صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

به یاد محمد علی سپانلو؛

ای عشق چرا آمدی ، ای عشق چرا رفتی؟

۱۳۹۴/۰۲/۲۲ - ۰۹:۲۱:۰۵
کد خبر: ۲۸۴۳۶۶
محمد علی سپانلو شاعر و مترجم ایرانی درگذشت. خبر کوتاه بود و تلخ در بهاری که شایدانتظار نداشتیم با عزای دل ما از راه برسد.

محمد علی سپانلو شاعر و مترجم ایرانی درگذشت. خبر کوتاه بود و تلخ در بهاری که شایدانتظار نداشتیم با عزای دل ما از راه برسد.

اردیبهشتی که سرار شور و شکوفه بود حالا جای خالی شاعری را به رخ می کشد که عاشقانه زندگی را دوست داشت.حتی با وجود درد و بیماری در سال های اخیر شعر و شاعری را از قلم نینداخت.

سپانلو همیشه ستایش گر امید و زندگی بود، همانطور که می خوانید: با وجود همه مصایبی که در زندگی من، به‌خصوص در این چندساله، وجود داشته هرگز تسلیم اندوه یا سرخوردگی نشده‌ام. حتی در لحظات خیلی پیچیده هم چشم‌اندازی پیدا کردم، حتی از دریچه طنز، که مساله پیچیده را جدی نمی‌گیرد و خودمانی می‌کند و توصیه‌ام همیشه همین بوده و اصلا زندگی‌ام اینطور بوده است. حتی وقتی هم خوش نبوده‌ام گفته‌ام خوشم. دلیلی ندارد آدم اندوه خودش را برای دیگران روایت کند چون اندوه یک‌ امر کاملا شخصی است. به خصوص اگر شما تسلیم یک احساس یا عاطفه ویژه‌ای مثل اندوه یا خوشحالی یا عشق شده باشید، اثر هنری کامل درنمی‌آید و نقصی پیدا می‌کند. به‌خاطر اینکه آن حس بر شما غلبه پیدا می‌کند. آن برداشت و آن عاطفه فقط مقدمه است که آدم به سوی کشفی برود.

وی درباره حال وهوای اشعارش در آخرین مصاحبه اش گفت: اگر دقت کنید در شعرهای من کمتر اثری پیدا می‌کنید که شبیه شعر دیگرم باشد. هر کدام در قلمروی غریبتری است و حاصل جست‌وجویی متفاوت و حتی کشف یک قاره جدید، اگر بتوان گفت که قاره‌ای را می‌توان کشف کرد. من در هیچ شعری تسلیم آن چیزی که دکان برخی از شعرا است نشده‌ام. البته برخی از همین شعرها صمیمانه است اما این مساله، یعنی حضور یاس و ناامیدی و گریستن در شعر، تبدیل شده به عامل قدرت و معروفیت آنها. من هرگز از این دست شعرها نگفته‌ام؛ شاید مثلا در جوانی‌ام بیشتر از بن‌بست و مرگ و چیزهایی از این دست صحبت می‌کردم. چون آن سن جدی نیست و این موضوعات فقط برای آدم سوژه است. اما هرچه این‌ورتر آمدم به نظرم رسید که ما با زندگی بزرگی طرف هستیم که حیات کوچک ما خیلی حقیرتر از آن است که بخواهیم آن را موضوع اصلی شعر و هنر کنیم.

محمدعلی سپانلو بیشتر عمرش رادر شهرتهران سپری کرد همان شهری که در آن چشم گشود و سرانجام زیر آسمان همان شهر نیز آرام گرفت. پر رنگ ترین تیتری که امروز به ذهن می رسداین است: شاعر تهران آرام گرفت.

نظر شما