به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی، جمعه ۲۸ اردیبهشت با حضور مهرداد عربستانی؛ پژوهشگر و دانشیار دانشگاه تهران و حسن نقاشی؛ مستندساز با موضوع «بررسی جایگاه فیلمهای مردمشناسی در تاریخ سینمای ایران» به دبیری محمدرضا مهراندیش در پردیس سینمایی باغ کتاب برگزار شد.
مهرداد عربستانی در ابتدای سخنان خود گفت: از زمانی که ادوات تصویربرداری ابداع شد، بلافاصله پای آنها در میدانهای تحقیق و پژوهش نیز باز شد. از سال ۱۹۰۱ این تصاویر ثبت شده است و آرزوی دیدن آدمهایی که آنها را نمیشناسیم، جهانشمول است. هر وقت راجع به کسی یا اقوامی میشنویم آرزوی دیدنشان در ما ایجاد میشود؛ بنابراین مردمنگاری شناخت دیگران است و به سراغ کسی میرویم که با ما متفاوت است و «دیگری» خطاب میشود. این ربط میان تصویربرداری و مردمنگاری است.
وی ادامه داد: جایگاه فیلم مردمنگاری امروز در سینماست و در ایران بیشتر مستند است. این گونه از سینما دو سویه دارد یکی تحقیق و پژوهش است و دیگری سینما و جنبههای ساخت آن. آدمهایی که در این حوزه کار کردند، بسیار متنوع هستند، برخی سینماگرند و برخی دانشمندانی که با سینما آشنایی دارند. در ایران دکتر نادر افشارنادری را داریم که با تحصیلات انسانشناسی دست به ساخت فیلم هم زد و بهنوعی بانی سینمای مردمشناسی علمی نیز محسوب میشود.
دانشیار دانشگاه تهران درباره تفاوت معیارهای مستند مردمنگاری توضیح داد: عدهای روی مسائل سینمایی تأکید دارند، اما من از نگاه علمی میگویم معیارهای ما وزن را بیشتر به بصیرتی که پشت فیلم است میبرد. از حیث تخصص، مردمشناسی فیلمی است که بصیرت انسانشناختی دارد. اقوام بخشی از فیلمهای مردمنگاری هستند. امروز موضوعات بهقدری افزایش یافته است که از موضوعات شهری تا تکنولوژی را در برمیگیرد و صرفاً این نوع از مستند مختص به روستا نیست.
عربستانی همچنین گفت: بسیاری از فیلمهای مردمنگاری ایران مرتبط هستند با اقوام؛ یکی از اقوامی که بسیار در تاریخ سینمای ایران و جهان مشترک هستند ایل بختیاری و کوچ آنهاست که مهمترین فیلم نیز «علفزار» ساخته مریان کوپر و ارنست بی. شودساک است و این خط ادامه مییابد و چندین فیلم درباره بختیاریها ساخته میشود.
وی اظهار کرد: بعدازآن هوشنگ شفتی «شقایق سوزان» را میسازد البته با رویکردی دیگر؛ «تاراز» فرهاد ورهرام در دهه ۱۳۶۰ ساخته میشود. «بازگشت دوباره» فیلم دیگر ورهرام است که به سراغ کسانی میرود که در فیلم «علفزار» و «تاراز» حضور داشتند و تغییراتی که در زندگی آنها رخ داده را بررسی میکند. از نظر من این فیلم کاملاً انسان شناسانه است و به موضوع تغییر که امروز از نکات اساسی سینمای مستند است، میپردازد. بسیاری از فیلمهای اقوام در فضای بیزمانی ساخته میشوند، اما «تغییر» کلیدواژه مطالعات اجتماعی ما است.
نقاشی در ادامه بیان کرد: بهعنوان یک مستندساز و مدرس سینما میگویم که امروز سینمای ما نیازمند تخصص دیگرانی است که بیرون از آن حضور دارند. تعاریف سینمای مستند محدود و کهنه است و نیازمند تحلیل درباره خودمان است. چیزی که باعث شده در این سالها سینمای مردمنگار و قومنگار بهنوعی همپای سایر مسائل فراموش شود. ما امروز با سوء مدیریت در حوزه مستند مواجه هستیم. هر بار خواستیم درباره اثری قدم برداریم روند طولانی تولید و سنگاندازیهای موجود باعث شد تا فیلمساز موضوع را از دست بدهد. بسیاری از موضوعات در راهروها و پشت در مدیران از دست رفتهاند.
این استاد دانشگاه همچنین درباره تأثیر جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی گفت: بچههای مستندساز امروز تلاش میکنند مستقل عمل کنند تا موضوعات را از دست ندهند. مستندگونهای از سینماست که خواسته یا ناخواسته برای اطلاعات دادن و سرگرمی نیازمند روایت مختص به خودش است. فیلمهای کلاسیک ابتدایی با وجود شکوهمندی، مخاطب را درگیر نمیکنند و این جشنواره فرصت مناسبی است برای نمایش آثاری ازایندست که بشود آنها را دید تحلیل کرد و برای آنها کارگاه برگزار کرد. نسل بعد از افشارنادری، هوشنگ شفتی است که کسی از او یادی نمیکند. فاصله بسیار عجیبی میان ما افتاده است. این فیلمها شاید نگاه زیباییشناسانه نداشته باشند و روایت سینمایی نداشته باشند، اما واقعیت محض هستند.
وی با اشاره به این که نسل جدید متفاوت است، بیان کرد: حالا نسلی آماده است که به دنبال دعوت مخاطب به این وادی است بهطور مثال کامران شیردل فیلم «اون شب که باران آمد» را ساخت که روایت متفاوتی دارد و میتوان گفت از این جا به بعد روایت در فیلم مستند کاملاً متفاوت شد. ما بعد از دو دهه خاموشی به دلیل این که فیلمهای گویایی تولید نشد، در انتهای دهه ۱۳۸۰ با نسلی مواجه میشویم که عطش دارد و فیلمهای خوبی از اقصی نقاط ایران تولید میشود که تلاش میکند نگاه متفاوتی به اقوام داشته باشد. امروز دیگر دغدغه تولید در این چرخه معیوب سینمای مستند وجود ندارد و سینمای مستند اگر اقوام از آنها گرفته شود، چیزی برای ارائه ندارد.
محمدرضا مهراندیش؛ دبیر نشست، بیان کرد: نسل امروز با سینما عجین شده است و میتواند آثار بسیار خوبی تولید کند. حتی اگر دسترسی به آرشیو قدیمی وجوداشته باشد، میتواند با یک تدوین مجدد آثاری تولید کرد که بسیار جای حرف دارند. البته که متاسفانه دسترسی به این آرشیو بسیار سخت شده است و این همراهی و مشارکت بین دانشگاه و مستندسازان بسیار اندک است؛ در صورتیکه میتوان همافزایی کرد و توان را بیش از آنکه هست، افزایش داد.
عربستانی در ادامه عنوان کرد: این چالش همیشه وجود دارد، چرا که دو نهاد مجزا هستند و معمولاً ارتباطات نهادی نیست، بلکه شخصی است. به نظرم مسئلهای که باید جدی به آن نگریست مسئله تغییر تکنولوژی است. انقلاب بعدی دیجیتال است. شما امروز با کیفیت بسیار بالا و تنها با گوشی تلفن همراه میتوانید فیلم بسازید و این انقلابها معنای ساخت مستند را تغییر داد، همانطور که امروز هوش مصنوعی وارد شده و به دنبال این هستیم تا بدانیم آینده ما چطور خواهد بود.
وی در پایان گفت: نهادهایی که بودجه تولید فیلم را در دست دارند معضل بعدی هستند، در ایران تلویزیون این کار را انجام میدهد و با توجه به تغییر تکنولوژی و مسائل مالی فضا متفاوت شده است، این بودجه همچنان در تلویزیون اندک است. شکل فیلمسازی در حال تغییر است. امروز رسانه باید بتواند مخاطب خود را درگیر کند و همین زبان مستند را تغییر میدهد. ما میتوانیم تمایزی میان فرهنگ و فرهنگورزی بگذاریم. در فرهنگ، عناصر انتزاعی هستند، اما فرهنگورزی با رویکرد انسانشناسی هماهنگ است، چرا که یک فعل است و باید از دید انسان آن را بررسی کرد. برای حفظ مخاطب باید هم روح زمانه را دریافت و هم تکنولوژی را.
نقاشی در پایان سخنان خود بیان کرد: قوانین موجود دست و پا گیر هستند. گاهی مدیران دلشان میخواهد کمک کنند، اما قوانین این اجازه را نمیدهند.
دومین نشست تخصصی، با همکاری بنیاد ایرانشناسی و موسسه فرهنگی هنری فصل هنر و با مشارکت پژوهشکده مردمشناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد.
جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی با شعار «اقوام، ریشه ایرانزمین» تا ۳۰ اردیبهشت در پردیس سینمایی باغ کتاب ادامه دارد.
انتهای پیام/