بعد از فیلم «گینس» و مجموعه سریال «پایتخت» و البته سریال «علیالبدل» که سیروس مقدم و محسن تنابنده در کنار هم کار را پیش میبردند و تنابنده معمولا به عنوان مشاور با سیروس مقدم همکاری میکرد این تفکر وجود داشت که محسن تنابنده میتواند به عنوان یک کارگردان نیز عرض اندام کند.
در روزگاری که بسیاری از بازیگران علاقهمند هستند تفکر خودشان را نیز کارگردانی کنند محسن تنابنده که اصولا بازیگر خوبی است و البته تفکرات و ایدههای جالبی در بحث نگارش فیلمنامه دارد روی صندلی کارگردانی نشست تا دومین فیلمش را در موقعیتی سخت کارگردانی کند.
قطعا کارگردانی فیلم «قسم» سخت است. یک موقعیت و جغرافیای محدود که تنابنده در آغاز کار هم با چالشهای فراوانی برای کارگردانی این فیلم دست به گریبان بوده است.
قصه در چند خطی اولیهاش ساده به نظر میرسد اما روایت روی کاغذ این بار با کارگردانی و پروداکشن عظیمش تناسبی ندارد چرا که فیلم، فیلم کارگردان است نه بازیگران و اگر قصه کششاش در کارگردانی در نیاید فیلم به دلیل محدودیتها استاتیک و بصری زمین میخورد.
در فیلم «قسم» موقعیت به سرعت شکل میگیرد، تماشاگر به سرعت در فضا و موقعیت قرار میگیرد، همه چیز برای ایجاد یا فضای ملتهب مهیا است که بستر اصلی داستان تنابنده است. اما حرافیهای شخصیتها که قرار است اطلاعاتی به تماشاگر بدهند در همان قدم اول رمق کار را میرود تا بگیرد اما در اقدامی زیرکانه سعید آقاخانی به قصه اضافه میشود تا با ورود شخصیت خسرو دوباره قصه جان بگیرد...
سوال اول اینجاست که چرا بایستی در فیلمنامهای که تک تک دیالوگها از شخصیتهای مختلف حاضر در اتوبوس (اقوام راضیه) حیاتی و در کلیت درام رخ داده برای شخصیت اصلی قصه مهم است ما باید به سراغ نابازیگر برویم؟ به نظر میرسد تک تک شخصیتهای این فیلم جایگاه مهمی در گره به گره این فیلم دارند و نمیتوان با حضور نابازیگران و بازیگران کم سابقه موقعیت و جو لازم را برای این سبک از روایت و این موقعیت پیش آمده در قصه ایجاد کرد. در فیلمی که قرار است از یک تراژدی پیش آمده در نقطه A به تراژدی جدیدی در نقطه B برسیم نباید بازیگران را با تعداد کم دیالوگشان وزن کنیم. فیلمنامه قوی و دیالوگهای مهم این فیلم میبایستی توسط بازیگرانی کاملا حرفهای و اتفاقا موثر بر کل کار ادا شود.
اگر به حضور مثلثی سعید آقاخانی، حسن پورشیرازی و مهناز افشار دقت کنید متوجه خواهید شد در تمام لحظاتی که وزن کار بر دوش بازیگران اصلی فیلم است همه چیز روی ریل درست پیش میرود اما پاسکاریهای دیالوگها در بین شخصیتهای غیر قابل باور فیلم در اتوبوس ترمز کار را میکشد.
قبول که این اتوبوس نمادی از یک جامعه است که افراد رنگارنگش گاهی نفر اول را به محصول اشتباهی میرسانند اما این جامعه برای روایت این قصه نیازمند یک چیدمان مرتب است. به نظر فیلم «قسم» نیازمند چهل بازیگر در حد سعید آقاخانی و چهل بازیگر در حد مهناز افشار، حسن پورشیرازی و مهران احمدی است. در غیر این صورت کمیت کار میلنگد.
جدا از شکافهای قضایی فیلم که قطعا با تحقیق و مطالعه تیم تولید به دنبال یک اطلاع رسانی ویژه برای تماشاگر است قصه به خوبی فرصت این را به تماشاگر میدهد که در هر لحظه که نیاز باشد حدسهایی بزند و به مسیرهای درست و غلط هدایت شود. این خواسته نویسنده و کارگردان در تمام لحظات فیلم به درستی پیش میرود، مگر در دقایقی که تنابنده با هدف ایجاد جریان زندگی نابازیگرانش را به زندگی کردن جلوی دوربین هدایت کرده اما این دیالوگهای نوبتی اتفاقا زندگی را از فیلم «قسم» گرفته است اگر چه به لطف بازی خوب مهناز افشار این دقایق کوتاه به سرعت جمع میشوند و میان بازیگران اصلی فیلم پاسکاری میشوند.
تنابنده در این فیلم و در چند سکانس نشان میدهد کارگردانی نه تنها مولف که جسور است. سکانس ورود مهران احمدی به قصه و ایجاد گره پایانی فیلم که اتوبوس را از مسیر منحرف و به استخر پرتاب میکند و ادامه ماجرا... قطعا از لحظات درخشان این فیلم محسوب میشود.
مهران احمدی که در جشنواره امسال با فیلم «آشفتهگی» و «قسم» حضور دارد (که به زودی به کار این بازیگر نیز خواهیم پرداخت) به خوبی ثابت میکند که حجم نقش در درآوردن یک کاراکتر ماندگار خیلی موثر نیست. سکانس بازجویی و پای فینال فیلم «قسم» از لحظات بازی خوب احمدی هستند که به زودی (بعد از اکران فیلم «آشفتهگی» در سینمای رسانه) با نگاهی جزئیتر به آن خواهیم پراخت.
مهناز افشار در فیلم تنابنده یک سر و گردن بالاتر از تجارب دیگرش نشان میدهد، همانطور که قبلا گفتیم او میرود که دیگر تنها بازیگر گیشه نباشد. اگر از چشم داوران چند سکانس اصلی بازی او دور نماند حتماً در کنار الناز شاکردوست و فاطمه معتمدآریا و... میتواند دورخیزی برای سیمرغ امسال داشته باشد. (به زودی در گفتوگویی مفصل با محسن تنابنده از فیلمنامه تا کارگردانی و البته انتخاب نابازیگران در کنار بازیگران اصلی این فیلم را مورد بررسی قرار میدهیم).
نمیشود از کنار بازی حسن پورشیرازی که در فیلم «قسم» هیچ ربطی به بازیهای معمولی تلویزیونش ندارد به راحتی عبور کرد. حسن پورشیرازی که بعد از فیلم «مهمان مامان» بیشترین تمرکزش در تلویزیون بوده است در فیلم «قسم» حضور درخشانی دارد و به خصوص در سکانسهای پایانی بازیاش فراتر از حد تصور ظاهر میشود.
محسن تنابنده میتواند جایی در لیست کارگردانهای نامزد سیمرغ داشته باشد اگر این سبک و سیاق روایت به مزاق داوران جشنواره فیلم فجر خوش بیاید.