اگرچه سیگار به عنوان یک عنصر مضر در سلامتی امری نکوهیده در جوامع انسانی محسوب می شود و معمولا در همه جای دنیا در تبلیغات آن موارد مرتبط با مضرات پزشکی نیز منعکس می شود اما معمولا در سینما سیگار تعابیر و تعاریف خاص خودش را دارد و از این گزینه شاید نامرغوب در پرده نقره ای به عنوان متریالی در استایل سازی و حتی تعاریف شخصیت ها استفاده می شود اتفاقی که در جشنواره گذشته فیلم فجر در فیلم های مختلف دستمایه سینماگران بود و به طرز عجیب و غریبی بی مهابا سازندگان آثار سینمایی به سراغ آن رفته بودند.
شاید غیر قابل باور باشد اما حتی نویسندگان هم در فیلمنامهها از این متریال برای تعریف شخصیتها و حتی روند قصه استفاده میکنند و نمیتوان کتمان کرد در بسیاری از مواقع «سیگار» تعریفی از شخصیت دارد و حتی در طراحی و پرداخت کاراکتر در دل قصه نیز کاربردی تعریف شده ایفا می کند که حتی در معرفی آن به تماشاگر و دیگر شخصیتهای آن داستان موثر است.
در اینکه «سیگار» و استفاده از آن در یک اثر فرهنگی چقدر درست یا غلط است و اینکه آیا شخصیتهای محبوب سیگاری میتوانند مخاطبان سینما را به سیگاری شدن ترغیب یا تشویق کنند یا خیر؟! بحثی است که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
به هر حال ستارههای جذاب و پرطرفدار سینمای دنیا و حتی ایران با هر استایل و فیزیک میتوانند روی روند زندگی مخاطبانشان تأثیرگذار باشند و حتی سبک و سیاق رفتاری، لحن و نوع برخورد با دیگران قطعا به سرعت در جامعه الگوبرداری خواهد شد.
اینکه یکی از ستارههای نامدار سینمای دنیا تنها به خاطر استایل به دست گرفتن سیگارش به یکی از آکتورهای تبلیغاتی یکی از معروفترین برندهای سیگار دنیا تبدیل میشود و حتی حضورش در فیلمهای مختلف با همین بهانه صورت میگیرد و عکسها و فیلمهایش سالها در جهان سینما میچرخد، یعنی ستارههای سینما میتوانند تأثیرات مثبت و منفی بسیاری روی مخاطبشان به لحاظ رفتاری، فرهنگی و حتی اخلاقی داشته باشند.
البته بحث استفاده از سیگار در بسیاری از آثار نمایشی، تئاتر، سینما و تلویزیون و به خصوص شبکه نمایش خانگی امری قابل دفاع به نظر میرسد چرا که لازمه تعریف آن موقعیت، سکانس یا شخصیت در بخشی از قصه است و تنها کارگردان نگاهی زیباییشناسی برای بهتر دیده شدن آن بخش از فیلمش نداشتهاست.
در جشنواره فیلم فجر سی و هشتم و در چند فیلم مختلف شخصیتها بی دلیل و با دلیل دست به سیگار میشدند و شاید بتوان گفت این تنها آکسسوار برای بازی مدنظر از سوی بازیگر توسط خالق فیلم بود که از وی بخواهد در این سکانس به سراغ پاکت سیگارش برود، آن را روی لبانش بگذارد، فندک یا کبریت را روشن کند، زیر سیگارش بگیرد و با پُکی محکم برای لحظاتی رخ در رخ دوربین دود سیگار را در فضا پر کند و از این اتفاق به التهاب موقعیت و شخصیتها بیافزاید که البته در برخی موارد این اتفاق تنها استاتیک نمایشی داشت و در القای موقعیت داستان و حتی حس شخصیت ها تاثیر آنچنانی نداشت.
و در برخی از فیلمها مشخص نبود چرا باید بازیگر به سراغ سیگار برود و در واقع دست به سیگار شدن شخصیت؛
-نه دلیل دراماتیک داشت!
-نه دلیل روایتی داشت!
-نه با شخصیت مطابقت داشت!
-نه پُرکننده لحظات فیلم بود!
-نه پاساژی بود که سکانسها به هم بچسبند!
-نه زمان را در قصه تعریف می کرد!
-و نه منطق دیگری در آن نهفته بود!
لذا مشخص است که کارگردان یا گاهی اوقات خود بازیگر با استفاده از سیگار به دنبال پر کردن خالیهای بازی اش است که برای تک تک لحظات آن در اجرا فکر خاص و ویژه ای نداشتهاند و دم دستترین انتخاب که همان استفاده از سیگار بوده است راهکاری برای فیلمساز در آن لحظه ایجاد کرده است.
این که گاهی اوقات سیگار کشیدن بخشی از تعریف شخصیت در داستان است یک بحث است و اینکه ما با این رفتار غیرفرهنگی آموزههای غیراخلاقی را به مخاطبمان منتقل کنیم بحثی دیگر است که میشود گاهی اوقات با نمایشی جلوه دادن این رفتار و یا جایگزین کردن اکتها و رفتارهای دیگر کم کم با تفکری جدید میزان استفاده از سیگار را که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته بیداد کرد کاهش دهیم.