به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا، شاهین امین؛ منتقد سینما و مدیر نشست نقد و بررسی فیلم «آنسوی آتش» گفت: از اینکه کیانوش عیاری به عنوان فیلمسازی همیشه پرانرژی در ۱۵ ماه اخیر دچار کسالت شده است بسیار متاسف و غمگینم. در ۱۲ سال گذشته این سینماگر در مسیر کاری خود شرایط سختی را تجربه کرده که تنها ناشی از سوءتفاهمها و سو تعبیرها بوده است. در حالی که عیاری علاوه بر اینکه یک فیلمساز درخشان است، همواره بدون هیاهو، نگاهی مصلحانه به شرایط و مسائل مختلف دارد.
امین ادامه داد: زمانی که برای اولین بار «آنسوی آتش» را دیدم شانزده ساله بودم. پس از جشنواره ماهنامه فیلم مجموعهای از یادداشتهای کوتاه منتقدین را منتشر میکرد. زمانی که یادداشتها را میخواندم حس میکردم که شاید فیلم حوصله سربری باشد، اما پس از آنکه فیلم را دیدم، بسیار برایم سحرآمیز و جذاب بود. از نظر من «آنسوی آتش» یکی از بهترین آثار عیاری و یکی از فیلمهای خوب سینمای پس از انقلاب است.
وی خاطرنشان کرد: «آنسوی آتش» به راحتی میتوانست فیلمی سیاسی یا شعاری باشد، اما با هوشمندی فیلمساز مسیر دیگری را طی کرد. فیلمی که حتی جدا از جنبههای مختلف آن یک سویه عاشقانه متفاوت و جذاب هم دارد، موضوعی که تا آن زمان در دهه ۶۰ سینمای ایران بی سابقه یا حداقل کم سابقه بود.
امین ادامه داد: کیانوش عیاری به دلیل تجربه زیسته، خود آموختگی سینما و نگاه ژرف به جامعه پیرامون خود و ... آن چنان تسلطی دارد که کارگردانی در فیلم هایش دیده نشود. درصورتی که تمام عناصر در تصاویر فیلمهای او چیده یا انتخاب شده هستند. مهمترین ویژگی که به آثار عیاری قوت میبخشد، فضاسازیهای دقیق بدون هرگونه نمایش و جلوه گری است.
این منتقد افزود: عیاری حتی گاهی به شکل افراطی از هرگونه نمایش کارگردانی دوری میکند و به تبع آن به سایر عناصر فیلم مانند بازیگر، فیلمبردار و. اجاز نمایش و اغراق نمیدهد. مگر مواردی معدود که روایت ایجاب میکرده است. به همین سیاق احساسات گرایی غلو شده و افراطی هم جایی در آثارش ندارد. به عنوان مثال در فیلم «بودن یا نبودن» تمرین و آماده سازی فصل مربوط به اعلام و خبر مرگ مغزی درگیرهای بعد در بیمارستان، چند روز طول کشید تا به صورت پیوسته در یک سکانس با حرکات پیچیده دوربین فیلمبرداری شود. فصل بسیار درخشانی هم شد، اما تنها به دلیل جلوگیری از نمایش کارگردانی، عیاری آن سکانس طولانی را تقطیع کرد، زیرا اثر و اصولی که به آنها باور دارد برایش مهمتر از جلوه گری خود است.
امین افزود: پس از جایزه فیپا کن عیاری جایزهای را دریافت کرد که اگر اشتباه نکنم-، چون دقیق در خاطر ندارم- نامش جایزه فرهنگ و هنر فرانسه است. فرهیختگان و اهل هنر فرانسه سالانه تنها به یک اثر هنری این جایزه را اهدا میکنند که در آن سال «آنسوی آتش» انتخاب میشود و بعد از آن، فرانسویها از عیاری میخواهند فیلمی در این کشور بسازد و به او فرصت میدهند یک سال در آنجا اقامت داشته باشد تا با محیط آشنا شده و فیلمنامه را بنویسید. او آن زمان قول ساخت «دو نیمه سیب» را به تهیه کنندهای داده بود و تنها بخاطر یک قول شفاهی پذیرفتن آن پیشنهاد را موکول میکند به یک سال بعد که البته به دلیل ماجراهایی عجیب «دو نیمه سیب» تولید بسیار بیش از یک سال طول میکشد و آن فرصت از دست میرود. اما همین انتخاب و رویکرد نشاندهنده وجه اخلاقی در شخصیت عیاری است.
امین با بیان اینکه عیاری همواره با دوری از شلوغ کاری و سروصدا تلاش کرده مسیر خود را بر مبنای باورهایش طی کند، گفت: اگر در دهه شصت و هفتاد درصدی از حمایتی که از بعضی فیلمسازان پرسروصدا و مدعی میشد از عیاری صورت میگرفت، به خصوص در عرصه بین المللی حتما او به مراتب میتوانست موفقتر باشد و از آن موفقیتهای سینما و فرهنگ ایران بهره ببرد. بدون اغراق میتوان گفت اخلاق گرایی و دوری از هیاهو در بسیاری از مواقع به ضرر او تمام شده است.
این منتقد سینما همچنین بیان داشت: از مجموعه موزه سینما برای برگزاری هفته فیلم کیانوش عیاری بسیار متشکرم. امیدوارم این هفتههای فیلم برای سینماگران دیگر هم ادامه داشته باشد.
واقعیت هر اثر در درون آن وجود دارد
هوشنگ گلمکانی کارگردان سینما نیز گفت: دو فیلم هشت میلیمتری عیاری در روز اول هفته فیلم او در موزه سینما نمایش داده شد و خاطرات بسیاری را برای من زنده کرد. فیلمهای هشت میلیمتری با مشقت زیادی ساخته میشدند. «آنسوی آتش» ریشه در یکی از فیلمی هشت میلیمتری از عیاری دارد که درباره داستان دو برادر است که در کنار دکلهای نفتی، بطری جمع میکنند. عیاری بسیار زود در سینمای ایران صاحب امضا شد و فیلمسازی مولف نام گرفت.
وی افزود: در مقطعی فیلمسازان سینمای آزاد میتوانستند حیات سینمای هنری ایران را ادامه دهند، اما تنها تعدادی به فعالیت خود ادامه دادند. امروزه کیانوش عیاری شاخصترین فرد در میان آن جمع است که هنوز به فعالیت خود در سینمای ایران ادامه میدهد. این فیلمساز از نسلی به شمار میرود که توانستند تشخص خود را در دورههای مختلف حفظ کنند و به غیر از کیانوش عیاری، محمدعلی سجادی و علیرضا داوودنژاد فرد دیگری را به یاد نمیآوریم که در مسیر اعتقادی خود در سینما باقی مانده باشند.
گلمکانی ادامه داد: «آنسوی آتش» در دورانی ساخته شد که فیلمهای ملودرام و سیاسی بازار گرمی داشتند، اما عیاری به دلیل روحیه خاص خود فیلمی ساخت که شباهتی به سینمای آن زمان نداشت.
وی گفت: علت اصلی علاقهمندی من به کارهای عیاری این است که گویی شخص کارگردان در فیلم غایب است و این موضوع اوج پختگی یک کارگردان به حساب میآید. کیارستمی نیز در پی رقم زدن این مسئله بود. این مسئله توانایی ویژهای میطلبد و کارهای روبر برسون نیز به همین شکل بوده است.
این کارگردان خاطرنشان کرد: به یاد میآروم پیش از انقلاب و در فضای فیلمهای هشت میلیمتری مربوط به سینمای آزاد، به دلیل فضای سیاسی آن سالها، سازندگان این آثار تلاش میکردند تا حرفهای مهمی را بیان کنند. آن زمان که فیلمهای هشت میلیمتری عیاری را میدیدم چنین حسی داشتم و این موضوع در فیلم «تنوره دیو» نمود بیشتری دارد. زمانی که او فیلم «تنوره دیو» را درباره قنات ساخت، این موضوع میتوانست سیاسی تلقی شود چراکه شکلی از شیوه زیست قدیمی در آن مطرح میشد. خصوصا در صحنه آخر فیلم اتفاقها به گونهای رقم میخورد که من عقیده داشتم که عیاری با تکنولوژی مخالف است و مردم را به شیوه زیست سنتی هدایت میکند.
این منتقد باسابقه بیان داشت: زمانی که اعلام شد او در حال ساخت این فیلم است، نگران بودم که بار دیگر چنین رویکردی را در پیش بگیرد. در شماره ویژه جشنواره ماهنامه فیلم در سال ۶۶ یادداشت عیاری درباره فیلم همین موضوع بود و عنوان کرد نگران این مسئله بودم فیلم تبدیل به شعار سیاسی روز نشود و به همین دلیل از آن پرهیز کردم. این بار که پس از سی و هفت سال به تماشای فیلم نشستم به این نتیجه رسیدم که امروزه مسئله واقعیت برای من کمرنگتر شده است و اعتقاد دارم هر فیلم اصول خود را بنا میکند و واقعیت هر اثر درون آن وجود دارد.
نباید به فیلمها نگاه موزهای داشته باشیم
در ادامه این نشست رامتین شهبازی؛ استاد دانشگاه نیز گفت: به واسطه شغلی که دارم و با دانشجویان در ارتباط هستم میدانم که نسل جدید متاسفانه تنها با افرادی، چون فرهادی و کیارستمی آشنا هستند و با عیاری و تقوایی بیگانهاند و بخشی از این مشکل به سیستم آموزشی بازمیگردد. زمانی که در دانشگاه سوره مدیر گروه سینما بودم، درس تاریخ سینمای ایران را به چارت دروس کارشناسی ارشد اضافه کردم.
وی ادامه داد: من معتقدم نباید به فیلمها نگاه موزهای داشته باشیم و بهتر است هفته فیلم درباره سینماگران شاخص ادامه پیدا کرده و این امر به نهادهای مختلف دیگر نیز تسری پیدا کند.
این منتقد سینما بیان داشت: موزه سینما سالها است که به ضبط خاطرات شفاهی هنرمندان مبادرت میورزد و این امر بسیار مهمی است. کیانوش عیاری مصداق بارز تکوین یک فیلمساز مولف است. در حوزه نظریه پردازی فیلم و هنر نظریههای مختلفی وجود دارد که برمبنای آن سینما مورد تحلیل قرار میگیرد. عیاری شخصی است که از سینمای آزاد فعالیت خود را شروع میکند و به تدریج سینمای شخصی خود را شکل میدهد. مسیر او حاصل یک نگاه تکوینی است و این سینماگر فیلم به فیلم پیشرفت کرده و سینمای خود را تکمیل میکند.
شهبازی خلطرنشان کرد: «آنسوی آتش» محصول دهه شصت است. فیلم میتواند دارای نگاه تمثیلی باشد. زمانی که بحث واقعیت در سینما مطرح میشود، همواره نام کیانوش عیاری در میان است چراکه این موضوع حاصل برخوردهای مربوط به دهه شصت بوده و امروز نگاه دیگری وجود دارد. در آثار هنری تنها بخشی از واقعیت قابل بازنمایی است و در اصل با تمثیل رو به رو هستیم. آنچه که فیلمهای عیاری را از سایر فیلمهای تمثیلی آن دوران جدا میکند، بحث روایتگری به واسطه فیلم است.
شهبازی بیان داشت: فیلم «آنسوی آتش» در جنوب کشور ساخته شده و به واسطه نگاه ما به ادبیات این منطقه، فیلمهای اینچنینی میتوانند به حوزه ادبیات متصل شوند. عیاری به واسطه تصویر به داستان گویی میپردازد. فیلم دارای فضایی شبه وسترن است و عیاری آموختههای خود را در قالب تصویر بازنمایی میکند. امروزه بحث روایتگری فیلم فارغ از جریانهای موجود در ادبیات مطرح شده است و در آن به زبان سینما توجه میشود. اتفاقی که در «آنسوی آتش» برای من جذاب است، روایتگری به وسیله سینماست و این فیلم مدیون فیلمنامه و سبقه ادبی خود نیست.
شهبازی افزود: در بحث پرداخت واقعیت، موضوع این است که آیا واقعیت وجود دارد و آیا هنر باید آنرا حتما را نشان دهد؟ و اصلا تصویر آن بر پرده سینما چه فضیلتی دارد؟ عدهای بر این عقیده آمد که هنر باید از مجرایی نشانه دار به آن بپردازد. بحث واقعگرایی با واقع نمایی متفاوت است. واقع گرایی معرف شناسی است و مربوط به این مسئله است که فیلمساز درباره واقعیت چگونه فکر میکند.
وی ادامه داد: واقع نمایی دارای بحث هستی شناسی است و درباره درک واقعیت جهان یک فیلم به بحث میپردازد. در فیلم «آنسوی آتش» حذف آدمهای اضافه از پس زمینه رخ میدهد. در سینما بحث میزانسن وجود دارد که به معنای قرار دادن در صحنه است. امروز بیش از هر چیز درباره فضاسازی صحبت میشود چراکه مکان امری محدود کننده است. فضا به هنرمند امکان تخیل بیشتری میدهد. در فیلم انسانهایی وجود دارند که در قابهایی منطبق بر اصول کلاسیک قرار میگیرند. عیاری این موارد را از سینما آموخته است و این موضوع با تماشای فیلمهای او قابل دریافت است.
شهبازی خاطرنشان کرد: در فضا عناصری مانند آتش و آب وجود دارد که بر بدوی بودن فضا تاکید دارد. کارکرد فضا این است که با حذف برخی از عناصر، فضایی برای پر کردن جای خالی آدمها به وجود میآید. در فیلم عموما شخصیتها به صورت تک افتاده تصویر میشوند. کارگردانی پنهان در این اثر وجود دارد و این اتفاق بعدها در «آبادانیها» و «بودن یا نبودن» هم اتفاق میافتد. بازی بازیگران از نکات جالب در این اثر است و بازیگران تئاتر از امکانات موجود در این هنر استفاده نمیکنند تا واقع نمایی صورت گیرد.
شهبازی در پایان صحبتهای خود گفت: هنر سینما امری وارداتی در ایران است و کیانوش عیاری آن را مال خود کرده و سپس به مخاطب عرصه میکند. یک فیلم را میتوان از جنبههای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. برگزاری چنین برنامههایی میتوانند افرادی، چون کیانوش عیاری را هرچه بهتر به نسل جدید معرفی کند. وظیفه ما به عنوان نسل میانی است که این اتفاق را رقم بزنیم.
مهرداد غفارزاده بیان داشت: متاسفانه از سه روز گذشته وضعیت جسمانی کیانوش عیاری رو به وخامت رفته و او در بیمارستان سینا بستری است. اما همچنان به صورت تلفنی پیگیر روند ادامه این برنامه بوده است و ذهن ایشان درگیر نمایش فیلمها و برگزاری نشستهای مربوط به آثارشان در موزه سینما است. خوشبختانه امروز ایشان وضعیت بهتری دارند و فردا از بیمارستان مرخص خواهند شد. از طرف آقای عیاری از موزه سینما تشکر میکنم که این برنامه را تدارک دیدند. راه اندازی گنجینه این فیلمساز در موزه سینما مصادف با روز تولد او بود به همین مناسبت مراسمی برای او تدارک دیده شد. از مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما بابت پیگیریهای ویژه ایشان بسیار سپاسگزارم.
غفارزاده در پایان گفت: پنج فیلم عیاری با همکاری فیلمخانه ملی ایران ترمیم شده است و در هفته فیلم او در موزه سینما به نمایش درآمد که جا دارد از زحمات فیلمخانه ملی ایران تشکر کنم. امیدوارم هفته فیلم موزه سینما با دیگر کارگردانهای بزرگ سینمای ایران ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/