صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

رای بدهیم که چه شود؟؟؟

۱۳۹۸/۱۱/۳۰ - ۱۵:۰۰:۳۵
کد خبر: ۹۶۶۶۷۱
با اوج گرفتن رقابت بیش از هفت هزار نامزد برای نشستن برای ۲۹۰ کرسی خانه ملت، میزان مشارکت مردم در انتخابات دوم اسفند قابل توجه برآورد می‌شود اما همچنان ذهن بخشی از شهروندان با این سوال مهم دست و پنجه نرم می‌کند که «چرا باید رای بدهیم؟ مگر رای دادن یا ندادن ما چه تاثیری دارد؟»

به گزارش خبرگزاری برنا؛ با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و تایید صلاحیت کاندیداهای جدید، فضای انتخاباتی کشور در حال داغ شدن است به طوری که نتیجه انتخابات در بیشتر شهرها با اما و اگرهای جدی روبرو شده است.

گرچه هنوز نمی توان به نظرسنجی ها اعتماد کرد اما با توجه به رقابت بیش از هفت هزار نامزد برای نشستن برای ۲۹۰ کرسی خانه ملت، به نظر می رسد میزان مشارکت مردم در انتخابات قابل توجه باشد.

با این حال همچنان ذهن بخشی از شهروندان با این سوال مهم دست و پنجه نرم می کند که «چرا باید رای بدهیم؟ مگر رای دادن یا ندادن ما چه تاثیری دارد؟»

این سوال مهم پاسخ های مهمی هم دارد که در قالب میزگردی با حضور سه استاد دانشگاه به بررسی آن پرداخته شده است: دکتر سید حسین رییس السادات، استاد دانشگاه بیرجند و فردوسی مشهد، دکتر روح الله بهرامی، استاد دانشگاه و دانشیار دانشگاه رازی و دکتر جهانشاه امیری، کارشناس سیاسی و استاد دانشگاه های کرمانشاه.

دکتر رییس السادات از شاگردان دکتر علی شریعتی بوده که در کوران مبارزات انقلاب اسلامی، درس خود را در دهلی هند نیمه‌تمام می گذارد و به جمع انقلابیون می پیوندد. او اهل بیرجند است اما به تازگی برای شرکت در چند همایش و مجمع علمی میهمان اساتید دانشگاهی کرمانشاه بود.

مشروح این میزگرد به شرح ذیل است:

آقای رییس السادات! با این سوال مهم شروع کنیم که دست کم در بین بخشی از مردم وجود دارد؛ اینکه چرا ما باید در انتخابات شرکت کنیم؟ مگر رای دادن یا ندادن چه تاثیری در وضعیت ما دارد؟

دکتر رییس السادات: بعضی از مردم ابتدا آبتنی می‌کنند و بعد وارد استخر می شوند اما برخی به یکباره از سکوی شیرجه به دل آب می زنند؛ شما هم به یکباره وسط موضوع شیرجه زدید. اجازه دهید من هم به گونه متفاوتی به این سوال پاسخ بدهم.

دهه فجر امسال برای من درست همانند دهه فجر سال ۵۸ است و هیچ تفاوتی ندارد. ممکن است برای برخی ها به دلیل گرانی و مشکلات دیگری این موضوع تفاوت کرده باشد اما برای من خیر. این حرف‌ها را هم از سر شعار نمی زنم بلکه اعتقاد قلبی من است. من در ۴۰ سال گذشته هم پیاده بوده ام یعنی نه با این گروه و نه آن گروه بوده ام. برای کسی هم هورا نکشیده ام اما تلاش کرده ام که براساس موازین حرکت کنم. به قول جلال آل احمد «در هرجا جوری و در همه جا یک جور.»

انقلاب اسلامی هزار سال پیشینه مذهبی و دینی داشته و دست کم صد سال هم پیشینه دموکراسی داشته است از مشروطه به بعد. از پیش از مشروطه یک دوگانگی فکری در کشور ایجاد شد و تاکنون هم ادامه داشته و پررنگ تر شده است.

این دوالیسم (dualisme) فکری اجازه نداد که حرکت متحد زمان مصدق یا خیزش ۱۵ خرداد سال۱۳۴۲ به نتیجه برسد. در سال ۱۳۵۶ و ۵۷ اما، این دوگانه فکری به هم نزدیک شد زیرا یک هدف مشترک داشت و آن پایان دادن به سلطنت پهلوی بود که هم روحانیت و هم روشنفکران در این هدف وحدت داشتند. هر زمانی که این ۲ تفکر همسو شده و این ۲ بال با یکدیگر پرواز کرده اند موفق بوده ایم اما زمانی که یکی از این بال ها لَنگ زده ناموفق بوده ایم. پس از انقلاب این دوالیسم فکری باز هم شکل گرفت و اکنون نمونه و مصادیق آن را در فضای جامعه مشاهده می کنید.

غرب گرایی و دین گرایی می تواند یک توصیف مناسب برای این دوگانه فکری باشد؟

رییس السادات: خیر. این تقسیم بندی درست نیست. موضوع این است که مدیریت سیاسی در اذهان صاحب‌نظران متفاوت است. اگر جمهوری اسلامی سازو کاری ایجاد کند که فضاهای جدید و جریان های سیاسی دیگری ایجاد شود، یقین بدانید که این دوگانه فکری هم به یکدیگر نزدیک می شوند و جامعه از حالت دوقطبی فعلی خارج می شود. به اعتقاد من تداوم مثبت انقلاب اسلامی در این فضا و خط جدید است.

آقای دکتر بهرامی! دکتر رییس السادات فضا را به یک سمت دیگری بردند و به گونه دیگری بحث را آغاز کردند. به اعتقاد شما چرا سوال از چرایی حضور در انتخابات دست کم در بین بخشی از شهروندان ایجاد شده؟ این سوال اساساً چگونه و از کجا شکل گرفته است؟

بهرامی: این سوال و نمونه های آن گرچه ممکن است سوال همه مردم نباشد اما دست کم بخشی از افکار عمومی درگیر آنها است. من معتقدم که طرح شبهه و پرسش درباره انتخابات نتیجه افزایش آگاهی افکار عمومی است وگرنه چرا تاکنون درباره این موضوع به صورت جدی پرسشی مطرح نبوده. می ‌توان نتیجه گرفت که این پرسش ها به جای اینکه ناشی از دلسردی و ناامیدی مردم باشد، نتیجه آگاهی و افزایش شعور سیاسی آنان است زیرا به دنبال یک نتیجه ملموس هستند. طبعاً برای تحقق اراده‌ای که برای آن شرکت کرده اند، پرسش های جدیدی را مطرح می‌کنند و از ساختار جامعه می خواهند که بیشتر از وضعیت کنونی به اراده اجتماعی توجه کند.

این که چیستی انتخابات و چرایی حضور من در انتخابات چیست، می تواند چند منشاء داشته باشد. منشا نخست به فضای روانی، اجتماعی و خبری جامعه ما برمی گردد. بخشی از افکار عمومی جامعه ممکن است از حضور خود در انتخابات و در تعیین تکلیف سرنوشت خود برای تعیین وکلا و عقلای جامعه در مجموعه ای به نام مجلس شورای اسلامی به عنوان بخشی از مردم سالاری دینی، رضایتمندی نداشته باشند و این قابل انکار نیست. فضای حضور مردم در انتخابات به یک فضای خاصی محدود می شود که جریان ها و گروه ها و احزاب آن را هیجانی می کنند و چون این هیجان افکار اجتماعی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد تصور عمومی این است که احزاب تنها برای حرکت و رسیدن به قدرت به دنبال داغ کردن موضوع انتخابات هستند و پس از این که در مصدر قدرت نشستند، ارتباط اجتماعی خود و خواسته اجتماعی مردم را فراموش می کنند.

مسئله دوم کارکرد انتخابات و مجلس شورای اسلامی است یعنی نتایج حاصله و ملموسی که می‌تواند برای جامعه داشته باشد. بدیهی است که نقش قوه مقننه در قانونگذاری به شکل پیشنهادات، طرح‌ها و لوایح و تصویب آن چیزی است که منطق و خواست اجتماعی یا معضل های جامعه را دنبال می کند. اما اگر چنین اتفاقی برای حل مشکلات جامعه نیفتد سوالات مذکور در ذهن افکار عمومی پررنگ می شود.

موضوع دیگر این است که بخشی از سوال چرایی حضور در انتخابات ساختگی است به این معنی که آن دسته از گروهها و احزاب سیاسی که نمی‌توانند در قدرت بمانند یا کارنامه مناسبی برای ارایه ندارند و فضا برای حضور مجددشان در صحنه قدرت مساعد نیست، به این سمت موضوع دامن می زنند که نقش مردم در تصمیم‌گیری‌ها کمرنگ است. در واقع این عده تنها زمانی که می خواهند قدرت را به دست بگیرند از مردم و نقش آنها صحبت می کنند.

یکی دیگر از علل شکل گیری شبهه و سوال مورد اشاره در ذهن افکار عمومی ناکارآمدی مسوولان است که ممکن است به ایجاد فساد در جامعه منتهی شده باشد. ذهن اجتماعی وقتی می بیند که قانونگذار یا مجری تنها از زاویه قدرت‌طلبی، قوانینی را تصویب یا اجرا کرده تا مطامع شخص یا جناحی را تامین کند، مردم آن را درک می کنند بنابراین وجود و نفوذ ناکارآمدی فسادانگیز در عملکرد مسوولان یکی از سرچشمه های شکل گیری ابهام در ذهن بخشی از مردم است.

دلیل دیگر دشمنی نظام خبری خارجی با ماهیت جمهوری اسلامی ایران است. چنانچه از آغاز تشکیل جمهوری اسلامی ما همواره در معرض بمباران خبری بوده ایم. اخبار تولیدی رسانه های بیگانه همواره براساس منافع و منویات قدرت های جهانی و علیه منطق و ماهیت انقلاب اسلامی بوده زیرا این انقلاب صدای جدیدی را در دنیا ایجاد کرد. انقلابی که بر پایه دین و متکی به آرای مردم بود و این در دنیا سابقه نداشت که توانست ساختار دموکراتیک دشمن را به چالش بکشد به همین دلیل برنامه های متعددی برای تخریب ذهنی، اجتماعی و فضاسازی در جامعه ایران حتی در ذهن فرهیختگان و اساتید دانشگاه آغاز شد چه رسد به شهروندان عادی.

البته به اعتقاد من مردم در بسیاری از مواقع جلوتر از روشنفکران و جناح‌های سیاسی هستند زیرا به خوبی می فهمند که خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند که راه آن هم مشارکت در صحنه سیاسی و انتخابات است و اگر ساختاری را دچار فساد و اشکال می بینند، خودشان به دنبال راه های اصلاح آن باشند.

آقای امیری! با توجه به پاسخ های دیگر دوستان بفرمایید نگرش مردم نسبت به انتخابات و نقش آنها در این صحنه سیاسی چیست؟

دکتر امیری: در دوران پیش از مشروطه مشکلی در اندیشه علمای تشیع نسبت به حکومت وجود داشت که مانع از مشارکت در روند نوگرایی و پارادایم پارلمانتاریسم و رای مردم ‌شد اما در نهایت این موضوع ختم و تصمیم گرفته شد که وقتی جامعه نیاز به ورود علمای اسلام برای حل مشکلات خود دارد، باید به این فضا ورود کنند چنانچه ورود علما باعث پیروزی انقلاب مشروطه شد.

بعداً و در دیدگاه امام راحل این موضوع حل شد و ایشان تاکید کردند که اداره جامعه بدون حضور مردم مفهومی ندارد و این حضور مردم است که تضمین کننده و مشروعیت بخش حکومت است. در تمام مصاحبه‌ها و سخنان امام در مواقع گوناگون چه پیش از حضور ایشان در پاریس و چه پس از آن، تاکید می کردند که اساس برقراری حکومت رای مردم است. در عین حال ایشان تاکید هم داشتند که اسلامیت انقلاب و نظام حفظ شود چنانچه فرمودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر.

حضور گسترده مردم در صحنه های مختلف سیاسی از انتخابات تا راهپیمایی ها هم در واقع موید این مطلب است اما زمانیکه اهمیت و جایگاه نقش مردم در ساختار حکومت تضعیف می شود، مردم نیز مقداری عقب می‌کشند و این طبیعی است. در واقع احزاب و جریان های سیاسی دیدگاه های مختلفی درباره میزان و نحوه نقش آفرینی مردم و دین در حکومت دارند که این مشکلی ایجاد نمی کند اما زمانی که یکی از این نگاه ها در کشور حاکم و تعیین کننده می شود، مشکلات آغاز می شود. گاهی ممکن است جریانی در کشور روی کار بیاید که نسبت به اسلامیت نظام و ارکان تضمین کننده دین مردم کم توجه باشد که این موضوع سبب نگرانی بخشی از مردم و واکنش منفی آنها می شود و در مقابل زمانی هم که جریان مقابل قدرت را به دست می گیرند و نگاه شان کمرنگ بودن یا نافذ نبودن رای مردم دست کم در بخشی از تصمیم گیری هاست، همین نگرانی در بین افکار عمومی ایجاد می شود.

یکی از دلایل اینکه این سوال برای بخشی از مردم ایجاد شده است که چرا ما باید در انتخابات شرکت کنیم و رای دهیم، به ناکارآمدی در بخشی از ارکان تصمیم گیری برمی گردد و منشا این ناکارآمدی نیز محدود کردن نگاه ها و تنگ کردن دایره هاست. به عنوان نمونه اکنون سیستم گزینش به صورت یک قیف برعکس عمل می کند یعنی ما ابتدا افراد را براساس ظاهر گزینش می‌کنیم که بسیاری از شهروندان واجد شرایط کنار می روند و به قول شهید مطهری می شود «احمد یک چشم کله پز». در حالی که در کنار معیارهای مختلف گزینش، می توان یک شاخص نیز به عنوان دین داری قرار داد تا امکان بیشتری برای انتخاب افراد شایسته فراهم شود. اگر این گونه شود تعداد مدیران شایسته کشور بالا می رود و این یعنی کارآمدی سیستم.

شرکت نکردن در انتخابات چه مفهومی دارد؟

رییس سادات: در دهه ۶۰ یک جریان سیاسی بود که به گفته خودش نه انتخابات را قبول داشت و نه رای دادن را اما پس از آن شروع می‌کرد به انتقاد کردن. به اعتقاد من آنها هیچ حقی برای انتقاد نداشتند زیرا کسی که در انتخابات شرکت نمی کند، یعنی این ساز و کار و سیستم را قبول ندارد بنابراین انتقاد کردن او بی اساس است.

این واهمه را هم باید از دل مردم بیرون برد و به موضوع رای ندادن دامن نزنیم بلکه این موضوع باید تبیین شود که شهروندان در انتخابات به عنوان یک پدیده شرکت می کنند و رای می دهند. چنانچه  شما حتما دیده اید که ساعت‌های پایانی انتخابات همواره شلوغ و پر ازدحام می شود و بسیاری از افراد مردد هم در نهایت تصمیم می گیرند و در آخرین لحظات هم که شده پای صندوق‌های رای حاضر می شوند.

متاسفانه تنها در ایام منتهی به انتخابات و اندکی پس از آن فضای مشارکت مردمی داغ و سپس فراموش می شود در حالی که مشارکت سیاسی و کار سیاسی باید مستمر و ادامه دار باشد آیا این گونه نیست؟

رییس السادات: فعالیت سیاسی سال‌های پس از رضاخان بود که سال ۳۲ سپس ۴۲ نتایجی داد و با ادامه فعالیت ها در نهایت به انقلاب اسلامی رسید. طبیعی است که فعالیت های سیاسی مقطعی به نتایج مفید و مطلوب منتهی نمی شود. باید در گردهمایی ها، همایش ها، سخنرانی ها و مجامع دانشگاهی و حوزوی فعالیت های سیاسی ادامه پیدا کند تا به آگاهی بخشی و روشنگری عمومی ختم می شود.

اگر به جای ۲ حزب و جریان، سه یا چهار جریان سیاسی در کشور وجود داشته باشد، نقدها به جای منافع شخصی به سمت منافع ملی و عمومی می رود زیرا اکنون هر یک از جریان هایی که از قدرت کنار می رود به منتقد دیگری تبدیل می شود و طبعا مردم این نوع انتقاد را قبول نمی کنند اما زمانی که ۲ یا سه حزب خارج از قدرت در انتقاد از عملکرد حزب صاحب قدرت همراه و همسو باشند، پذیرش آن برای مردم راحت تر و اعتماد و همراهی عمومی بیشتر است. گاهی انگیزه های شرعی، قانونی و اجتماعی انتخاب کننده از انتخاب شونده بیشتر است و اینجاست که مشکل پیش می آید. یعنی نماینده‌ای که باید قانونگذار و ناظر اجرای آن باشد به واسطه منافع شخصی یا گروهی از وظایف خود چشم پوشی و آن را قربانی امتیازات دریافتی می کند.

یکی دیگر از مشکلات کنونی، نبود رسانه های واقعی است یعنی رسانه هایی که دغدغه ها و مشکلات در گوشی مردم را به صورت عمومی مطرح و پیگیری کنند و البته افکار عمومی را با نقد با آگاهی بخشی، به انقلاب و آینده امیدوار و آن ها را برای شرکت در صحنه های سیاسی به ویژه انتخابات اقناع کنند.

در واقع نباید اینگونه باشد که فرد صرفاً برای ثبت یک مهر در شناسنامه‌اش و احیاناً برای استخدام آینده در انتخابات شرکت کند. شهروندان دست کم باید یک شناخت کلی و عمومی نسبت به مسائل، مشکلات و افراد هم داشته باشند.

قانون انتخابات با وجود اصلاحاتی که در آن صورت گرفته همچنان قدیمی است و بازهم نیاز به تغییراتی دارد که با اعمال آنها آسیب های کنونی را به کمترین اندازه برساند. این موضوع باید با حضور صاحب نظران در رسانه های کشور بررسی و تبیین شود تا به یک خروجی مناسب برسد. یکی از مشکلات مرتبط با این حوزه این است که که مشخص شود چرا این همه علاقه به نماینده شدن وجود دارد و افراد به آب و آتش می زنند تا نماینده مجلس شوند.

به نظر می رسد دست کم بخشی از ناکارآمدی ها نتیجه مشارکت غیرمستمر و مقطعی شهروندان در صحنه های سیاسی باشد. نظر شما چیست؟

دکتر بهرامی: راه ما در حوزه ایجاد مشارکت و حضور مردم در صحنه سیاسی و استمرار آن بازگشت به اصول انقلاب اسلامی است. به باور من ما در مقاطعی اشتباه کرده ایم و مطلوبیت و رضایت و خواست اجتماعی را در برخی زمان ها نادیده گرفته ایم. در واقع مردم دنبال تحقق بخش های تحقق نیافته خواست و اراده اجتماعی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی هستند. نگاه رهبر معظم انقلاب در طرح بیانیه گام دوم انقلاب نیز همین موضوع است تا حقیقت و خواست اجتماعی تحقق بیشتری پیدا کند. نکته مهم این است که این هدف با جدال سیاسی جریان های سیاسی قابل حل نیست بلکه راهکار آن هم افزایی، همگرایی و انسجام فکری است. جدال های کنونی فقط فاصله بین مردم و حکومت و کارگزاران و نمایندگان احزاب سیاسی را بیشتر می کند.

ما اگر ماهیت انقلاب کنندگان و به وجود آورند گان انقلاب اسلامی را کنکاش کنیم، روشن می‌شود که هیچ انقلابی در دنیا به اندازه انقلاب اسلامی تعدد و تنوع حضور اجتماعی را ندارد. بخش‌های عمده‌ای از این نگاه‌های متفاوت نیز در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تحقق پیدا کرده اما در برخی موارد عملیاتی و اجرایی نشده است. پرسش هایی که درباره چرایی حضور در انتخابات و نقش مردم در صحنه های سیاسی مطرح می شود، عمدتاً برای تحقق این موارد زمین مانده در قانون اساسی است. ظرفیت هایی که وجود دارد لازم است تحقق پیدا کنند اما این موارد کدامند. نخست اینکه انقلاب اسلامی انقلابی بر مبنای دین و شریعت الهی بوده و کسانی که تصور می کنند باید دین و فرهنگ از عرصه جامعه و سیاست حذف شود، در واقع به بیراهه رفته اند زیرا این موضوع جزء جدایی ناپذیر جامعه است. از این منظر شهروند ایرانی حضور در انتخابات را یک تکلیف برای خود می داند و فردی هم که خود را در معرض انتخابات می گذارد، باید با هدف الهی و به قصد خدمت وارد میدان شده باشد.

نکته دوم از منظر حقوقی است. انقلاب اسلامی در قانون اساسی تجلی پیدا کرده است و این قانون نیز ظرفیت های بزرگی در تثبیت حضور اراده اجتماعی دارد. مردم در این زمینه نقش قانونی دارند و لازم است نظارت عمومی خود را از طریق اراده اجتماعی و حضور سیاسی از جمله در انتخابات اعمال کنند. در واقع اگر ما احساس ملیت و هویت ملی داریم باید شرکت در انتخابات را وظیفه خود بدانیم با اینکه اشکالاتی در ساختار قانون یا اجرا وجود داشته باشد.

چگونه می توان زمینه حضور و مشارکت سیاسی مردم را فراهم و تسهیل کرد؟

دکتر امیری: ارسطو می گفت «ما سه نوع حکومت خوب و سه نوع حکومت بد داریم. از میان حکومت های بد، دموکراسی بهترین حکومت است زیرا اگر در این حکومت اشتباه شود همه با هم اشتباه می کنند». موضوع این است که که نمی توان بدون آنکه مقطع متوسطه اول و دوم را طی کرد به یکباره در کلاس دانشگاه حاضر شد و همه چیز را فهمید و یاد گرفت. در واقع ما باید همچنان تمرین سیاست و سیاست ورزی کنیم و یاد بگیریم.

در یک زمانی دنیا از حکومت‌های استبدادی عبور کرد و ما جا ماندیم که با همت عالی روشنفکران و علما، روحانیت و مردم مشروطه شکل گرفت که ما هنوز ریزه خوار آن هستیم اما این سیستم ایراداتی داشته که لازم است رفع شود. همین موضوع درباره مردم سالاری دینی نیز صادق و طبیعی است که این ساختار سیاسی هم ایراداتی دارد که باید برای اصلاح و بهبود آن بکوشیم. مقدمه اصلی مردم سالاری موضوع وجود احزاب است. این موضوع همچنان یک نگرانی جدی است که افرادی در معرض انتخاب قرار می گیرند اما مشخص نیست که چه سوابق و دیدگاه هایی دارند و به کجا وابسته هستند.

البته بسیاری از صاحب نظران معتقدند که ما در کشور هنوز حزب به معنای واقعی نداریم؟

دکتر امیری: تنها یکی از  مقدمات مردم سالاری احزاب هستند اما مقدمه مهم دیگر وجود نهادهای مدنی است. در کشورهای غربی سندیکاها و انجمن‌های صنفی وجود دارند که ممکن است سیاسی نباشند اما محمل هایی برای تولید آگاهی و مطالبه گری مستمر در جامعه هستند که اجازه نمی دهد جامعه وارد مسیر پوپولیستی و شعاری شود.

معتقدم در ابتدا لازم است که یک نهضت آموزش در جامعه ما ایجاد شود تا این فهم و بصیرت مشارکت سیاسی و استمرار آن در جامعه ایجاد شود. این کار نیز باید از پایه و دوران دبستان آغاز شود. البته این فرصت هم وجود ندارد که ما همه چیز را تعطیل کنیم تا از صفر و آموزش شروع کنیم. بنابراین با توجه به اینکه مبانی و اصولی که درباره نقش مردم در قانون اساسی وجود دارد، طلایی و بسیار مطلوب هستند، باید مشکل را در نحوه اجرای این اصول دید. راهکار حل مشکل در واقع اصلاح ساز و کارهای اجرایی قانون اساسی است.

یکی از دلایل انشقاق و شکاف کنونی در جامعه این است که احزاب و جناح های سیاسی وقتی روی کار می آیند خود را به عنوان نظام معرفی می کنند و بخشی از مردم هم این قرائت را به رسمیت می شناسند که این انگاره غلط سبب بی اعتمادی و شکاف بین مردم و حکومت می شود.

من به تازگی یک نظرسنجی درباره دیدگاه سیاسی مردم تهران دیدم ‌که ۱۲ درصد گفته بودند اصولگرا و ۱۴ درصد نیز اعلام کرده بودند اصلاح طلب هستند. این افراد یا از فعالان احزاب و یا هواداران آنها هستند اما مردم عادی و ملت آن ۷۴ درصد دیگر هستند. حال سوال این است که چرا هر زمان که این ۱۲ و ۱۴ درصد حکومت را در دست می گیرند اقدام به حذف دیگری می کنند.

دکتر بهرامی: یک نکته مهم نیز این است که چه کسی این نظرسنجی را انجام داده است و وابسته به کدام یک از جریان ها بوده است زیرا هر کدام از جریان‌های سیاسی وزن خود را در نظرسنجی ها بالا می برند و این وزن را هم نظر ملت می‌دانند.

دیدگاه های مختلفی درباره میزان، نقش و تاثیر رای مردم در ساختار حکومت وجود دارد که منجر به افراط و تفریط هایی شده است اما به نظر می رسد برای رسیدن به یک دیدگاه واقعی، لازم است به بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب مراجعه شود. دیدگاه ایشان در این زمینه چیست؟

دکتر بهرامی: تاکید اصلی امام راحل بر تکیه به آراء اجتماعی است و چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن هیچ واژه ای پربسامدتر از حضور اجتماعی مردم و اتکا به آرای آنها در سخنان ایشان وجود ندارد.

امام راحل در جلد ۲۱ صحیفه خود فرموده اند: «مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته‌ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران، که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش‌های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‌اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده‌اند، مسلّم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است. و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت می‌نمایند. و افراد و گروه‌ها و روحانیون در حد تذکرات قبلی در حوزه خود می‌توانند کاندیدا معرفی نمایند؛ ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند. در هر حال، مردم بابصیرت و درایت و تحقیقْ کاندیداها را شناسایی کرده و به‌ سوابق و روحیات و خصوصیات دینی - سیاسی نامزدهای انتخاباتی توجه نمایند. مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسوولیت کنند، و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی (ص) باشند. و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی‌درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، و در یک کلمه، اسلام امریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند و از آنجا که مجلس خانه همه مردم و امید مستضعفین است، در شرایط کنونی نباید کسی انتظار داشته باشد که حتماً نمایندگان باید از گروه و صنف خاصی باشند. باید توجه داشت که هنوز خیلی از مسائل وجود دارد که به نفع محرومین باید حل و فصل شود. و تمیز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده‌اند، با دیگران کار مشکلی نیست.«

در این بیانات صریح و شفاف امام راحل، تکلیف و وظیفه انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و برگزارکنندگان انتخابات به روشنی بیان شده است. رای دهنده باید دقت کند که آیا براساس وظایف ملی، شرعی و قانونی رای می دهد یا به صرف رابطه فامیلی، قومیتی، عاطفی یا منافع شخصی دست به انتخاب می‌زند. برای انتخاب کاندیدای اصلح نیز همه گروه‌ها، صاحب‌نظران و فرهیختگان نقش دارند اما متاسفانه در این زمینه کم کاری می شود.

از سوی دیگر کاندیدایی که در معرض انتخاب است باید منافع ملی، دینی و عمومی را در اولویت قرار دهد و نه منافع شخصی و حزبی را. برگزارکنندگان و ناظران انتخابات هم وظایف مهمی دارند. مثلا گفته می شود که شورای نگهبان ۹۰ نفر از نمایندگان فعلی را به دلایل فساد اخلاقی و مالی برای انتخابات بعدی رد صلاحیت کرده. حال سوال من این است که آیا نظارت شورای نگهبان با این کار تمام شده است؟ مصونیت پارلمانی نماینده مجلس تا کجاست؟ اگر نماینده مجلس دچار فساد شد کدام ارگان و قانون باید یقه او را بگیرد و از روی صندلی مقدس خدمت بردارد؟

یکی دیگر از توصیه های امام درباره شیوه های تبلیغات انتخاباتی است. به اعتقاد من باید این تبلیغات مادی از اساس حذف شود زیرا این موضوع یکی از مصیبت های کنونی ما است. اگر کاندیداها توانستند شیوه تبلیغاتی دیگری را برگزینند، حتماً اصول و ساختار قانونی، اخلاقی و دینی را رعایت کرده و عاشق خدمت به مردم هستند. جمهوری اسلامی نمی‌تواند دموکراسی عریان غربی را در جامعه خود تحقق بخشد، این کار نشده و امکان تحقق آن هم نیست زیرا هویت ما این نیست و اصلاحات باید با نگاه بومی، ملی و دینی خودمان صورت گیرد.

دکتر امیری: ما هیچ مقام و نهادی در جمهوری اسلامی نداریم که بدون رای مردم مقبولیت و مشروعیت داشته باشد بالاترین مقام در کشور رهبری انقلاب است که ایشان هم به صورت غیرمستقیم و با رای مردم انتخاب می شوند بنابراین در نظر قانون این موضوع پذیرفته شده است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که ساز و کارهای اجرایی آن کافی و مطلوب نیست.

موضوع اصلی اکنون این است که براساس آموزه های امام راحل و رهبر معظم انقلاب هر چیزی به هر نحوی اراده ملت را تضعیف کند یا بخشی از ملت احساس کنند که از حاکمیت بیرون گذاشته شده اند، باطل است. البته حساب عده محدود و اندکی که ساختارها را قبول ندارند، جداست.

 

نظر شما