضرت فرمودند: من برای اصلاح دین جدم محمد(ص) و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم لذا می بینیم جامعه اسلامی در زمان یزید لعنت الله علیه در حال بازگشت به عصر جاهلیت عرب بود و خود امام حسین علیه السلام فرمودند: وَ عَلَى الاِسْلامِ اَلسَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ (زمانى که امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل یزید شود، باید فاتحه اسلام را خواند)با این تفاسیر امام حسین علیه السلام اگر دست به قیام نمی زد باید تماشاچی برگزاری مجلس ختم اسلام میشد و تمام ارزش های اسلامی که اکثریت آن ها انسانی هستند زیر پا گذاشته می شد و فقر، فلاکت، ناامنی، چپاول، ظلم، غارت و جنایت سراسر جامعه اسلامی را فرا میگرفت و عملا از اسلام جز ظاهری که حتی آن را هم یزید رعایت نمیکرد باقی نمی ماند.
زمانی که حضرت امام حسین علیه السلام در مسیر مکه به کوفه با «فرزدق» ملاقات مى کند، به روشنى از بدعت ها و خلاف کارى هاى حاکمان شام و قیام براى نصرت دین خدا سخن مى گوید:
(اى فرزدق! اینان گروهى اند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند، باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خدا و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم. تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.)
بنابراین اصلیترین انگیزهی حضرت سیدالشهدا علیهالسلام از دستزدن به قیام اصلاحگری انحرافات موجود در جامعه بود که بخش عمدهی آن توسط معاویه و یزید انجام شده بود و همین امر موجب شد که حسین علیه السلام به " فرقان" تبدیل شود، فرقان یعنی فارق بین حق و باطل که با آن میتوان خیر را از شر، خوب را از بد و حق را از باطل تشخیص داد.
گناه اجتماعی مردم زمان اصلی ترین عامل حادثه کربلا
یکی از مسائلی که در تاریخ اسلام باید بدان توجه کنیم غفلتهای بزرگی است که تودههای بزرگ مردم مرتکب آن شدند، خداوند تبارک و تعالی در حجه الوداع و در واقعه غدیر خم دین اسلام را کامل کرد و نعمت را بر همهگان تکمیل کرد تمام حاضرین نیز با حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بیعت کردند اما بعد از رحلت جانگداز و به تعابیری شهادت مظلومانه رسول گرامی اسلام(ص) در حالی که جانشین بر حق ایشان مشغول کفن و دفن وجود نازنین و مبارک پیامبر(ص) بود انصار و مهاجرین در سقیفه مشغول برنامهریزی برای تخطی از حکم خداوند متعال بودند و مایه تاسف است که اکثر بدنه مردم نیز با این اتفاق همراهی کردند و در حالی که پیش تر با امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت کرده بودند بیعت خود را شکستند و همین امر موجب شد که یک گناه اجتماعی بزرگ در جامعه اسلامی رخ دهد، رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 84 در دیدار با کارگزاران نظام گناه را به سه دسته تقسیم می کند و می فرمایند: از سه گونه گناه باید استغفار کرد؛ اینها به درد ما میخورد؛ من و شما در کارهای مدیریتی هم به آن نیاز داریم. غفلت از اینها خسارتهای بزرگی را بر ما وارد کرده است و میکند. سه جور گناه وجود دارد: یکجور گناهی است که فقط ظلم به نفس است - که تعبیر ظلم به نفس در قرآن و در حدیث فراوان است - گناهی است که فرد مرتکب میشود و اثر مستقیمش هم به خود او برمیگردد؛ گناهان متعارفِ فردىِ معمولی. نوع دیگر، گناهی است که فرد مرتکب میشود، اما اثر مستقیم آن به مردم و به دیگری میرسد. این گناه، سنگینتر است. این گناه، ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدی و تجاوز به دیگران است، دشواری کار آن بیشتر است و علاج آن هم سختتر است؛ ... این گناه بیشتر متعلق میشود به حکومتها؛ این گناه مدیران است؛ این گناه سیاستمداران است؛ این گناه شخصیتهای بینالمللی است؛ این گناه آنهایی است که یک کلمه حرفشان، یک امضایشان، یک عزلشان، یک نصبشان میتواند خانوادههایی و گاهی ملتی را تحت تأثیر قرار دهد... نوع سوم، گناهان جمعی ملتهاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی میشوند. این گناه هم استغفار خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت میکند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهی است که نعمتهای بزرگ را زایل میکند؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعتها و ملتهای گنهکار مسلط میکند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری را بالای دار بکِشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با اینکه جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند . پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند؛ با توجه به این بیانات رهبر معظم انقلاب کاملا مشهود است که بیعت شکنی مردم زمان رسول الله (ص) در حق امیرالمومنین علی علیه السلام جامعه اسلامی را دچار روندی کرد که مجبور شدند 25 سال بعد به التماس امیرالمومنین علی علیه السلام بیافتند که حکومت را بپذیرد و گناه اجتماعی مردم در دوران خلافت کوتاه امیرالمومنین علی علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام موجب شد حاکمی همچون معاویه بر مسلمانان مسلط شود.
معاویه عامل اصلی انحراف جامعه و ایجادکننده زمینههای عاشورا
معاویه یکی از اصلی ترین عوامل ایجاد انحراف جامعه اسلامی بود و با ترویج تفکر جبرگرایی تفکری که افعال انسان ها را مخلوق خداوند می داند و دایره اختیار آدمی را نفی می کند برای ظلم ظالمان توجیه تراشی کرد بنابراین ظلم پذیری و سکوت در برابر ظلم که یکی از بزرگترین گناهان است در میان مردم توجیه دار شد و آنان با اینکه ظلم های معاویه و دست نشانده های سفاک او را می دیدند در برابرش سکوت می کردند، آن ها قتل و غارت های معاویه را دیدند، آن ها بلاهایی که معاویه بر سر محبان و شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام می آورد را دیدند، آن ها سب و لعن عادل ترین خلیفه تاریخ را دیدند اما در برابر ظلم ها سکوت کردند و دچار گناه اجتماعی شدند که به تعبیر رهبر معظم انقلاب دو اثر دارد نعمت های بزرگ را زایل می کند و بلاهای بزرگ را نازل می کنند لذا نعمت ولایت، نعمت امامت و نعمت امنیت را از دست دادند و از اسلام که با آن به آقایی رسیده بودند و مایه عزت و شرف آن ها بود را از دست دادند لذا فرد بی لیاقت و آبروریزی همچون یزید بر امورشان مسلط شد در واقع واقعه کربلا حاصل گناه اجتماعی مردم زمان ابی عبدالله الحسین علیه السلام بود و آن ها با عهد شکنی معاویه در صلح با امام حسن مجتبی علیه السلام همراهی کردند، در حق خود امام حسین علیه السلام نیز عهد شکنی کردند و بدتر از آن با پیوستن به لشکر یزید شریک جرم یزید شدند؛ 30 هزار لشکری که جلوی امام حسین علیه السلام ایستاد تنها مربوط به شام و کوفه نبود بلکه از اکثر سرزمین های اسلامی در آن حضور داشتند و عقبه این گناه بزرگ اجتماعی چند صد هزار ساکت جامعه اسلامی بود که سکوتشان اجازه داد امام مسلمین فرزند رسوال الله (ص) فرزند خلیفه چهارم میان دو نهر آب با لبان تشنه به شهادت برسد و خاندان مطهرش با بدترین وضع ممکن به اسارت برده شوند و چهل منزل گردانده شوند.
گناهی که حتی غیر مسلمانان هم آن را نمی پذیرند
شهادت امام حسین علیه السلام مسئله ای است که حتی وجدان جوامع غیر مسلمان هم آن را نمی پذیرفت اما جامعه اسلامی با گناه اجتماعی ای معاویه آن ها ر ا مبتلا کرد این فاجعه غیر انسانی را پذیرفت لذا می بینیم در مجلس یزید سفیر روم که مسلمان هم نبوده به کار یزید اعتراض می کند چنانچه هنگامی که سر مقدس امام حسین (ع ) را نزد یزید لعنه الله آوردند سفیر روم که یکی از اشراف زادگان رومی بوده است از یزید می پرسد این سر کیست؟ و یزید با تعجب پرسید: برای چه این سؤال را میکنی؟ سفیر روم در پاسخ می گوید: وقتی به روم باز گردم، از من درباره آنچه که دیده ام سؤال خواهند کرد و من باید علت شادی و سرور تو را بدانم تا با قیصر روم در میان بگذارم تا او نیز خشنود شود؛ یزید در پاسخ گفت: این سر حسین، پسر فاطمه، دختر محمد است. سفیر پرسید: مگر این محمد همان پیغمبر شما نیست؟ و یزید پاسخ داد : آری و پدر او نیز علی بن ابی طالب؛ پسر عموی رسول خدا! سفیر برآشفته شد و گفت: لعنت بر شما با چنین آئینی که دارید. دین من بهتر از دین شماست، زیرا پدر من از نوادگان داوود است و میان من و او، پدران بسیاری قرار گرفتهاند و با این حال پیروان آیین ما، مرا احترام میکنند و خاک جایی را که بر روی آن پا می گذارم را به عنوان تبرک بر روی چشمان خود می کشند، اما شما فرزند پیامبرتان را که با یک واسطه به شما رسیده است را می کشید و جشن راه می اندازید، بنا بر روایات، یزید چون این سخنان را شنید، گفت: این نصرانی را باید کشت که ما را در مملکت خودمان رسوا کرد!سفیر گفت: اکنون که میخواهی مرا بکشی، این سخن را نیز گوش کن! دیشب رسول اسلام را در خواب دیدم که مرا به بهشت مژده داد. من از این خواب در حیرت بودم اما اکنون تعبیرش بر من آشکار شد.طبق قول مشهور تاریخی او همچنان که سر مبارک امام را در آغوش کشیده بود و میبوسید و گریه می کرد توسط عمال یزید کشته شد.
بلای عظیمی که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام دامن جامعه را گرفت
همانطور در مباحث فوق الذکر اشاره شد گناهان اجتماعی موجب می شود بلاهای عظیم بر جامعه نازل شود و جامعه اسلامی همان جامعه ساکتین در واقعه کربلا بعد از شهادت امام حسین علیه السللام دچار بلایای عظیم شدند، یزیدی که این مقدار در تاریخ در مورد جنایاتش سخن به میان می آید جالب است بدانید که عمر حکومتش سه سال و چند ماه بیشتر نبوده است اما در همین سه سال سه جنایت بزرگ در جامعه اسلامی انجام داد که تا زمانی که تاریخ کتابت می شود باید برای آن ها گریه کرد؛ یزید لعنه الله در سال اول حکومتش واقعه عاشورا را رقم زد و به صغیر و کبیر از اهل بیت پیامبر رحم نکرد ؛ به شهادت رساندن طفل شیرخواره و شش ماهه آن هم با تیر سه شعبه که پهنای آن از پهنای گلوی کودک بیشتر است و سپهسالاری چون ابالفضل العباس را از پای در می آورد هیچ توجیه انسانی، نظامی، سیاسی و ... ندارد و بدتر از همه این ها این است که زمانی که سرهای شهدا به بالای نی میرود عمر بن سعد دستور میدهد نیزهداران با نیزه های خود پشت خیام نیم سوخته اباعبدالله الحسین علیه السلام را با نیزه ها شخم بزنند تا پیکر مدفون شده کودک شش ماهه را از خاک بیرون بیاورند و سر او را هم به نیزه کنند این یعنی یزیدیان بر طبل رسوایی خود تا آن جایی که جا د اشته است کوبیده اند اما مکافات این جنایت برای ساکتین فتنه کم نخواهد بود و یزید در سال دوم حکومتش واقعه حره را رقم می زند و به مدینه شهر پیامبر حمله می کند و جنایات بی مثالی در این شهر رخ می دهد به حدی که مسلم بن عقبه که فرماندهی نیروهای شام در آن حمله را بر عهده داشت بعد از واقعه حره به مسرف بن عقبه یعنی اسراف کننده در جنایات و کشت و کشتار معروف می شود؛ مسلم به فرمان یزید سه روز جان، مال و ناموس اهالی مدینه را بر لشکریان شام حلال اعلام می کند و شامی ها هر کاری از دستشان بر می آید انجام می دهند؛ بیش از 4 هزار نفر تا 11 هزار نفر از اهالی مدینه کشته و گردن زده می شود و طبق منابع تاریخی به هزار دختر باکره تجاوز می شود که در طی آن هزاران فرزند به دنیا می آید که پدرشان مشخص نبود، 700 نفر از حافظان و حاملان قرآن گردن زده می شوند و 80 نفر از اصحاب رسول گرامی اسلام کشته می شوند؛ جنایات یزید به همین جا ختم نمی شود و در سال سوم حکومتش که همراه با آخرین سال عمرش است به مکه نیز حمله می کند و این شهر را با منجنیق های آتشین مورد حمله قرار می دهد و کعبه ر ا به آتش می رسد که با رسیدن خبر به درک واصل شدن یزید این حمله نیمه تمام می ماند وگرنه خدا می داند چه بلایی بر سر مردمان مکه می آوردند بنابراین باید این درس را یاد بگیریم که گناه اجتماعی یک ملت می تواند می تواند دودمان آن ملت را از بین ببرد و بعد از قیام ابی عبدالله و سکوت مردم جمع کثیری به بهانه های مختلف قتل عام شدند که واقعه حره تنها یکی از آن ها است بنابر این باید به یاد داشته باشید که طبث بیان مبارک مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام هر کس به هنگام یاری رهبرش در خواب باشد با لگدهای دشمنش از خواب بیدار خواهد شد.
انتهای پیام/