صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نوروزنامه۹۹/ فرهنگ و هنر در سال ۹۸؛

کار و کاسبی سکه شبکه نمایش خانگی با افت تلویزیون در سریال سازی!

۱۳۹۹/۰۱/۰۷ - ۱۰:۱۰:۰۰
کد خبر: ۹۶۸۵۳۴
مجتبی احمدی؛ دبیر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا

سریال‌های نمایش خانگی با افت کیفی تولیدات نمایشی در رسانه ملی این روزها مشتری ثابتی به خود می‌گیرند. درحقیقت با کاهش جذابیت در برخی از آثار تلویزیون و کشیده شدن بسیاری از سریال سازان باسابقه و باتجربه به شبکه نمایش خانگی عملا مخاطب به رغم هزینه‌دار بودن این مدیوم علاقه‌مند است سریال‌های تلویزیونی تولید شده در شبکه نمایش خانگی را که عموما پربازیگر، پرستاره، کم ممیزی و البته دارای قصه هایی پرکشش است را دنبال کند. تمام دلایل فوق نمی‌تواند بهانه‌ای باشد تا آثار شبکه نمایش خانگی را بررسی نکنیم.

سریال‌های تولید شده در نمایش خانگی با پارامترهای مختلفی مدیریت و تولید می‌شوند. در قدم اول قصه در قدم بعدی عوامل تولید و به خصوص بازیگران در قدم‌های بعدی سبک روایت، تدوین، کارگردانی، کشش قصه و حتی نحوه پخش توزیع موثر است.

تصمیم داریم این مدیوم پرمخاطب و البته موثر در این سال های اخیر را با نگاهی جزیی‌تر بررسی و تحلیل کنیم. 

اطلاع‌رسانی قطره چکانی قصه و تعلیق‌های مستمر رمز دیگری است بر موفقیت تولیدات در شبکه نمایش خانگی با این وصف که تیم تولید و شاید در راس آن گروه تدوینگر بایستی با طراحی حربه‌ها و ترفندهایی گاه نمایشی گاه تکتیکی و گاه حتی در سبک و سیاق روایت و تدوین تماشاگر را از نقطه A سریال تا نقطه Z تماشاگر را مستاصل نگه دارد که قرار است چه اتفاقی در ادامه رخ بدهد؟

قرار است قصه به کدام سمت برود؟

قرار است داستان هریک از شخصیت‌ها چگونه بسط پیدا کند؟

قهرمان داستان کیست؟

شخصیت‌های منفی و مثبت قصه کی سیر تحولی را تجربه می‌کنند؟ و...

و تمام این نکات راهکارهایی است که با ذوق و سلیقه و توانمندی گروه کارگردانی در اجرا و تدوین تماشاگر را برای پیگیر بودن ماجرا مجاب و منتظر می‌نماید.

اینکه سریال «شهرزاد» حتی در فصل‌های دوم و سوم به رغم اُفت قصه موفق عمل کرد دقیقا به این نکته برمی‌گردد که شخصیت‌ها دارای ابعاد و لابیرنت‌های لازم جهت ایجاد هرگونه تعلیق بودند و عملا با هر بچه داستان پرکشش یا حتی متوسطی می‌توانستند تماشاگر را نگه دارند.

اما نکته‌ای که در این مقال قابل بررسی است به این نکته برمی‌گردد که برخی از سریال‌های نمایش خانگی به دلیل عدم توانمندی و کمبود رمق در کش و تاب قصه برای بالا بردن ضربان قلب تماشاگر و ترشح آدرنالین دنبال کردن داستان به کش‌دار کردن روایت روی می‌آورند. تکنیک اشتباهی که در قدم اول اعتماد تماشاگر را از بین می‌برد و در قدم دوم مخاطب را خسته می‌کند و در نگاهی دیگر جذابیت اتفاق را در ادامه داستان کمرنگ می‌کند.

اگر قرار باشد با کُند کردن ریتم داستان و اُفت تزریق اطلاعات تماشاگر را پای سریال نگه داریم، کم‌کم این برچسب بر پیشانی ما و اثر تولیدی می‌چسبد که سریال کُند است. در واقع راهکار رسیدن به یک سریال خوش ریتم و پراتفاق که عملا هر یک از این اتفاقات می‌تواند تعلیقی بر محور اصلی داستان به عنوان نخ تسبیح که کل قصه باشد می‌توانیم تماشاگرمان را هوشمندانه نگه داریم و او نیز متوجه گذر زمان در نرسیدن به قصه نشود.

کش‌دار کردن و کُند کردن داستان، نگه داشتن شخصیت‌ها پشت درب‌ها، عقب ماندن از اطلاعات تماشاگر در سیر روایت، به نظر می‌آید که حداقل در شبکه نمایش خانگی منسوخ است چراکه فراموش نکنیم تماشاگر نمایش خانگی به میزان هزینه‌ای که می‌نماید توقع دارد سریال ببیند و این توقع به کش دادن زمان معطوف نیست و بایستی اطلاعات، حوادث، اتفاقات، رخدادها و کش و مکش‌های شخصیت‌ها در دل داستان او را از دیدن یک قسمت از سریال سیراب کند. درغیراینصورت او گلایه‌مند از پای هر قسمت سریال تولید شده در شبکه نمایش خانگی بلند می‌شود و سازنده‌ای که احساس می‌کند با کم فروشی در داستان توانسته قصه‌اش را صرفه‌جویی کند اعتمادی را از دست داده است.

نظر شما